فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
برجسته سازی یکی از اصطلاحات بنیادین در دیدگاه صورتگرایان به شمار می آید. این رویکرد به دو گونه هنجارگریزی و قاعده افزایی در متون تجلّی می یابد. هنجارگریزی به معنای خروج از زبان معیار با هدف آفرینش زبان ادبی است. این روش مخاطب را به تفکر واداشته و بر لذّت ادبی او از متن می افزاید. لیچ زبان شناس انگلیسی هنجارگریزی را به 8 نوع آوایی، نحوی، واژگانی، معنایی، گویشی، سبکی نوشتاری و زمانی تقسیم می کند. قاعده-افزایی بیانگر آن است که قواعدی به زبان معیار افزوده می شود که منجر به برجستگی در ساختار ادبی و زبانی می-شود.آیات دعا از آیاتی به شمار می آیند که برجسته سازی به شکل فراوانی در آن ها نمود یافته است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی برجسته سازی را در آیات دعا واکاوی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این آیات هنجارگریزی آوایی، نحوی و معنایی به کار رفته است. مؤلفه های هنجارگریزی آوایی شامل ادغام و حذف در آیات دعا است. هنجارگریزی آوایی سبب آشنایی زدایی و توازن آوایی کلام الهی شده است. هنجارگریزی نحوی در قالب تقدیم و تأخیر به کار رفته است. هنجارگریزی معنایی با کاربست استعاره نمود پیدا کرده است. در این گونه از آیات قاعده-افزایی به شکل تکرار تجلّی یافته است. در آیات دعا میان معنا و لفظ هماهنگی و انسجام کاملی وجود دارد و این هماهنگی نقش بسزایی در دریافت مضامین و پیام های موجود در آیات دارد. برجسته سازی در این آیات سبب انحراف از اصل شده و این خروج نه تنها در معنای آیات خللی وارد نکرده؛ بلکه سبب زیبایی بیشتر آن ها شده است.
The Scientific Authority of the Quran in Creating Transformative Frameworks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
concepts and subjects centered on the word of God, playing an irreplaceable role in the system of religious knowledge. The scientific authority of the Quran, which involves multiple interpretations, has a direct relationship with the comprehensiveness of the Quran and the perfection of religion. One dimension of the authority of the word of God is the modeling of the transmission of Quranic teachings in accordance with the varying situations and conditions of the target community. The present study aims to explore the model of the scientific authority of the Quran in relation to the process of social transformation among Muslims. A descriptive-analytical examination of this issue traces the various cognitive topics in the gradual descent of the revelations, aligning with the circumstances and conditions of society and its audiences, and demonstrating an intelligent and hopeful authority for the Quranic teachings in fostering growth and transformation within society. Based on verse 29 of Surah al-Fatḥ (order of revelation: 112), the teachings of the Quran encompass four transformative stages: The germination of the religious identity of believers; growth alongside the strengthening of the believing community in the face of cultural and ideological aggression against them; the development and perfection of the impact of religion in all spheres of human life; and the creation of opportunities for designing a cyclical evolution for the expansion of Islam in the period following the revelation of the Quran. This presents a comprehensive program for all cultural administrators and stakeholders in transformation-seeking communities.
ارزیابی میزان توجیه پذیری نظریه های رسانه بر اساس الگوی گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
109 - 135
حوزههای تخصصی:
با توجه به اقتضائات عصری رسانه علت ایجاد برخی از تحولات تاریخی و اجتماعی است و تا جایی پیش می رود که در صورت بندی های فرهنگی از عناصر کلیدی به شمار می آید. ازاین رو ارزیابی نظریه های رسانه بر اساس الگوی قرآنی می تواند به فهم درست این تحولات و ارزش گذاری این نظریات کمک نماید. برای نیل به نتیجه در بررسی این نظریات از رویکرد معرفت شناسانه بهره برده می شود. درواقع در این پژوهش ما بر آن شدیم تا بازخوانی برخی از نظریات حوزه رسانه و ارتباطات به ارزیابی این نظریات از حیث صدق و توجیه معرفت شناسانه بپردازیم. اساس این ارزیابی الگوی گفتمان قرآنی در باب رسانه و عنایت به قرآن به مثابه رسانه است. از میان نظرات صدق و توجیه، انطباق گرایی، کارکردگرایی و انسجام گرایی در این نوشتار مورد ارزیابی قرار گرفت و این نتیجه حاصل آمد که از میان هشت نظریه موردبررسی در این نوشتار نظریات مارشال مک لوهان، برجسته سازی و کاشت، دارای انطباق هستند و نظریاتی هستند که می توانند در گفتمان قرآنی کارکرد داشته باشند و قادر هستند در کنار یکدیگر باورهای منسجمی را توجیه نمایند. درحالی که نظریه تزریقی، مارپیچ سکوت، استفاده و رضامندی، اقتدارگرا و نیز رمزگشایی و دریافت، در سه حوزه انطباق گرایی، کارکردگرایی و انسجام گرایی در گفتمان قرآنی پذیرفته نیستند و محل اشکال می باشند.
