فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تاب آوری روستاهای موردمطالعه است. روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و صورت گرفته و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونه ای و تحلیل مسیر) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها به صورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخاب شده دارای 3538 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بین تنوع معیشتی و تاب آوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی به دست آمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تاب آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تاب آوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است. نتیجه گیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی می شود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تاب آوری خانوارهای روستایی منجر می شوند، باید از اولویت های برنامه های توسعه روستایی باشند. فعالیت هایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فن آوری های کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، می توانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی باشند.
اثرات سرمایه اجتماعی بر مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی و زیست پذیری پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
199 - 213
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از ارکان بنیادین برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصاد روستایی و به مثابه امکانات و ظرفیتی برای بهبود زیست پذیری پایدار روستایی بشمارمی آید و زمینه را برای مشارکت و تعامل سازنده روستاییان فراهم می کند. براین مبنا، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی تحلیلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 30 روستا و 400 خانوار نمونه بررسی شد. برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس گرافیک رابطه میان شاخص های سرمایه اجتماعی، مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی روستا و زیست پذیری پایدارروستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، از میان شاخص های سرمایه اجتماعی شاخص انسجام اجتماعی با کمترین میانگین معادل 83/2 و تشکل اجتماعی با مقدار 42/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و میانگین شاخص های مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی معادل 85/2 را به خود اختصاص داده است؛ و در میان ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی، بعد اقتصادی با میزان 15/3 کمترین میانگین و بعد محیطی اکولوژیک با میزان 59/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است. افزون براین، یافته های مدل ارتباطی پژوهش نشان داد برازش ضرایب مسیر سرمایه اجتماعی به میزان39/1 بر مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی و بر زیست پذیری پایدار روستایی به میزان 54/0 تأثیر داشته است. براین مبنا، یافته ها آشکار ساخت، ضرایت مسیر متغیرها دارای برازش مطلوب است. بدین سان، سرمایه اجتماعی قادر است که بر مشارکت و اعتمادپذیری و روحیه همکاری در میان روستاییان برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی تأثیر مثبت به همراه داشته باشد و در تواناسازی روستاییان برای مدیریت و پاسخ به فشارهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی اکولوژیک و در نتیجه بهبود ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی کارساز باشد.واژه های کلیدی: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مدلسازی معادلات ساختاری، شهرستان جیرفت
آینده پژوهی روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی، تغییرات پیوسته، عدم قطعیت و چند بعدی بودن فضا از این واقعیت حکایت دارد که دست اندرکاران گردشگری می بایست برنامه ریزی این صنعت را در افق های دورتری دنبال کنند؛ اهمیت مطالعات آینده پژوهانه در حوزه گردشگری و لزوم بازیابی صنعت گردشگری کشور در ایام پساکرونا محققان را بر آن داشت تا به شناسایی و تحلیل روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در یک افق 10 ساله بپردازند؛ تحقیق پیش رو کاربردی، تحلیلی، کیفی کمی و از حیث نگرش زمانی آینده نگرانه خواهد بود؛ گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر کتب، مقالات، پایان نامه ها و دیگر منابع داخلی و خارجی بوده و گردآوری اطلاعات میدانی پژوهش به کمک خبرگان صورت گرفته است؛ نهایتا تحلیل داده های گردآوری شده در نرم افزار میک مک دنبال شده است؛ طبق یافته های پژوهش افزایش شکاف اقتصادی بین مردم، افزایش تحریم های بین المللی، افزایش روابط سیاسی با کشورهای اسلامی، افزایش تبلیغات سوء و وارونه جلوه دادن وقایع کشور، افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد گردشگری، طولانی بودن فرایند بروکراتیک در حوزه کارآفرینی، افزایش تقاضای سفر با پایان همه گیری کرونا، بازیابی محیط ناشی از کاهش سفرها در عصر کرونا، افزایش استفاده مردم از موبایل های هوشمند، افزایش نقش بلاگرهای اینستاگرامی در تبلیغ مقاصد، تخریب محیط زیست و ساخت خانه های دوم، افزایش کنفرانس ها و سمینارهای علمی، کاهش حس میهن دوستی ناشی از فشارهای زندگی و تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه از جمله روندهایی بودند که از حیث تاثیرگذاری بر دیگر روندها و تاثیرپذیری از آن ها برجسته ترین نقش را در توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا ایفا می کنند؛ نهایتا متناسب با یافته ها جهت بهبود روند توسعه گردشگری کشور در دوران پس از کرونا راهکارهایی ارائه گردید.
