فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرها و کلانشهر , نوع جدیدی از مشکلات را تولید می کنند. مدیریت زباله ؛ کمبود منابع ، آلودگی هوا ؛ نگرانی سلامت انسان ؛ ترافیک و کهنگی زیرساخت مشکلاتی در میان پایه فنی ، فیزیکی و مشکلات مواد می باشد.اطمینان از شرایط قابل زندگی در چارچوب چنین رشد سریع جمعیت شهری در سراسر جهان نیاز به درک عمیق تر از مفهوم شهر هوشمند دارد. ضرورت پیرامون این چالش ها باعث شد بسیاری از شهرها در سراسر جهان برای یافتن راه های دقیق برای مدیریت آنها تلاش کنند.لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر هوشمند سازی بر زیست پذیری شهر در منطقه 9 شهرداری کلانشهرمشهد پرداخته شده است. در ابتدا اقدام به تهیه پرسشنامه در خصوص شاخص های شهر هوشمند در نواحی منطقه 9 کردیم و در مرحله بعد ویژگی های توصیفی پرسشنامه را در نواحی سه گانه منطقه 9 شهرداری مشهد با توجه به شاخص های شهر هوشمند با استفاده از تحلیل عاملی به بررسی شاخص ها پرداختیم و در قسمت دوم به تشریح و بررسی شاخص های شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به اولویت بندی شاخص کردیم و در قسمت سوم با استفاده از روش تاپسیس و بهره گیری از روش ترکیبی AHP-Topsis مشخص نمودیم که ناحیه 1 از نواحی منطقه 9 شهرداری مشهد نسبت به سایر نواحی هوشمندتر است و در نهایت به ارائه راهکارهایی با تأکید بر شهر زیست پذیر پرداختیم.
سنجش شاخص های سر زندگی شهری در سکونتگاه های غیر رسمی (مطالعه موردی: سیلاب قوشخانه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
143 - 163
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شاخص های سرزندگی شهری به عنوان روشی برای پی بردن به میزان شادابی، نشاط و حیات اجتماعی شهروندان هر جامعه است، اما بررسی وضعیت مؤلفه های سرزندگی در میان ساکنان سکونتگاه های غیررسمی از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه بیشتر ساکنان این نواحی اقشار کم برخوردار و آسیب پذیر در جوامع هستند و ضرورت توجه به وضعیت حیات و زیست پذیری آنان بیشتر از شهروندان سایر نقاط شهری اهمیت دارد. هدف اصلی پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، ارزیابی میزان اهمیت شاخص های سرزندگی شهری در میان ساکنان سکونتگاه های غیررسمی محله سیلاب تبریز است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پرسش نامه و آزمون های رگرسیون چندمتغیره، آماره t تک نمونه ای و کروسکال استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی گردآوری شده و حجم نمونه هم براساس فرمول کوکران معادل 305 نفر برآورد شده است. شاخص های تعیین شده در این پژوهش، به ترتیب شاخص «روانی- اجتماعی» با 4 گویه، شاخص «کالبدی-فضایی» با 9 گویه و شاخص «تسهیلات رفاهی و خدماتی» با 9 گویه هستند. نتایج تحلیل داده ها و پرسش نامه ها حاکی از آن است که از نظر ساکنان محله سیلاب تبریز در میان مؤلفه های مورد مطالعه، مؤلفه روانی-اجتماعی با میانگین 43/2 بیشترین اهمیت را دارد. همچنین مؤلفه تسهیلات رفاهی-خدماتی با میانگین 18/2 در رتبه دوم و مؤلفه کالبدی-فضایی با میانگین 39/1 در رتبه سوم قرار گرفته اند. رتبه بندی مذکور بیانگر آن است که میزان اهمیت مؤلفه های سرزندگی شهری از نظر شهروندان محله سیلاب تبریز یکسان نیست. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که میان شاخص روانی- اجتماعی ساکنان محله سیلاب تبریز و میزان سرزندگی در این محله، با بهره گیری از مؤلفه های «تفریح و شادی کودکان» با مقدار بتای 469/0 و «فعالیت گروه های فرهنگی» با مقدار بتای 398/0 رابطه معناداری وجود دارد.