نقد کاربست قواعد نحو و بلاغت در مکتب تفسیر ادبی (فرهنگی) معاصر با تأکید بر آرای امین خولی و بنت الشاطی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
35 - 68
حوزههای تخصصی:
مکتب تفسیر ادبی معاصر، که بنیانگذار آن امین خولی و توسعه دهندگانش، شاگردان وی ازجمله بنت الشاطی بودند، در رهیافت های متأخر تفسیری تأثیرات مهمی داشته است؛ ازاین رو ضرورت دارد از ابعاد گوناگون نقد شود. از خلأهای پژوهشی درباره این مکتب تفسیری، نقد نحوه کاربست قواعد نحو و بلاغت است. این مقاله به روش تحلیلی با رویکرد نقادانه و بر پایه منابع کتابخانه ای درصدد است رویکرد خولی و بنت الشاطی به قواعد نحو و بلاغت را ارزیابی کند. یافته ها نشان داد خاستگاه نظریه خولی، ناظر به اشکالات برخی تفاسیر اهل سنت بوده است. تقدم نظم و بیان قرآنی در براب ر قواع د نح وی، رسیدن به هدف اصلی قرآن، و رد جواز غلط های نحوی در قرآن، امتیازات این مکتب درکاربست قواعد نحوی بوده، و خارج کردن بلاغت از سیطره فلسفه و منطق و نشان دادن زیبایی های بلاغی قرآن با درنظرداشتن پیام آیات امتیازات در کاربست قواعد بلاغی است. در این میان چالش هایی همچون: محروم شدن از احتمالات تفسیری و معانی باطنی با کاهش وجوه اعرابی و مخالفت با تفسیر علمی وجود دارد که با اصل چندمعنایی و زبان جامع قرآن در تعارض است؛ همچنین گزینش و تأیید دیدگاه درست در تفسیر برخی آیات، افزون بر ابزار نحو و بلاغت، درگرو پیش فرض های کلامی و روایات معتبر است که در این مکتب کنار نهاده می شود. نتیجه اینکه، در این مکتب تفسیری صرف نظر از آسیب های موجود، تقدم قرآن در بررسی نحوی و بلاغی ثابت می شود و لازمه آن مرجعیت قرآن در دو علم نحو و بلاغت است.
چگونگی مواجهه محمدجواد مغنیه با مشترک لفظی در تفسیر الکاشف
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
69 - 99
حوزههای تخصصی:
شناخت معنای دقیق واژگان و چگونگی کاربست آنها به فهم درست یک متن کمک شایانی می کند. در همه زبان ها، واژگانی یافت می شوند که برای چند معنای متفاوت وضع شده اند. در ادبیات، این کلمات با عنوان الفاظ مشترک توصیف می شوند. از دیرباز مفسران به مسئله شناسایی معنای کلمات اهتمام داشته اند و چگونگی کاربرد الفاظ مشترک در قرآن مورد توجه ایشان بوده است. استاد محمدجواد مغنیه، یکی از مفسران معاصر، در کتاب التفسیر الکاشف به مسائل ادبی و بلاغی توجه کرده است. باتوجه به اهمیت موضوع، این پژوهش در پی تبیین چگونگی مواجهه وی با مسئله اشتراکات لفظی است. دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی تحلیلی، نمایانگر آن است که استاد مغنیه در زمره کسانی است که به امکان وقوع مشترک لفظی در قرآن اعتقاد داشته و در مواجهه با الفاظ مشترک از دو روش پیروی می کند. در روش نخست، استاد مغنیه همه دلالت های یک لفظ را بیان کرده و سپس از میان آنها یک مورد را برمی گزیند. در روش دوم، استاد به مشترک لفظی بودن واژه تصریح کرده و فقط معنای مورد نظر را بیان می کنند. در این پژوهش برای تبیین بیشترِ این دو روش، نظرات استاد مغنیه در مورد برخی کلمات پرکاربرد قرآنی بررسی شده است.