ارزیابی شاخص های تحقق توسعه حمل ونقل شهری عمومی محور (موردمطالعه: منطقه 11 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 237
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی محور، یکی از راهکارهای مهم و مصادیق توسعه پایدار شهری است که به منظور حل معضلات ترافیکی و بهبود شرایط حمل ونقل در شهرها مورداستفاده قرار می گیرد. در این رویکرد، برنامه ریزی و گسترش حمل ونقل عمومی، به عنوان جایگزینی برای استفاده از خودروهای شخصی و حمل ونقل خصوصی مطرح شده است. منطقه 11 شهرداری تهران یکی از مناطق مرکزی شهر تهران است که دارای بار ترافیکی بالایی است و به تبع آن با مشکلاتی در سیستم حمل ونقل شهری خود مواجه است. در تحقیق مذکور، باهدف انطباق شاخص های توسعه حمل ونقل عمومی محور با وضعیت فعلی منطقه 11 شهر تهران و بازپس گیری شهر از فضای خودرو محور به فضای انسان محور، شاخص های استاندارد توسعه حمل ونقل عمومی محور به عنوان مبنای تحلیل و رتبه بندی بررسی شده اند. در این رویکرد، با توجه به شاخص های مختلف، میزان قابلیت منطقه برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور ارزیابی گردیده است. به این ترتیب، این تحقیق به مسئولین و برنامه ریزان شهری کمک می کند تا بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهای مناسبی برای بهبود حمل ونقل در منطقه 11 شهر تهران ارائه دهند. روش تحقیق پژوهش حاضر ازنظر هدف؛ کاربردی و ازنظر متدولوژی توصیفی و ازنظر روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش های کتابخانه ای – اسنادی و مطالعات میدانی بوده و در تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش های رتبه بندی و در مقایسه تطبیقی، از ضریب ناموزونی موریس و روش بی مقیاس خطی و از نرم افزار Choice Expert برای تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. با توجه به نتایج حاصله، می توان گفت که منطقه 11 شهرداری تهران، به رغم داشتن پتانسیل بالا برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور، در شرایط فعلی ظرفیت تبدیل شدن به یک مرکز توسعه حمل ونقل عمومی محور را ندارد و جهت تبدیل شدن باید تغییرات وسیعی در ساختارهای فضایی آن ایجاد شود.