سنجش تطبیقی کیفیات فضایی مگامال ها از دیدگاه کاربران فضا (مطالعه موردی: مگا-پروژه سیتی سنتر و ارگ جهان نما در کلان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
97-116
حوزههای تخصصی:
مگامال ها به عنوان گونه ای از مگاپروژه در قالب پدیده ای نوظهور در کلان شهرهای ایران به سرعت در حال گسترش هستند. در ادبیات شهرسازی جهان نقدهای بسیاری به بعد رویه ای این پروژه ها وارد شده است که عمدتاً بر علل شکل گیری این گونه توسعه ها، اثرات ناشی از آن ها و علل موفقیت و شکست آن ها در بعد رویه ای تأکید داشته اند. آنچه در میان پژوهش های پیشین عمدتاً مغفول مانده است، توجه به بعد محتوایی مگاپروژه ها است. با پذیرش نقدهای وارد بر بعد رویه ای مگامال ها و توجه به این نکته که بسیاری از شهروندان نیازهای خود را در سطوح گوناگون با رجوع به این گونه پروژه ها مرتفع می سازند، لزوم ارزیابی بعد محتوایی مگامال ها مشخص می گردد. هدف مقاله ارزیابی متغیرهای فضایی سازنده بعد محتوایی مگامال ها در دو نمونه موردمطالعه "ارگ جهان نما" و "سیتی سنتر" در کلان شهر اصفهان است تا از این طریق عوامل و متغیرهای مؤثر بر موفقیت یا شکست این گونه پرو ژه ها در بعد محتوایی مشخص گردد. بدین منظور 20 متغیر کیفیت فضایی فضاهای عمومی در قالب پرسشنامه (طیف لیکرت 5 تایی) توسط 120 نفر از کاربران فضای هریک از مگامال ها (240 نفر درمجموع) مورد ارزیابی قرارگرفته اند. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از مدل F’ANP تحلیل شده اند. یافته های مقاله نشان می دهد که پنج عامل "آسایش و راحتی کاربران فضای مگامال"، "سرزندگی فضای مگامال"، "خوانایی و دسترسی فضای مگامال"، "امکانات محیطی" و"تعاملات اجتماعی" و چهار عامل "هویت و کیفیات بصری فضای مگامال"، "آسایش و راحتی کاربران فضای مگامال"، "امکانات محیطی و خدماتی" و "سرزندگی و خوانایی" به ترتیب بعد محتوایی پروژه مگامال سیتی سنتر و ارگ جهان نما را شکل می دهند. پنج متغیری که بیشترین امتیاز رضایتمندی از سوی کاربران فضا را در مگاپروژه موفق (سیتی سنتر) کسب نموده اند عبارت اند از: "امکان برقراری تعاملات اجتماعی در فضای مگامال"، "امنیت فضای مگامال و محدوده بلافصل آن"، "حس تعلق نسبت به فضای مگامال"، "تنوع فعالیتی در کاربری های مگامال" و "ایمنی فضای مگامال و محدوده بلافصل آن". پایین بودن میزان متغیرهای مذکور در ارگ جهان نما در کنار وضعیت نامناسب سایر متغیرها می تواند از علل شکست این پروژه از دیدگاه کاربران فضا باشد.
اعتباریابی پرسشنامه برندآفرینی شهری_ورزشی (مطالعه موردی: جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ورزش در جذب گردشگر، سرمایه و همچنین ارتقاء جایگاه شهر بسیار مورد توجه است. با این حال، پتانسیل برندسازی ورزشی در تعداد زیادی از شهرهای کشورهای در حال توسعه واقعیت پیدا نکرده است. بنابراین مسئله اصلی این است که چه عواملی برای برندسازی شهرها از طریق ورزش نیاز است. لذا، پژوهش حاضر با هدف اعتبار سنجی پرسشنامه برندسازی شهری- ورزشی انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از نظر ماهیت داده ها کیفی-کمی است. ابزار تحقیق، پرسشنامه تعدیل یافته یافته نوری و کلاته (1396) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیئت علمی در حوزه های مدیریت ورزشی، بازاریابی شهری، جغرافیا و برنامه ریزی شهری، مدیران ورزشی، اعضای هیئت علمی متخصص در زمینه برندسازی و بازاریابی، مدیران شهری (شهرداری و استانداری)، مربیان ورزشی و قهرمانان ورزشی و همچنین اعضای هیئت علمی کشورهای همسایه که در زمینه برندسازی تجربه داشتند و چندین بار به ایران سفر داشتند، بود. نمونه گیری در این مطالعه هدفمند و دردسترس بود. در مرحله دوم (مصاحبه) پس از اشباع نظری، 21 نفر و در مرحله سوم، 18 نفر برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. سرانجام عوامل استخراج شده در پرسشنامه تهیه و به گروهی از متخصصان ارسال شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه برندسازی شهری-ورزشی دارای 6 بعد ، 16 دسته و 76 شاخص است. با توجه به اهمیت برندسازی شهری از طریق ورزش، مدیران شهری و سیاست گذاران می توانند با در نظر گرفتن این عوامل، شهرهایی را که دارای پتانسیل هستند شناسایی کنند و نفوذ، اعتبار و توسعه شهر را افزایش دهند.
تبیین مفهوم عدالت فضایی در اجرای طرح های جامع شهری (نمونه موردی: شهر گلپایگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
981 - 1008
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات مشهود در برنامه ریزی شهری در ایران، ارائه نشدن الگوهای مؤثر در زمینه کاهش نابرابری های موجود شهری و ترویج عدالت فضایی است. تبیین مفهوم عدالت فضایی در شهر و کاربردی کردن آن می تواند به برنامه ریزی شهری کمک شایانی داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی عدالت فضایی در اجرای طرح های توسعه در شهر گلپایگان می پردازد. پژوهش از نوع کاربردی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن انجام شده است. شاخص های عدالت فضایی با استفاده از تحلیل ثانویه در مفاهیم برابری و مساوات، تنوع فضایی، منافع عام، آزادی و مشارکت مردمی، شفافیت، تفاوت، سازش و عمومیت داشتن بررسی شده است. نتایج بررسی طرح ها نشان می دهد معیارهای عدالت فضایی این طرح ها در سطح پایینی قرار دارند و شاخص های عدالت فضایی در طرح جامع شهر گلپایگان دارای اولویت چندانی نسبت به یکدیگر نیستند. همچنین راهکارهای توزیع عادلانه منافع در طرح جامع شهر پیش بینی نشده و در مراجع تصویب نیز به آن ها اشاره نشده است. تحلیل محتوای برنامه ها و سیاست های طرح توسعه شهر گلپایگان، آسیب شناسی وضع موجود و شناسایی کمبودها و نهادهای خدماتی نشانگر تبیین نشدن جایگاه عدالت فضایی در طرح های توسعه شهری و حوزه های تصمیم سازی به خصوص در طرح های توسعه و عمران است.