نقش چند معناییِ الفاظ و عبارات قرآن کریم در مرجعیت علمی قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
مقصود از چندمعنایی در این مقاله، دلالت الفاظ و عبارات قرآن کریم بر معانی متعدد و مختلف، و به عبارت دقیق تر برداشت معانی متعدد از یک واژه یا عبارت قرآن کریم است که در دانش اصول فقه و تفسیرپژوهی گاه از آن به «استعمال لفظ در بیش از یک معنا» و گاه به «حمل لفظ مشترک بر بیش از یک معنایش» و گاه به «اراده دو معنا از یک عبارت»، تعبیر می شود. پژوهش حاضر که با روش تحلیل و توصیف انجام گرفته، درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که «پذیرش چندمعنایی در الفاظ و عبارات قرآن کریم چگونه بر توسعه قلمرو مرجعیت قرآن کریم برای علوم مختلف به سوی مرجعیت حداکثری تأثیرگذار است؟» حاصل این پژوهش اثبات این دیدگاه است که جواز چندمعنایی الفاظ و عبارات قرآن یکی از اصلی ترین مبانی مرجعیت قرآن کریم است که قلمرو مرجعیت آن به سوی مرجعیت حداکثری سوق می دهد، و بیشتر کسانی که به مرجعیت حداکثری قرآن کریم - با مراتب مختلفش - باور دارند باور به جواز چندمعنایی را به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه مبنای دیدگاه خود قرار داده اند. به منظور تبیین و اثبات این دیدگاه، بعد از اشاره به ادله جواز چندمعنایی الفاظ قرآن، نمونه های قابل توجهی از آیات قرآن در قالب شکل هایی از چندمعنایی توصیف، تحلیل و بررسی شده اند
بررسی افعال حرکتی در سوره فتح بر اساس نظریه تالمی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
131 - 159
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، در فهم قرآن کریم دریچه های نوین می گشاید. قرآن کریم برای فهم بهتر بشر نسبت به امور انتزاعی، از افعال حرکتی در آیات خود بهره برده است. رویکرد زبان شناسانه به موضوعات قرآن کریم، باعث دستیابی به مسائلی می شود که در مطالعات سنتی به آنها پرداخته نشده است. ازجمله رویکرد های زبان شناسانه بررسی افعال حرکتی در قرآن کریم براساس نظریه افعال حرکتی لئونارد تالمی است که به دید عمیق تر و درک بهتر آیات قرآن منجر می شود. تالمی رویداد حرکتی را حالتی می داند که دارای حرکت و توالی موقعیت های مکانی مختلف است. پژوهش پیش رو، به بررسی افعال حرکتی در سوره فتح براساس نظریه حرکتی تالمی با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته است و واژه های دارای حرکت و مؤلفه های حرکتی آنها را بررسی می کند. یافته ها حاکی از این است که در سوره فتح، انواع افعال حرکتی به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل فتح، سکینه، أجر، شطأ استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت در سوره فتح بازنمایی شده است که سوره فتح دارای ۷۷ درصد افعال حرکتی انتقالی، ۱۷ درصد افعال حرکت خودشامل و ۶ درصد افعال ایستا است. اما در این میان، افعال حرکتی انتقالی جهت محور از جمله افعال أنزل و أدخل نسبت بیشتری بر دیگر افعال حرکتی دارد و به همین علت، این افعال با محتوای سوره فتح به طور کامل همسویی دارند و نمایانگر بزرگی و عظمت عذاب ها و نعمت های الهی هستند.
