جملة معترضه در قرآن زاید نیست؛ بلکه در جای خاص خود قرار گرفته و بر اساس مقتضای حال کاربرد پیدا کرده است؛ طوری که هرگاه از سیاق کلام حذف شود، بخشی از کلام ساقط می شود؛ چرا که عبارت قرآنی با نظم و دقت خاصی سامان یافته، لذا نمی تواند ضعف تألیف داشته باشد. برای بررسی جملة معترضه چه در متون زبان عربی یا قرآن کریم، پرداختن به تفاوت های آن با دیگر اصطلاحات بلاغی نیز مانند تذییل و تکمیل و احتراس و جملات حالیه و استینافیه ضروری می نماید که در این مقاله به آنها پرداخته می شود.
محققان مسلمان در بحث از "ظهور و بطون" که دو سطح از لایههای معنایی قرآن را تشکیل میدهند و رابطة میان این دو سطح معنایی اختلاف نظر دارند. تعریف دقیق ظاهر و باطن، درک روشن رابطه و راه دستیابی به آنها نقش مهمی در فهم قرآن و معرفت دینی و داوری در این ساحت دارد. عدم تفکیک بین ظهور و بطون و عدم توجه به اختلاف مبانی در تعریف بطون نزد عرفا و غیر آنها، نه تنها باعث برخی اشتباهات در عرصة دینشناسی شده، بلکه سبب برخی قضاوت¬های نادرست در فهم قرآن و دین گردیده است. در این مقاله سعی شده است بعد از تعریف ظاهر و باطن قرآن، رابطة بین آن دو روشن و همچنین به راه دستیابی به آنها اشاره شود.
بی شک نظریه وحیانی بودن قرآن و نگارش آن به وسیله کاتبان وحی و مصونیت آن از تحریف، مورد تأیید عالمان و دانشمندان شیعه و سنی است. اما خاورشناسان با انگیزه های گوناگون در قرآن مطالعاتی انجام داده و بعضی نظریه تحریف قرآن را پذیرفته و گفته اند که قرآن پس از رحلت پیامبر(ص) دستخوش تحریف شد.
عده ای مانند گلدزیهر(Goldziher) مجاری و بول(Buhl) انگلیسی، شیعه را به تحریف قرآن متهم کرده اند و می گویند شیعه بر این اعتقاد است که آیاتی در فضایل اهل بیت علیهم السلام در قرآن موجود بوده است و در زمان جمع آ وری قرآن در مصحف عثمانی آن را حذف کرده اند.
گروهی دیگر کیفیت جمع قرآن را به گونه ای مطرح می کنند که قرآن در این جمع ، افزایش و یا کاهش یافته است. «اتان کلبرگ»(Etan، Kohlberg) با استناد به نوشته های بعضی از بزرگان شیعه مانند علی بن ابراهیم قمی، فرات کوفی، میرزاحسین نوری و... نظریه تحریف قرآن را مطرح کرده است.
این نوشته خاستگاه و انگیزه طرح نظریه تحریف قرآن به وسیله خاورشناسان را آسیب شناسی کرده و اشکالات آنها را پاسخ می دهد.