تحلیل و شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی شهری براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری (RAC) در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1103 - 1123
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی راهبردی برای افزایش ظرفیت مانایی و برگشت پذیری دارایی های توسعه در گستره های فضایی کلان یعنی شهرهاست. در این فرایند دارایی های زیرساختی حیاتی از دو جنبه تأثیرگذاری در روند حیات توسعه و آمایش شهرها و جذابیت آن ها برای تهدید اهمیت دوچندانی دارند. پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی- تحلیلی» و با هدف شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی در آمایش شهری براساس ساختار مدل چرخه سازگاری تاب آوری ( RAC ) در کلان شهر اهواز انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که ظرفیت مورد نیاز زیرساخت های حیاتی در کلان شهر اهواز برای افزایش تاب آوری آن ها براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری چگونه است. برای گردآوری داده ها از روش پیمایشی به صورت ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه نمونه 100 نفر از کارشناسان و استادان دانشگاهی در کلان شهر اهواز هستند که به روش دلفی و نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس شاخص های تبیین کننده میزان تأثیرگذاری دارایی، ساختار شبکه ای دارایی، پوشش کالبدی دارایی، اهمیت مصرفی دارایی و سرانه مصرف دارایی، زیرساخت حیاتی برق براساس ساختار مدل تاب آوری در مرحله فروپاشی و سازمان دهی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات در مرحله بهره وری و زیرساخت حیاتی حمل ونقل در مرحله تعادل قرار دارد. براساس یافته های پژوهش به نظر می رسد زیرساخت حیاتی برق نیازمند ایجاد ظرفیت مانایی و بازیابی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات نیازمند ایجاد ظرفیت رشد و زیرساخت حیاتی حمل ونقل نیازمند ایجاد ظرفیت توسعه در این کلان شهر هستند.
بررسی عملکرد تأثیر بهسازی بافت های فرسوده ی شهری بر کیفیت زندگی محله ی نارنجباغ شهر نکا استان مازندران
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقاط قوتی که بهسازی بافت های فرسوده در استان مازندارن و به خصوص شهرستان نکا از قبیل رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وجود می آورد، هنوز با چالش های مهمی در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، نابرابری های اقتصادی، کمبود مسکن و ترافیک روبرو می باشد که این مشکلات کیفیت زندگی شهری را به شدت در این نقاط کاهش داده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بهسازی بافت فرسوده بر زندگی شهری با رتبه بندی عوامل تأثیر گذار توسط تکنیک های دیمتل فازی و ویکتور فازی پرداخته است. این پژوهش بنابر ماهیت، توصیفی- پیمایشی و از نوع تحقیقات کاربردی است. در بخش جمع آوری اطلاعات وضع موجود در شیوه ی میدانی، از پرسشنامه، جامعه آماری پژوهش جمعیت ساکن در محلات نارنجباغ شهرستان نکا و حجم نمونه برابر با 381 نفر از شهروندان است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری Excel،SPSS و جهت کشف و مطلوبیت متغیرها از آزمون آماری معادلات ساختاری، برای اثبات فرضیه ها از آزمون رگرسیون و در ادامه با تکنیک دیمتل فازی به رتبه بندی معیارها و شاخص ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بهسازی بافت فرسوده بر کیفیت زندگی شهری شهروندان نارنجباغ اثرگذار است و ارتباط مستقیم دارد به این معنا که هرچه میزان بهسازی و بازسازی بافت فرسوده و یا به تعبیری هرچه بافت سکونتگاها از کیفیت بهتری برخوردار باشد، کیفیت زندگی در این گونه بافت ها از سرزندگی و سلامت بیش تری برخوردار است و ساکنان رضایت بیش تری از زندگی دارند.