کاربست قاعدل فقهی تزاحم در تعظیم شعائر الهی، ناظر بر آیه سی و دوم حج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
481 - 505
حوزههای تخصصی:
تکالیف و وظائف شرعی از نگاه عقلی در محدوده قدرت مکلف تعریف می شود. این محدودیت در مقام انجام تکلیف به کاربست قاعده تزاحم منتهی شده و در خصوص تعظیم شعائر الهی نیز جاری است. قدرت مکلف در موارد تزاحم با کاستی مواجه شده و مکلف در امتثال یکی از دو طرف تزاحم نسبت به طرف دیگر با عجز روبه روست و در صورت وجود اهمیت یک طرف باید بر اساس ملاک صحیح به ترجیح آن طرف اقدام کرد. برای این منظور در علم اصول قاعده باب تزاحم ترسیم شده است. یکی از موضوعاتی که در چالش این چنینی می تواند گرفتار آید مقوله تعظیم شعائر الهی است که در آیه سی و دوم سوره حج موردتوجه قرار گرفته است. شعائر الهی که در آیات متعددی موردتوجه قرارگرفته در تفاسیر و تطبیقات مختلفی تعریف شده است. نظر مختار، عنوانی جامع در حکایت از هر امری است که یادآور حق تعالی باشد؛ اعم از احکام دینی، امور شرعی و هر موضوع دیگری در این رابطه. ازجمله موضوعاتی که ذیل شعائر دینی در چالش تزاحم باید مورد ارزیابی قرار گیرد اقامه مجالس جشن و سرور مذهبی و محافل حزن و اندوه دینی است. مثل توارد مناسبت میلاد و شهادت در تاریخ واحد. پژوهش حاضر با روش اجتهادی مرسوم در فقه امامیه و شیوه کتابخانه ای با بررسی مفاد آیه مذکور و نظرات اهل تفسیر و اعمال اجتهادی قاعده تزاحم به نتیجه ترجیح رعایت شئون مناسبت مراسم حزن بر شئون شادی دست یافته است.
جامعیتِ تبعی قرآن؛ از نظریه تا تطبیق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
51 - 70
حوزههای تخصصی:
نظریه جامعیتِ تبعی قرآن بر دو مؤلفه مهم ذاتی بودن جامعیت و شرطی بودن عینی سازی آن در دوره بعد از رحلت رسول خدا استوار است. برابر مؤلفه نخست، جامعیت خصیصه ذاتی و درونی قرآن است که خداوند آن را به علم و حکمت خویش در این کتاب نهادینه کرده است. مؤلفه دوم بر این گزاره تأکید دارد که بعد از رحلت حضرت محمد (ص)، دستیابی به جامعیت قرآن مشروط به مراجعه به عترت (ع) برای کشف و عینی سازی جامعیت است. این نظریه از سوی اهل بیت (ع) در نمونه های متعددی تطبیق داده شده و توانمندی ایشان در عینی سازی جامعیت قرآن مورد پذیرش سایر عالمان قرار گرفته است. نمونه های تطبیقی اثبات گر این مهم هستند که دستیابی به جامعیت قرآن بدون عترت میسور نیست. این مقاله به تقریر ماهیت، رهاورد، مبانی نظریه جامعیت تبعی قرآن و ارائه نمونه هایی از کاربست آن در سیره تفسیری عترت (ع) پرداخته است.
مبانی جداناپذیری حجیت قرآن از سنّت در مرجعیت علمی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
مرجعیت علمی قرآن کریم از اثرگذاری معنادار و روشمند قرآن کریم بر دیگر دانش ها، ازجمله علوم انسانی و اسلامی سخن می راند. تبیین مرجعیت قرآن در این زمینه، مبتنی بر تحقّق مبانی و ادله ویژه آن است. جداناپذیری حجّیت قرآن از سنت را باید یکی از مبانی مهم در مرجعیت علمی دانست. پیوند میان قرآن و سنّت، از مسائل دامنه دار و موضوعات مورد توجه دانشمندان بوده است. قرآن کریم به عنوان منبع دستیابی به معارف دین، مورد پذیرش بوده، اما در گستره حجّیت و کشف مراد از آیات، با دیدگاه ها و روش های گوناگونی روبه رو هستیم. بر اساس نظرگاه جداناپذیری حجّیت قرآن از سنت، کتاب الهی در معنادهی بخشی از آیاتش، نیازمند سنّت است. دریافت تفسیر دقیق و صحیح از آیات و بهره از تمام ظرفیت های سنّت در کشف مقاصد الهی، ضرورت بحث از این دیدگاه را تأمین می نماید. ازاین رو بایسته است تا کشف مبانی این دیدگاه به روش توصیفی-تحلیلی، مقایسه ای و تطبیق داده های روشی حاصل از مطالعات، صورت گیرد. این نظریه بر پایه مبانی عقلایی، قرآنی و روایی استوار گردیده است. در مبنای عقلایی، نقش بافت فرامتنی در فهم کلام بررسی می شود. در مبنای قرآنی، آیات متشابه و در مبانی روایی، همسان نبودن کلام خدا با کلام بشر بیان می گردد.
