به گواهی تاریخ، زندگانی پیامبر اسلام(ص) سراسر با کرامات و حوادث معجزه گونه همراه بوده است که همگی حکایت از عظمت شخصیت آن حضرت(ص) دارد. با وجود این فضائل، عده ای حوادث و وقایعی را به پیامبر(ص) نسبت داده اند که حاصلی جز وهن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام و خدشه به عصمت و عظمت ایشان در برندارد. از جمله این حوادث داستان «شق صدر النبی(ص)» را می توان ذکر کرد. در کتاب های روایی و تاریخی عامه مطالبی در مورد شکافتن سینه پیامبر در دوران کودکی هنگامی که نزد حلیمه سعدیه بود، نقل شده است و راویان این داستان آن را در شمار فضایل و کرامات حضرت محمد(ص) بر شمرده و به بحث و تفصیل در مورد آن پرداخته اند.
این نوشتار، پژوهشی در مورد داستان «شکافتن سینه پیامبر» در کودکی و تحلیل عدم همخوانی آن با عصمت پیامبر(ص) است.
براى تحلیل سیره سیاسى - حکومتى پیامبر اعظمصلى الله علیه وآله نخست هدف ارسال رسل بررسى شده است. در اندیشه قرآنى علامه طباطبایى، این بحث از انسانشناسى آغاز و به معرفتشناسى و فلسفه اجتماعى - سیاسى و سپس فلسفه وحى و نبوت مىانجامد. ویژگىهاى انسان و علوم و ادراکات او به گونهاى است که به شناخت حقایق هستى و بهرهگیرى از دیگر موجودات در طى طریق و حرکت استکمالى منجر مىشود، از جمله به زندگى اجتماعى منزلى و مدنى و استخدام و بهرهگیرى از دیگر انسانها و اجتماع انسانى. از آنجا که پایه زندگى اجتماعى - سیاسى انسان، استخدام و رفع نیازهاى وجودى خود بود تا در هر جا و هر زمان که امکان فراهم مىآورد استخدام و بهرهگیرى به صورت یک طرفه اعمال مىگردید و اگر این استخدام یک طرفه ادامه مىیافت بذر شرک و بت پرستى بود. خداى سبحان پیامبران را برانگیخت تا با تربیت انسان و ارائه قانون اجتماعى، زندگى اجتماعى انسان را سامان عادلانه بخشند. دین الهى و انسانى، که براى آزاد سازى انسان و فراهم آوردن بستر حرکت استکمالى او آمده است، باید ویژگىهایى داشته باشد؛ از جمله اختصاص ندادن دریافت معارف و حقایق دینى به عده اندکى از مردم. سیره پیامبر عظیمالشأنصلى الله علیه وآله اسلام نیز چنین بود که دین را بر عام و خاص عرضه کرد. سیره سیاسى - حکومتى پیامبرصلى الله علیه وآله سیره امامت بود نه پادشاهى و اظهار حقایق اسلام از سوى او به صورت دعوت به کلیات و مجملات؛ و در بیان احکام، تدریجى بودن را در پیش گرفت تا با مردم همراهى و ارفاق کند. ایشان در دعوت و ارشاد و اجرا نیز مراتب دعوت گفتارى و دعوت انکارى و جهاد را رعایت مىکرد.