تحلیل محتوا و بررسی تطبیقی برنامه های آموزش شهرسازی در جهان و ایران با رویکرد توسعه پایدار، با تاکید بر دوره های کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
3 - 16
حوزههای تخصصی:
از جمله دلایل تغییر نگرش رشته شهرسازی از پارادایم رشد به توسعه پایدار، ناکارآمدی رشته و حرفه در پاسخ به دغدغه های محیطی از نیمه دوم قرن بیستم بود. نتیجه چنین تغییر نگرشی در اواخر قرن بیستم در آموزش رسمی و غیررسمی شهرسازی در سراسر جهان بازتاب پیدا کرد که انعکاس آن در حرفه، محصول شهرسازی متفاوتی را رقم زد. نوع نگاه به آموزش توسعه پایدار در کشوهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران موضوعی است که می تواند از منظر تحلیل محتوای برنامه های درسی شهرسازی در کشورهای منتخب دنبال شود. بر این اساس، هدف مقاله حاضر تحلیل جهت گیری آموزش های رشته شهرسازی به سمت مفهوم توسعه پایدار است. در این مقاله که به نوعی تحقیق کاربردی است، با توجه به ماهیت موضوع، از روش کیفی تحلیل محتوا و قابلیت های نرم افزاری SPSS در تحلیل داده ها استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق بررسی برنامه های درسی شهرسازی در کشورهای منتخب، که به عنوان کشورهای خاستگاه در توسعه پایدار بوده و برنامه های درسی آنها نیز توسط نهادهای بین المللی اعتبارسنجی شده اند، جمع آوری گردیده اند. نتایج بررسی های این مقاله در 128 دانشگاه از نُه کشور مختلف نشان می دهد که جهت گیری غالب در آموزش توسعه پایدار به ارائه "درسی مستقل با موضوع توسعه پایدار و مفاهیم محیطی" و نیز "تدریس توسعه پایدار در رویه و محتوای دروس شهرسازی" است. نتایج این امر در نمونه ایران حاکی از آن است که اگرچه دروسی با «محتوا و عنوان موضوعات محیطی» در تمامی گرایش های کارشناسی ارشد ارائه شده، اما توجه به موضوع توسعه پایدار را به طور رسمی می توان در گرایش طراحی شهری و برنامه ریزی منطقه ای به ترتیب در یک و دو درس اختیاری مشاهده کرد که در مقایسه با یافته های جهانی محدود و ناکافی است. با این حال، توجه به آموزش توسعه پایدار به عنوان یکی از معیارهای نظام رتبه بندی گرین متریک می تواند درون مایه پژوهش های کاربردی آتی باشد و گامی به سوی توسعه پایدار قلمداد شود.
سنجش و اعتباریابی مدل مدیریت بحران اجتماع محور براساس تکنیک سوآرا (مورد شناسی: استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
189 - 220
حوزههای تخصصی:
ازجمله تهدیدهای بالقوه ای که همواره سلامتی و دارایی افراد جامعه را مورد هدف قرار داده، وقوع حوادث و بلایای طبیعی است. مدیریت بحران جامعه محور یکی از رویکردهای مدیریتی است که برای کاهش خطرات ناشی از سوانح و بحران ها در جوامع در معرض خطر به کار گرفته می شود. در این رویکرد، مردم در بطن تصمیم گیری قرار داشته و در فعالیت های علمی و اجرایی مربوط به مدیریت بحران مشارکت داده می شوند. هدف از انجام این پژوهش، سنجش و اعتباریابی مدل مدیریت بحران اجتماع محور براساس تکنیک سوآرا در استان کرمان است. روش تحقیق براساس هدف، کاربردی و براساس روش اجرا، توصیفی-پیمایشی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از: صاحب نظران، مدیران و کارشناسان ستاد بحران استانداری و هلال احمر استان کرمان به تعداد 170 نفر که براساس فرمول کوکران و با احتساب خطای 05/0، 118 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از ابزار پرسشنامه استفاده شد که روایی با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و پایایی با روش پایایی ترکیبی برابر با 894/0 و آلفای کرونباخ برابر با 924/0 مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار Smart PLS نسخه دو استفاده شد. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که ابعاد قبل، حین و پس از بحران به ترتیب 99 درصد و 98 درصد و 98 درصد از تغییرات الگوی مدیریت بحران اجتماع محور را تبیین می کنند. به منظور اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های پژوهش نیز از تکنیک سوآرا استفاده شد. نتایج نشان داد مؤلفه های آموزش عمومی، مشارکت عملی و مشارکت اجتماعی به ترتیب با اوزان نهایی 42/0، 35/0، 27/0 بیشترین تأثیر را بر مدیریت بحران اجتماع محور دارند.
ارزیابی اولویت های بازتوسعه فضاهای رهاشده شهری (مطالعه موردی: منطقه 18 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
71-91
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری همواره به دنبال استفاده بهینه از زمین های بایر، متروکه و رها شده شهری است و بی توجهی به این موضوع، باعث ناپایداری شهری و بروز مشکلاتی در شهرهای کشور شده است. بازتوسعه و استفاده مجدد این زمین ها در راستای فعالیت های عمرانی و زیربنایی و توسعه شهر اهمیت و نقش مهمی ایفاء می کند و از نظر کارکرد و سیمای شهری در صورت برنامه ریزی صحیح و مدون، می تواند به بهبود کاستی ها و سرانه های شهری منتج شود. این پژوهش با هدف تعیین و ارزیابی وضعیت این فضاها در سطح منطقه 18 شهرداری تهران، ابتدا پیامدهای محیطی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از متروکه ماندن آن ها را بررسی کرده و سپس با روﯾﮑﺮدی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ میان افزا و دید راهبردی به تبیین فرآیند باز توسعه این زمین ها در اجتماعات محلی پرداخته است. برای شناسایی و گونه بندی اراضی رهاشده منطقه، معیارهایی به عنوان شاخص های ظرفیت سنجی اراضی رها شده مشخص و با بررسی آن ها در مورد اراضی رها شده منطقه، با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی شهرداری و دفاتر معاملات املاک، داده ها تجزیه وتحلیل شدند. از کل 57008 قطعه زمین دایر و یا فاقد کاربری در منطقه، 15 قطعه زمین یکپارچه (معدن شن و ماسه، بازار آهن شادآباد، سه کوره آجرپزی، شش انبار متروکه و چهار کارخانه متروکه) به عنوان فضاهای رهاشده، بر اساس مؤلفه های زیست محیطی، کالبدی و فضایی، اجتماعی، اقتصادی و پیشنهاد ات طرح فرادست شناسایی و بررسی شدند؛ سپس طی فرآیند ظرفیت سنجی اراضی و تلفیق شاخص ها با یکدیگر و ارزش گذاری هر یک از شاخص ها به روش تحلیل AHP و انطباق نقشه های حاصل از تحلیل هایGIS، قطعات بر اساس شاخص های توسعه پایدار و هوشمند مورد برنامه ریزی بازتوسعه فرضی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که قطعه 1 با مساحت 8364/189 هکتار در اولویت اول در برنامه باز توسعه فضایی منطقه 18 تهران قرار دارد.