نظریه جامعیت علمی شبکه ای و هوشمند قرآن کریم (ساختار، فرایند)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
قرآن به صراحت مدعی «جامعیت» است، اما ابعاد و ساختار و فرایند آن را روشن نکرده و ازاین رو، دامنه انتظار مخاطبان را در تفسیر جامعیت و رجوع علمی به آن با ابهام روبه رو کرده است. در کنار این ویژگی مهم، قرآن همچنین مدعی جمع پارادوکسیکال اوصاف «جاودانگی» و «ثبات» و در عین حال، «پویایی» و «تحرک» نیز هست؛ آن چنان که با گذر زمان و تکامل علمی بشر، گرد کهنگی بر چهره آن نمی نشیند و این درحالی است که «تکامل علمی» بشر به صورت قهری، موجب زوال برخی دانش ها و تولید دانش های جدید است تا نیازهای نوظهور را پاسخ گوید و اساساً نیازهای بشر نو به نو و به مرور و به طور دائم در حال پوست اندازی است و در فرایند تکامل دانش بشر، «علم» هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد. این اوصاف و گزاره های ناسازوارانه پرتکرار در قرآن و منابع دینی، برای تثبیت در ذهن علمی بشر امروزین، نیازمند واکاوی و بازشناسی دقیق بوده و لازم است ساختار، فرایند و سازکار آنها آشکار شود. این مقاله با تکیه بر روش کلامی و ورود اجمالی به روش پدیده شناختی، عهده دار رمزگشایی و حل این معادله چندوجهی و پاسخگویی به پرسش ها و ابهامات یادشده است. فرضیه نگارنده این است که ساختار و فرایند جامعیت علمی قرآن، به شکل بدیعی شبکه ای (آنتولوژی) و هوشمند عمل کرده و «جامعیت قرآن» نیز متناسب با اهداف و مقتضیات و اوصاف و وظایف آن، قابل بازتعریف و ظرفیت های علمی قرآن نیز به شکل واقع بینانه ای، قابل بازشناسی است.
مبانی قرآن شناختی مرجعیت علمی قرآن در کلام و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۱)
111 - 132
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم در مرجعیت علمی قرآن، به معنای اثرگذاری آن در یک حوزه دانشی، بررسی مبانی آن است. مراد از «مبانی مرجعیت علمی قرآن»، آن دسته آموزه ها و قضایایی در حوزه های مختلفی نظیر انسان شناسی، معرفت شناسی، علوم قرآن و... است که اثبات و پذیرش مرجعیت علمی قرآن بر آنها استوار است؛ به گونه ای که انکار آنها به انکار مرجعیت علمی قرآن انجامیده و آن را بی اعتبار می سازد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی مبانی قرآن شناختی مرجعیت علمی قرآن در کلام و فلسفه اسلامی پرداخته و به این پرسش پاسخ می دهد که پذیرش مرجعیت علمی قرآن در عرصه کلام و فلسفه اسلامی بر چه باورهایی درباره خود قرآن استوار است.بر اساس یافته ها و دستاوردهای این پژوهش، مبانی قرآن شناختی مرجعیت علمی قرآن، در دو دسته مبانی ناظر به وجود و حقیقت قرآن نظیر اصالت و حقانیت، حیات، جاودانگی و جهان شمولی، جامعیت و قلمرو مشترک، ساختار چندمعنایی قرآن؛ و مبانی ناظر به زبان و معرفت قرآن نظیر فهم پذیری و تفسیر، معرفت بخشی و واقع نمایی، جواز و اعتبار معرفت عقلی و فلسفی قرآن جای گرفته و اثبات می شوند.