رویکرد حق به شهر در محله های دوستدار کودک، مطالعه موردی: محله خواجه نظام الملک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 112
حوزههای تخصصی:
شهری شدن و ظهور سبک های زندگی نوین، مسائل جدیدی را رویاروی کودکان قرار داده و اندیشه شهر و محله دوستدار کودک را به عنوان مکانی که در آن حقوق کودکان رعایت می شود، مطرح نموده است. هدف این مقاله ارزیابی محله خواجه نظام الملک تهران به لحاظ شاخص های محله دوستدار کودک با رویکرد حق به شهر است. داده های عینی مربوط 22 شاخص از منابع اسنادی فراهم آمده اند و داده های 31 شاخص ارزیابی ذهنی نمونه آماری 373 نفره از والدین کودکان ساکن در محله هستند که به شکل تصادفی از جامعه آماری والدین انتخاب شده اند. پرسشنامه حاوی 31 گویه برای ارزیابی 31 شاخص است. ضمن تحلیل کیفی داده های آماری در قیاس با معیارهای استاندارد، داده ها در دامنه 1-5 نمره گذاری شده اند تا تمامی شاخص ها واجد مقیاس واحدی گردند. مدل تی تست تک نمونه ای در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها، اجراشده است. یافته ها نشان دادند که وضعیت محله موردمطالعه در سطحی پایین تر از حد متوسط قرار دارد. با فرض رقم 3 به عنوان حد میانه، رقم 17/2 نشانگر ضعیف ترین حالت برای شاخص های بعد نهادی-حقوقی است. در دو بعد دیگر کالبدی-محیط زیستی و اجتماعی-فرهنگی نیز رقم یادشده به ترتیب 28/2 و 8/2 حاصل شده است. ضعیف ترین شاخص ها مربوط به سرانه های فضای سبز، فرهنگی، ورزشی بوده و شاخص های سطح تحصیلات والدین، تشویق به پاسداشت رویدادهای فرهنگی، امکان تأمین کالاها و خدمات خاص کودکان در خود محله و دسترسی و کیفیت مهدهای کودک و مدارس ابتدایی وضعیت نسبی بهتر را نشان دادند. پیش بردن محله برای نزدیک شدن به معیارهای یک محله دوستدار کودک نیازمند یک برنامه راهبردی در راستای بازآفرینی پایدار فرهنگی است.
تحلیل و سنجش موانع موثر بر تحقق پایداری گردشگری در نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان اورامان شهرستان سروآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
94 - 111
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی مهم ترین موانع مؤثر بر پایداری گردشگری نواحی روستایی منطقه اورامان است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی، ازلحاظ روش توصیفی - تحلیلی و ازلحاظ شیوه گردآوری اطلاعات ترکیبی از روش های اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (مبتنی بر توزیع پرسش نامه، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته) است. رویکرد پژوهش، تلفیقی از هر دو رویکرد کمی - کیفی است. جامعه آماری پژوهش، شامل مردم محلی و آگاهان عرصه گردشگری، صاحبان خدمات و مسئولین توسعه روستایی منطقه است. در بخش کیفی ابتدا جهت شناسایی مهم ترین موانع مؤثر بر پایداری گردشگری اورامان، با گروه صاحبان خدمات، متخصصان و مسئولین، با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته انجام و با استفاده از نظریه داده بنیاد تجزیه وتحلیل گردیده . در مرحله بعد با استفاده از آزمون های آمار استنباطی (t تک نمونه ای و تحلیل مسیر) موانع شناسایی شده در قالب پرسش نامه ای محقق ساخته با حجم نمونه 310 نفر از سرپرستان خانوار ساکن روستاهای هدف گردشگری منطقه ارزیابی شد و در ادامه نیز توسط60 نفر از صاحبان خدمات گردشگری، گردشگران، متخصصان و مسئولین توسعه منطقه مورد تأیید قرار گرفت. نتایج پژوهش، مهم ترین موانع و چالش های پیشروی پایداری گردشگری روستایی منطقه اورامان را در چهار بعد نارسایی های اقتصادی، نارسایی های اجتماعی، نارسایی ها و ضعف های بعد نهادی و نارسایی های کالبدی - محیطی خلاصه نمودند. دراین بین، مؤلفه عدم توجه و نظارت مطلوب دولت با بار کلی 486/0 بیشترین تأثیر را در ناپایداری گردشگری منطقه دارد.
ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری در هزاره سوم (مطالعه موردی: سیلاب های شهری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
41 - 52
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی بدون برنامه ریزی در کشورهای در حال توسعه با سرعتی نگران کننده در حال رشد است. این رشد چالش هایی را برای برنامه ریزی توسعه و مدیریت مخاطرات شهری ایجاد کرده است. رشد قابل توجه جمعیت شهری منجر به افزایش خطرات شهری شده و در نتیجه هنگام مواجهه با مخاطرات طبیعی، اغلب منجر به بلایای مکرر می شود. ارزیابی ریسک به عنوان یکی از ابزارهای اساسی مدیریت ریسک به تجزیه و تحلیل خطر و آسیب پذیری می پردازد. این ابزار برای مطالعه عوامل خطر احتمالی و موجود بلایایی که می تواند رخ دهد، استفاده می شود و زمینه را برای برنامه ریزی و اجرای اقدامات کاهش خطرات و اثرات بلایا فراهم می کند. در این پژوهش، با توجه به استعداد سیل خیزی در حوضه رودخانه خشک شیراز، ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری (با توجه به سیلاب های شهری شیراز) بررسی شده است. هدف این مطالعه تعیین مکان های مناسب برای استقرار مراکز موقت جمعیت آسیب دیده ناشی از سیل در شهر شیراز است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از آن، معیارها و شاخص های مورد نیاز انتخاب شده و با توجه به نتایج تحلیل توسط کارشناسان مدیریت بحران، به عنوان لایه هایی در نرم افزار Arc GIS سنجیده شده است. سپس با توجه به وزن داده شده به هر یک از لایه ها و با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی، مکان هایی با تطابق بیشتری با پهنه های مناسب و خیلی مناسب انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که مناطق جنوبی، مرکزی و قسمتی از شرق جزو مناطق با پتانسیل بالای احداث مناطق مناسب برای اسکان اضطراری و موقت در جریان بروز مخاطرات ژئومورفیک در حوضه رودخانه خشک شیراز می باشند. به طور کلی، ارزیابی و مدیریت مخاطرات شهری می تواند به عنوان یک مرحله مهم در فرآیند مدیریت ریسک دیده شود که به وسیله ی آن می توان از منابع موجود برای مقابله با بلایا و خطرات استفاده کرد.
شناسایی و تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده کشت کلزا در مناطق روستایی شرق استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
207 - 234
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از سیاست های اصلی دولت با توجه به واردات بالای روغن های خوراکی و دانه های روغنی به کشور، افزایش و توسعه کشت دانه های روغنی از جمله کلزا است. سازمان جهاد کشاورزی استان مازندران نیز توسعه و افزایش کشت کلزا را به عنوان یکی از اهداف و اولویت های خود قرار داده است. ازاین رو هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی و تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کشت کلزا در مناطق روستایی شرق استان مازندران است. روش مطالعه ترکیبی و از نوع مطالعات توصیفی-اکتشافی است. از روش کیفی (تحلیل محتوا) برای کشف عوامل پیش برنده و بازدارنده (تدوین ابزار تحقیق) و از روش کمی (تحلیل عاملی اکتشافی) برای خلاصه و دسته بندی عوامل مذکور استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه بخش کیفی، کارشناسان، محققان و کشاورزان پیشرو استان مازندران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 14 نفر گزینش و داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند تا نقطه اشباع نظری جمع آوری شد. جامعه آماری در بخش کمی، 3637 نفر از کلزاکاران فعال شرق استان مازندران بودند که 231 نفر از آن ها با استفاده از فرمول دانیل و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده با انتساب متناسب چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه حاصل از مرحله کیفی استفاده شد که روایی آن توسط متخصصان تأیید شد و برای پایایی آن ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن مناسب بود. یافته های پژوهش نشان داد در مجموع حدود 53/47 درصد واریانس عوامل پیش برنده توسعه کشت کلزا را چهار مورد شامل عوامل ترویجی- آموزشی، عوامل مزیتی- فنی، عوامل نهاده ای- حمایتی و عوامل تسهیل کننده کشت و 55/4 درصد واریانس عوامل بازدارنده توسعه کشت کلزا را نیز چهار مورد شامل ویژگی های فیزیولوژیکی گیاه و عوامل اقلیمی، مشکلات اقتصادی و بازاریابی، مدیریت نامناسب مزرعه و ضعف منابع و زیرساخت ها و عوامل آموزشی- ترویجی تبیین کردند. با توجه به نتایج، ارائه فعالیت های آموزشی - ترویجی مناسب، مدیریت مناسب مزرعه و واحد تولیدی برای کشت کلزا و اجرای سیاست های حمایتی از جمله کمک های مالی برای توسعه کشت کلزا در استان مازندران پیشنهاد می شود.