تحلیل و پهنه بندی آسیب پذیری مخاطرات طبیعی (سیل و زلزله) ژئومورفولوژیکی استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که بیش تر شهرهای جهان با آن دست به گریبان اند، حوادث طبیعی است که به طور ناگهانی روی می دهند و موجب وارد آمدن خسارت به انسان و محیط می شوند،به عنوان مخاطرات طبیعی شناخته می شوند. این مخاطرات به دلیل ماهیت نامنتظَر بودن،در بیش تر موارد خسارت مالی و جانی بسیاری بر جای می گذارند. در بین مخاطرات طبیعی، زمین لرزهو زمین لغزش، از زمره ی ویران کننده ترین مخاطرات به شمار می آیند. این مخاطرات در جوامع شهری به دلیلتمرکز بیش تر جمعیت، دارای شدت وقدرت آسیب رسانی بیش تری هستند. بنابراین شناسایی مناطقی که دارای آسیب پذیری بیش تری ازمخاطرات طبیعی هستند، می تواند در جهت برنامه ریزی برای مقابله با کاهش اثرات این حوادثمؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی آسیب پذیری مخاطرات طبیعی زمین لغزش و زمین لرزه پرداخته است. پژوهش کاربردیو روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعاتکتابخانه ای و داده های سنجش از دور جمع آوری گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در پهنه بندی استان کرمانشاه نسبت به خطوط گسل و رودخانه ها، ارتفاع نسبتاً بالا و شیب زیاد، قسمت های مرکزی استان دارای زمینه ی سیل خیزی و آسیب پذیری در برابر مخاطره طبیعی زلزله را دارند که از مهم ترین نقاط این محدوده، شهرستان کرمانشاه به عنوان مرکز استان است. روند مکان یابی و ایجاد شهرهای استان توجه به عواملی نظیر فاصله از خطوط گسل و نقاط زمین لغزش کمتر مدنظر قرار گرفته اند و همین امر باعث ایجاد ناامنی و آسیب پذیر بیش تر در صورت بروز حوداث طبیعی می شود.
تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه مقصدهای گردشگری برای دستیابی به موفقیت، نباید صرفاً بر ارائه خدمات متمرکز شوند، بلکه باید تجربیاتی را شناسایی و ارائه نمایند که آن ها را از مقصدهای دیگر متمایز سازد و به این نحو، یک مزیت رقابتی ارائه دهند. باارزش ترین ابزار بازاریابی مقصدها و کسب وکارهای گردشگری "تجربه"ای است که به گردشگران ارائه می دهند. درصورتی که گردشگران تجربه سفر را در سطح بالایی ارزیابی کنند، مقصدهای گردشگری می توانند انتظار وفاداری و تبلیغات دهان به دهان را برای کمک به فروش محصولات خود داشته باشند. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران در شهر شیراز انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. برای نیل به هدف، ۳۸۴ پرسشنامه در بین گردشگران داخلی شیراز، در مکان هایی مانند سعدیه و حافظیه توزیع شد که از میان آن ها ۳۱۸ پرسشنامه قابل استفاده بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که: 1- تجربه گردشگری تأثیر مستقیم و معناداری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران دارد، 2- خاطرات گردشگری به صورت معنادار رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران را تحت تأثیر قرار می دهد و 3- رضایتمندی گردشگران تأثیر معناداری بر نیات رفتاری آن ها دارد. این نتایج حاکی از تأثیرات گسترده تجربه گردشگری بر ایجاد پیامدهای گردشگری مثبت برای شهر شیراز هستند.