شخصیت پردازی در داستانک های تک آیه ای قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
عنصر شخصیت بازتاب دهنده اندیشه و عواطف نویسنده است. بررسی این عنصر در داستانک های قرآنی، ما را در رسیدن به مقصود باری تعالی یاری می دهد. از سوی دیگر، داستانک های تک آیه ای از آن جهت که بسیار موجز است، مورد توجه قرار دارد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا، به بررسی شیوه های شخصیت پردازی در داستانک های تک آیه ای پرداخته، بسامد هر یک و تکنیک های مورد استفاده را استخراج نموده است. برای این کار ابتدا تعاریف و تقسیم بندی های شخصیت ارائه شده و داستانک های تک آیه ای در دو ساحت انواع شخصیت (اصلی، فرعی، ایستا، پویا، مقابل و مخالف، نوعی و...) و تکنیک های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: گفت وگو، عمل، صحنه پردازی، نام گذاری) مورد واکاوی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که استفاده از شخصیت ها، اغلب بسیار محدود است؛ به گونه ای که برخی تنها با یک شخصیت اصلی تشکیل شده، برخی دیگر علاوه بر آن، یک شخصیت مخالف یا شخصیت فرعی نیز مشاهده می شود. شخصیت پردازی ها غیر مستقیم بوده که این شیوه، شخصیت را واقعی تر به تصویر می کشد که به طور قطع، دارای تأثیر بیشتری می باشد. از میان تکنیک های مختلف شخصیت پردازی غیر مستقیم، شیوه های گفت وگو، عمل، نامگذاری و توصیف عواطف، به ترتیب بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
واکاوی جلوه های اعجاز بیانی و زیباشناختی تکرار قصه ها در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
45 - 66
حوزههای تخصصی:
تکرار قصه ها در قرآن از مسائلی است که موجب پرسش ها و شبهه هایی از سوی برخی خاورشناسان غیر مسلمان و مسمانان نواندیش گردیده است. آنها به پندار خویش، تکرار قصه ها در قرآن را لغو و در تعارض و ناسازگاری با فصاحت و بلاغت و اعجاز دانسته و تکرار را موجب اضطراب و تزلزل در اسلوب شمرده اند و به دنبال آن، غیر وحیانی بودن قرآن را نتیجه گرفته و آن را ساخته ذهن شخص پیامبر اسلام (ص) معرفی کرده اند. با پژوهش های سامان یافته اثبات می گردد که تکرارها در قرآن، به ویژه تکرار قصه ها، نه تنها بیهوده و ملال آور و ناسازگار با فصاحت و بلاغت و اعجاز نیست، بلکه از فنون ادبی و محسنات کلام به شمار می آید. تکرارهای قرآن حکیمانه بوده و با دلایل و اغراض خاص و همگام با اهداف سوره ها تحقق می پذیرد. در بررسی موارد تکرار قصه ها از نگاه اعجاز بیانی به این نتایج دست می یابیم: اعجاز در اوج فصاحت و بلاغت، زیبایی های تکرار، تکمیل تصویرهای یک داستان، نگاه به قصه از زاویه های گوناگون، تنوع بخشی به روش های پیام رسانی، وجود نظم و انسجام قوی در قصه های مکرر و تبیین یک موضوع با الفاظ متفاوت و ... . در هر تکراری در داستان های قرآن، یک یا چند غرض نهفته است که تکرار را به زیبایی موجه می نماید.
نقش قرآن کریم در حافظه تاریخی تمدنی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون دینی تاریخی و حدیثی و به صورت ویژه قرآن کریم، یکی از مؤلفه های هویت بخش «حافظه تاریخی» فرهنگ و تمدن اسلامی است. رویکرد رایج به این متون، متأثر از دستگاه فقهی و توجه صرف به مقام بیان گزارش است؛ حال آنکه یک متن دینی می تواند در فرا مقام بیان خود، از قالب «خبر واحد»(واحد خبری) خارج شود و از مؤلفه های حافظه تاریخی قلمداد گردد. از سویی دیگر، در پیشینه شناسی و تجزیه وتحلیل فرهنگ و تمدن اسلامی، دو نوع نگاه می تواند موردتوجه باشد. نگاه اول، رویکرد تجزیه ای؛ به این صورت که تلاش کنیم تا تمدن را مبتنی بر یکان گزارش های دینی اعم از قرآن و روایات، تحلیل کنیم. رویکرد دوم، رویکرد بر اساس حافظه تاریخی است. آنچه مهم است آن است که حافظه تاریخی، صرفاً در قالب گزارش های تاریخی موصوف به «خبر واحد»، قابل توصیف نیست. بخش اعظمی از میراث تمدنی اسلامی در قالب هایی فراتر از گفتمان مبتنی بر اخبار آحاد قابل مستندسازی است. بسنده کردن به میراث مکتوب به عنوان تنها بخش میراث تمدنی باید به توجه بایسته به حافظه تمدنی ارتقاء یابد.
تحلیل نظام تربیتی مراحل و مراتب ارتباط انسان با خدا از منظر مفسرین
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
167 - 203
حوزههای تخصصی:
شرط اولیه و اساس در اتقان یافته ها پیرامون چیستی انسان و ساختار وجودی او، بهره مندی از منابع علمی موثق است. در میان منابع موجود، اتکای به قرآن به عنوان منبع اصیل، قطعی الدلاله و قطعی الصدور، انکارناپذیر است. به ویژه آنکه این متن مقدس، رسالت خود و رسول را هدایت و تربیت بشر معرفی کرده است. قرآن کریم کامل ترین رهاورد جاودانی و برترین نعمت الهی بر بشریت است که انسان تنها در سایه تعالیم آن می تواند به کمال نهایی و مقام انسانیت راه یابد. در این بین تحلیل ارتباط و تعامل انسان با خالق خویش ضروری می باشد. در این نگاشته که با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته به دنبال بررسی مراحل ارتباط انسان با خدا و تبیین نظام قرآنی از این مراحل ارتباطی از منظر مفسرین فریقین هستیم. با بررسی انواع ارتباط انسان با خدا، دو مورد ارتباط اعتباری و وجودی کشف شده که ارتباط اعتباری مقدمه ای برای رسیدن به ارتباط وجودی دانسته شده است. در ارتباط اعتباری به 7 نوع ارتباط اشاره می شود.
ضرورت اضطرار در فرایند رشد و تاب آوری انسان با نظر بر آیات قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
205 - 228
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که بین ادراکات و احساسات تاثیر و تاثر دو سویه وجود دارد، نوع نگاه و رویکرد انسان بر بحران ها و مسائل و معضلات مختلف، نقش بسزایی در تاب آوری و اضطراب و کنترل هیجانات خواهد داشت. قرآن کریم در چندین آیه این مهم را متذکر می شود که فرایند رشد انسان، مرتبط و بسته به مدل مواجه و تفسیر انسان بر بحران ها نهادینه شده است، اگر انسان بداند که در مسیر رشد باید ضرورتا اضطرار را تجربه کند، و بداند همانطور که دافع و رافع انسان از اضطرار، خداوند است، معطی اضطرار هم خداوند است و هر آنچه از خداوند صادر می شود، به سبب عینیت خداوند متعال با کمال، اضطرار جزء ضروروی کمال خواهد بود، به همین جهت انسان دیگر از رویارویی با بحران و گرفتگی ها پریشان نمی شود، بلکه خلاقانه به دنبال حل مساله می گردد تا رشد و تجربه جدیدی را در مسیر صعودی خویش بر اندیشه و شخصیت خویش طبع کند. از آنجایی که در حوزه فلسفه رنج، بالاترین نقش مدیریت هیجانات، به موطن آگاهی برمی گردد، بایسته است تا از هویت وحیانی، که بالاترین حقیقت مدل ارائه آگاهی را داراست، استمداد طلبید. در این نوشتار با روش تحلیلی و ابزار کتابخانه ی در صدد تاویل و تفسیر آیات قرآن در جهت تحقق آرامش و زبان شناسی بحران ها انسانی برآمده ایم.