ساماندهی دستفروشان و تاثیر آن بر زیست پذیری شهری (نمونه موردی: محله کن منطقه5 ناحیه2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستفروشی و عملکرد پیچیده دستفروشان در شهر بواسطه واقعیت چند بعدی مبین ضرورت طراحی ساختار مدیریتی یکپارچه و هماهنگ به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی موضعی و سرانجام مداخله در جهت سازماندهی آن است. مساله اساسی که در این پژوهش با آن روبه رو هستیم ساماندهی متناسب دستفروشان با ایجاد بازارچه های فصلی بر مبنای کیفیات محیطی،کالبدی،زیست پذیری شهری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش بازارچه های محلی-فصلی و مشارکتی بر توسعه گردشگری و اقتصاد داخلی با مطالعه موردی بازارچه محلی-فصلی کن درمحدوده ناحیه 2 منطقه5 ،حاشیه اتوبان همت می باشد. روش تحقیق، از نوع توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است، بدین منظور از آزمون پارامتریک تی تک نمونه ای با ارزش آزمون 3 استفاده می شود. روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش کتابخانه ای- اسنادی و در بخش مطالعات مربوط به ادبیات و پیشینه تحقیق و برای ارزیابی نظرات شهروندان از روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه (سوالات منظم) استفاده شده است. همچنین برای ترسیم نقشه ها نیز از نرم افزار GIS استفاده شده و برای صحت داده های موجود، از منطقه بازدید میدانی به عمل آمده است و در پایان با استفاده از SWOT نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدیدهای ایجاد بازارچه بر زندگی ساکنین محدوده مورد در چهار محور کالبدی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی، زیست محیطی و طبیعی و نهایتا ً شبکه معابر و ترافیک مطالعه مورد تحلیل قرار گرفته است . اهم و اخص یافته ها عبارت است از این که شاخص احداث بازارچه و پررنگ کردن نقش مشاغل خانگی در جامعه (q6) با بار 0.194 در جهت مثبت، پذیرفته شده است. و با ضریب معنی داری (Sig=.016 ) دارای رابطه معنی دار با مدل است. همچنین ساماندهی دستفروشان و احداث بازارچه می تواند جهت معرفی محصولات منطقه مفید واقع شده و در پایداری منطقه نقش موثری داشته باشد.
الگوی سکونت گزینی جمعیت مهاجر با رویکرد اکولوژی اجتماعی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
117 - 136
حوزههای تخصصی:
اکولوژی اجتماعی شهر، شیوه های اجتماعی و اقتصادی شهر را به تصویر می کشد و بر هویت محیط اجتماعی شهر تاکید دارد و در پی آن است تا همه شهروندان بتوانند به زندگی شایسته ای دست یابند. جدایی گزینی های اجتماعی-فضایی یکی از مسایل مهم کنونی شهرها به شمار می رود و از زمینه های بروز این پدیده، حضور مهاجرین در شهرها است که با توجه به شرایط شان مکان های خاصی از شهر را برای سکونت خود انتخاب می کنند. جدایی گزینی جمعیت مهاجر در قالب نقطه ای، لکه ای و پهنه ای در بخش های خاصی از شهر و بویژه سکونتگاه های غیررسمی شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. شهر رشت بزرگترین و مهمترین شهر منطقه شمال ایران، شهری مهاجر پذیر است که جمعیت آن طی سا ل های 1335 تا1395 ازتعداد 109491 نفر به 679995 نفر، تحت تاثیر مهاجرت های درون استانی و برون استانی 2/6 برابر افزایش یافته است. هدف تحقیق حاضر تحلیل الگوی سکونت گزینی جمعیت مهاجر با رویکرد اکولوژی اجتماعی در شهر رشت است که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش شناسی، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، کارشناسان فنی شهرداری های مناطق پنجگانه شهر رشت است که با بهره گیری از طراحی و تکمیل تعداد 38 پرسشنامه به روش دلفی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز در کنار مطالعات اسنادی جمع آوری شده است.یافته هاو نتایج تحقیق نشان می دهد الگوی سکونت جمعیت مهاجران به صورت؛ نقطه ای، لکه ای و پهنه ای بوده که این الگو در محلات با نسبت بالای جمعیت مهاجر مانند برخی محلات مناطق چهار و پنج برعکس می باشند. برنامه ریزی از طریق آماده سازی زمین های بلافصل شهر رشت مطابق با طرح های جامع و تفصیلی و نیز ساختاری-راهبردی به توسعه کالبدی-فضایی و بویژه توسعه اجتماعی-فرهنگی الگوی سکونت پهنه ای، لکه ای و نقطه ای مهاجرین کمک خواهد نمود.
بررسی وضعیت اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125 - 145
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان اثرات مختلفی در فرایند رشد و توسعه جوامع به طور اعم و شهرها به طور اخص دارد. بنابراین شناسایی فرصت های اشتغال زایی با توجه به فرصت های احتمالی ازجمله وظایف برنامه ریزان و پژوهشگران به شمار می رود. شهر رشت یکی از شهرهای بسیار با اهمیت در شمال کشور ازجمله شهرهایی است که بخش قابل توجهی از آن را بافت های فرسوده شهری به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر این شهر به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی از طرف یونسکو انتخاب شده است. ازاین رو به نظر می رسد فرصتی برای اشتغال زنان ساکن در بافت های فرسوده شهر رشت در بخش خوراک ایجادشده است. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، موضوع اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک مطالعه شود. جامعه آماری پژوهش، زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت می باشد. جامعه نمونه با استفاده از روش کوکران، 384 نفر محاسبه شده است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و پیمایشی بوده و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های آماری دوجمله ای و فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت تمایل بالایی برای فعالیت در تعاونی های خوراک دارند اما تنها 27 درصد آن ها شرایط لازم اجتماعی و اقتصادی را برای این کار دارند. از بانوانی که این شرایط را دارند نیز 66 درصد معادل 67 نفر امکان فعالیت در تعاونی خوراک شهر رشت را دارند. این تحلیل ها نشان دهنده تمایل بالای زنان برای فعالیت در بخش تعاونی خوراک و شکل گیری زمینه های اشتغال زنان در بافت های فرسوده شهر رشت است که با رفع موانع اقتصادی و همچنین آموزش به زنان می توان شاهد شکل گیری و توسعه تعاونی های موردنظر و اثرات مثبت آن ها بود.