مبانی قرآنی مدیریت امیدمحور بر اساس سنت های خدا با تأکید بر بیانیه گام دوم انقلاب
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
91 - 126
حوزههای تخصصی:
امید در ادبیات رهبر معظم انقلاب کلمه ای پربسامد است. در متن بیانیه گام دوم، توصیه نخستین، توصیه به امید و نگاه خوش بینانه به آینده است. این امید که البته امیدی صادق است و تبیین آن در آینه آموزه های وحیانی ضروری می نماید، مدیریتی را به دنبال خواهد داشت که برای مدیران سودمند است. با عنایت به این مطلب که قرآن در رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب جایگاه ویژه ای دارد بایست در قرآن دلایل این امید را جست. سنت ها یا همان قانون های خدا در قرآن زمینه ای برای ایجاد این امید صادق ایجاد می کند و پشتوانه هایی برای مدیریت امیدمحور خلق می نماید. تحقیق حاضر درصدد است با روش تحلیلی توصیفی نسبت بین سنت ها و کیفیت ایجاد امید به آینده را در مدیران بیابد و این باور مبنایی را در مدیریت تبیین نماید. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش فهم نسبت بین آموزه هایی مانند سنت ها در قرآن و رفتار مدیران و خصوصاً تصمیم های آن ها است که محوری ترین جلوه آن مدیریت امیدمحور و نگاه خوش بینانه به آینده است.
واکاوی مفهوم بسیج منابع و امکانات در سازمان از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
256 - 287
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر«سازمان ها» رکن رکین و اصلی جوامع بشری هستند. شرایط مختلف زمانی و مکانی و نیازهای گوناگون انسان ها باعث ظهور و بروز و گسترشِ چشم گیر و روزافزون سازمان ها و اداراتِ گوناگون شده است. از نظر اهمیت سازمان ها، بایدگفت که در تمام زندگی انسان امروزی از تولد تا دم مرگ، تأثیرگذاری دارند. و سازمان ها زمانی می توانند به اهداف و مقاصد مطلوب و مرغوب خود بر سند که از مدیریتی توانمند، شایسته، کاردان و کار بلد برخوردار باشند. چون که «مدیریت» مهم ترین علت و عامل تداوم و حیات و استمرار موفقیت سازمان ها است. مدیران نقش اساسی و بی مانندی در بالندگی، شکوفایی و باروری سازمان ها دارند.آنچه که باعث موفقیت سازمان ها به صورت اصولی می شود فراهم نمودن منابع و امکانات مورد نیاز آن ها است. بدون بسیج منابع و امکانات مادی، معنوی، ارزشی، سازمان ها قالب بی معنا بیش نیستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و روش استنطاقی، سامان یافته است. از این رو سؤال اصلی تحقیق این است که بسیج منابع و امکانات در سازمان از منظر قرآن چیست؟
یافته ها نشان می دهد که قرآن کریم به دلالت مطابقی، تضمنی و التزامی به بسیج منابع، اعم از منابع مادی و معنوی که مورد نیاز هر سازمان است اشاره نموده است و تحقیق پیشرو به مهم ترین آن ها که در پژوهش تبیین شده پرداخته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه زمخشری و آیت الله جوادی آملی در دلالت آیه4 سوره زمر بر نفی «تبنّی» و اثبات توحید ذاتی
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷
7 - 20
حوزههای تخصصی:
توحید، به عنوان اساسی ترین اصل و مبنای تعالیم الهی، دارای اقسام متعددی است که در میان آن ها، توحید ذاتی شالوده و بنیاد سایر اقسام و عالی ترین مرتبه توحید محسوب می شود. آیات مرتبط با توحید ذاتی ازجمله مباحث تأمل برانگیز و مورد اختلاف میان مفسران به شمار می آید. در این زمینه، این پرسش مطرح می شود که دیدگاه زمخشری و آیت الله جوادی آملی درباره دلالت آیه چهارم از سوره زمر: «لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَىٰ مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» بر نفی «تبنّی» و اثبات توحید ذاتی چیست؟ پژوهش حاضر، با روش تحلیلی تطبیقی، به بررسی دیدگاه های زمخشری و آیت الله جوادی آملی در این زمینه پرداخته است. نتیجه حاصل از این تحقیق آن است که آیت الله جوادی آملی، در رد نظریه تبنّی و امتناع آن که از سوی زمخشری نیز مورد توجه قرار گرفته است بر این باور است که مقوله اصطفاء و تبنّی از سوی خداوند، امری محال و در تعارض با وحدت ذاتی اوست؛ زیرا خداوند متعال واحدی بی همتاست که هیچ همتایی ندارد. وحدت ذاتی او، قاهریت بر هر گونه کثرت را دربر دارد؛ ازاین رو، هیچ موجودی شایستگی آن را ندارد که به فرزندخواندگی الهی منصوب شود تا کارها و نیازهای او را برطرف سازد.