بررسی ویژگی ها و ابعاد رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد در برنامه ریزی شهری: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پر کاربردترین روش های تحقیق در میان روش های کیفی، روش نظریه داده بنیاد بوده که دارای رویکردهای مختلف روش شناسی است. هدف این مقاله بررسی رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد و بیان شباهت ها، تفاوت ها ،ویژگی ها و ابعاد هر کدام از آنها، به منظور شفافیت هرچه بیشتر در استفاده از این روش در برنامه ریزی شهری است. در این مقاله با مروری نظام مند، به بررسی پژوهش های چاپ شده در سال 2020 میلادی به زبان انگلیسی در زمینه استفاده از نظریه داده بنیاد در برنامه ریزی شهری، اقدام شده است. از این رو ، "برنامه ریزی شهری به اضافه نظریه داده بنیاد" به عنوان کلیدواژه ای برای جستجو تعیین شد. در مجموع 116 پژوهش شناسایی شد که از این میان 12 پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در بررسی پژوهش های انتخاب شده، 4 رویکرد اصلی از نظریه داده بنیاد و ویژگی های مرتبط با هر کدام با عناوین رویکرد نظریه داده بنیاد اولیه ، گلاسرین، استراووسین و رویکرد نظریه داده بنیاد برساختی شناسایی شد، که از سمت پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان داد که برنامه ریزان شهری در استفاده از نظریه داده بنیاد نیازمند توجه بیشتر به رعایت نمونه گیری نظری، اشباع نظری، نوشتن یادداشت های تحلیلی هستند. همچنین آگاهی از تفاوت های رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد از جمله بنیان فلسفی و تأکیدات نظری به ارائه نتایج بهتر در استفاده از نظریه داده بنیاد منجر می شود.
نقش محیط کالبدی شهر در سلامت عمومی شهروندان (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای شهری تأثیر زیادی بر سلامت عمومی شهروندان دارند. تا به امروز، تقریباً همه تحقیقات درباره رابطه محیط کالبدی شهر و سلامت شهروندان تنها بر ارزیابی ادراک شهروندان از محیط شهری متکی بوده است. در مقاله حاضر ارتباط کیفیت سلامت عمومی شهروندان با جنبه های عینی اندازه گیری شده محیط کالبدی شهر با در نظر گرفتن متغیرهای جمعیت بررسی شده است. روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف توسعه ای و به لحاظ روش میدانی می باشد. بدین منظور پس از مرور ادبیات تحقیق در مرحله اول حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی کوکران تعیین و در مرحله دوم با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای سلسله مراتبی و با تکنیک پرسشنامه زمین مرجع، داده های نظرسنجی پرسشنامه کیفیت سلامت عمومی شهروندان کرمانی از 384 نفر پاسخگو در سال 1398 گردآوری گردید. همچنین با تشکیل پایگاه داده بلوک آماری سرشماری عمومی نفوس–مسکن سال 1395 در سیستم اطلاعات جغرافیایی ویژگیهای محیط کالبدی شهر کرمان از جمله؛ متغیرهای تراکم مسکونی، تراکم تجاری همکف، تراکم تقاطع معابر و تراکم فضای سبز و شاخص های نسبت اختلاط کاربری زمین و قابلیت پیاده روی محاسبه شد. در نهایت مقادیر همبستگی جزئی متغیرهای فرم شهری کرمان با مقادیر شاخص کیفیت سلامت عمومی شهروندان برآورد و تحلیل گردید. یافته ها: برآورد همبستگی جزئی بین مقادیر کیفیت سلامت عمومی با سن رابطه مثبت معنادار و با تحصیلات رابطه منفی معنادار داشته است. همچنین مقادیر شاخص کیفیت سلامت عمومی با مقادیر تراکم تجاری همکف، تراکم تقاطع ها و نسبت اختلاط کاربری زمین ارتباط معناداری داشته است. شاخص قابلیت پیاده روی نیز که از ترکیب فاکتورهای شکل شهری بدست آمد ارتباط معناداری با شاخص کیفیت سلامت عمومی داشت. در این میان متغیر تراکم فضای سبز شهری با شاخص کیفیت سلامت عمومی شهر کرمان همبستگی کاملاً معناداری را ارائه نمود. نتایج: تحقیق حاضر مبین این فرضیه است که طراحی محیط کالبدی شهر به طور قابل توجهی با سطح کیفیت سلامت عمومی شهروندان کرمانی مرتبط است. نتایج بر این تأکید دارند که افزایش تراکم فضای تجاری همکف محلی، نسبت اختلاط کاربری زمین، اتصال بیشتر معابر به یکدیگر از جمله مداخلاتی است که می تواند با ارتقاء شاخص قابلیت پیاده روی محلات در کنار توسعه فضای سبز شهری کیفیت سلامت عمومی شهروندان را بهبود بخشد.
ارزیابی گسترش کالبدی شهری با رویکرد رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه :شهر جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد هوشمند روشی پیشنهادی برای اصلاح پراکندگی است. توسعه پراکنده شهری به توسعه بی رویه و بی برنامه شهرها اطلاق می گردد .که موجب توسعه نامتوازن و بی قواره شهرها می شود. بنابراین راهبرد رشد هوشمند سعی در شکل دهی مجدد شهرها و هدایت آنها به سوی اجتماع مطلوب دارد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی گسترش کالبدی شهر جویبار با رویکرد رشد هوشمند شهری می باشد. برای دستیابی به این هدف از 7 شاخص اجتماعی- اقتصادی، آموزشی، کالبدی، زیست محیطی، خدماتی، حمل ونقل ودسترسی استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. اطلاعات اولیه از طریق روش کتابخانه ای و داده های آماری گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازروش ARAS و مدل هلدرن استفاده شده است. بررسی های صورت گرفته نشان داد که براساس مدل هلدرن، در دهه های 1375 تا 1395 حدود 83 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 17 درصد باقیمانده دارای رشدی ناموزون بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در روش ARAS بیانگر آن است محله های3، 1، 5 بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری بالاترین رتبه ها را به دست آوردند و محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 6، 9، 8 پایین ترین رتبه را به دست آوردند و محله های محروم محسوب می شوند . همچنین محله های 2، 7، 10و 4 رتبه های چهارم تا هفتم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.
ارزیابی شاخص های مؤثر بر حس مکان در گونه های مسکن دوره پهلوی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم در ارتقا کیفیت و مطلوبیت فضاهای زندگی، حس مکان است که با رضایتمندی از محل زندگی، ارتباطی مستقیم دارد. اما امروزه در بسیاری از ساختمان ها، خیابان ها و محلات مسکونی، فقدان حس مکان ملموس شده است. زیرا همزمان با آغاز حکومت پهلوی و ساخت بناهای مدرن به تقلید از اروپا، آهنگ تغییرات تیپومورفولوژی در مقیاس های مختلف محیطی شروع و ادامه دار گشته است. این مقاله با هدف تدقیق مفهوم حس مکان به روایت سیر دگرگونی خانه های پهلوی در شهر مشهد می پردازد و 9 گونه الگوی سکونتی این دوره را معرفی و ارزیابی می نماید. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی می باشد که مدل نظری تحقیق بر اساس 10 مؤلفه اصلی برآمده از ابعاد حس مکان، تدوین گشته است. سپس با استفاده از روش MAUT ، جامعه آماری انتخاب و با استفاده از آزمون های ناپارامتری کروسکال والیس و کای اسکوار، ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر حس مکان آنها صورت گرفته است و سطح معناداری رابطه میان حس مکان و تحول گونه ها با کمک آزمون همبستگی پیرسون سنجیده شده است. نتایج نشان می دهد که حس مکان ساکنین با تغییرات تیپومورفولوژی در طول زمان رابطه منفی دارد و به ترتیب شاخص محله، ساختمان و خیابان با ضریب تأثیر 588/0، 383/0 و 310/0 بر حس مکان ساکنین مؤثر می باشند. همچنین در تمام گونه ها، راهکارهای پیشنهادی برآمده از مؤلفه های پیوند با طبیعت و تعاملات اجتماعی در هر سه شاخص همواره بر حس مکان مثمربخش هستند و عوامل اجتماعی نسبت به عوامل فردی و فرهنگی تأثیر بیشتری بر رضایتمندی مسکونی دارند که باید در برنامه ریزی های محیطی دقت بیشتری به این عوامل علاوه بر تأمین نیازهای شخصی افراد صورت بگیرد.
استفاده از روش اصلاح شده RIAM جهت مکان یابی محل دفن زباله در راستای افزایش زیست پذیری (نمونه موردی: شهرستان شبستر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
69-82
حوزههای تخصصی:
روش ماتریس ارزیابی سریع اثرات (RIAM) یکی از روش های ارزیابی اثرات محیط زیست است که موجب می شود قضاوت های ذهنی در یک مسیر شفاف در فرایند ارزیابی اثرات محیط زیست توسعه یابد. اما از آنجایی که در این ماتریس به حساسیت و آسیب پذیری محیط زیست توجه نشده است در این مطالعه با اضافه کردن معیار ششم (حساسیت محیط زیست، B4) به اصلاح روش پرداخته شد. اضافه کردن این معیار باعث می شود فرآیند کلی بررسی، به حالت بررسی واقعی EIA نزدیک تر شود. سپس با بهره گیری از ماتریس ارزیابی سریع اثرات اصلاح شده، مکان یابی محل دفن زباله در شهرستان شبستر صورت گرفت. اثرات فعالیت-های پروژه در دو گزینه مکانی پیشنهادی کارخانه کمپوست بر چهار جزء محیط زیستی (فیزیکی-شیمیایی، بیولوژیکی-اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی) از طریق بررسی های میدانی، نظر کارشناسی و نرم افزار RIAM ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بهترین گزینه مکانی جهت احداث کارخانه کمپوست گزینه دوم است.