الگوی بازآفرینی پایدار کیفیت گرای بافت های نابسامان شهری؛ مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند توسعه شتابان شهرها مفهوم کیفیت زندگی شهری حلقه ای مفقوده در همه وجوه زندگی شهری است. یکی از پرچالش ترین مباحث مطرح در چند دهه اخیر، موضوع بازآفرینی شهری و حل چالش بافت های فرسوده و نابسامان شهری است. دغدغه و مسئله اصلی سیاست و رویکرد بازآفرینی پایدار ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سیاست بازآفرینی پایدار و ارتقاء کیفیت زندگی شهری و چگونگی تأثیرات آن و ارائه الگویی جهت اقدام در بافت های نابسامان شهری می باشد. روش شناسی پژوهش روش تحلیلی- تبیینی با استفاده از مدل تحلیل مسیر و معادلات ساختاری با نرم افزار SPLS استفاده شده است. بافت فرسوده و نابسامان شهر کرمانشاه با 1228 هکتار در حدود 33/12 درصد از کل بافت های شهر کرمانشاه را در بر گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، از میان ابعاد بازآفرینی پایدار، بعد اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بیشترین تأثیرگذاری را داشته و همچنین در مؤلفه کیفیت زندگی شهری، بعد کالبدی- زیرساختی بیشترین اثر مستقیم و بعد اقتصادی بیشترین اثر کلی را به صورت اثر مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی شهری داشته است. در این پژوهش به بررسی تأثیر کلی تمام ابعاد بازآفرینی پایدار بر کیفیت زندگی شهری در شهر کرمانشاه با ضریب تأثیر 594/0 و مقدار R2 آن برابر 2/35 درصد از تغییرات متغیر وابسته (کیفیت زندگی شهری) به واسطه بازآفرینی پایدار شهری تبیین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، بازآفرینی پایدار شهری بر کیفیت زندگی شهری تأثیر معنادار و مثبتی دارد. بازآفرینی پایدار کیفیت گرای شهری با رویکردی اجتماع محور، جامع و یکپارچه با تأکید بر مقوله کیفیت زندگی به عنوان یک دستور کار شهری جدید می تواند برنامه مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای کنونی شهر و شهروندان باشند.
ارزیابی مدیریت محلی در نواحی روستایی غرب و جنوب غرب استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت روستایی مجموعه ای از اطلاعات و مهارت ها و رکن اساسی سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرای برنامه های توسعه روستایی بوده و از محورهای اساسی در تحلیل مسایل روستایی به شمار می رود. مدیریت محلی با ماهیت مدیریت مرکزی، شکل سازمان یافته، تابع حکومت مرکزی یکی از نمودهای مدیریت روستایی است که به علت قدرت تصمیم گیری قابل ملاحظه از اهمیت بسیاری در نواحی روستایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدیریت محلی در نواحی روستایی غرب و جنوب غرب استان گیلان است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مناطق روستایی غرب و جنوب غربی استان گیلان (7 شهرستان) می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل فرمانداران، بخشداران، کارشناسان فرمانداری ها، کارشناسان بخشداری ها، کارشناسان بنیاد مسکن، کارشناسان جهاد کشاورزی، کارشناس امور روستایی استانداری، دهیاران و اعضای شورای اسلامی (156 پاسخگو) و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل رگرسیون استفاده است. ابتدا به کمک تکنیک دلفی سه مولفه آگاهی و نگرش، قوانین و ضوابط و شاخص های محلی (شامل 54 متغیر) انتخاب شده و جهت ارزیابی موضوع از نظر جامعه محلی مورد سنجش قرارگرفته اند. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شامل سکونتگاه های روستایی در غرب و جنوب غرب استان گیلان می باشد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد روستاهایی که دارای شورا و دهیار هستند بهتر می توانند نقش موثری در کاهش مهاجرت، تثبیت و افزایش جمعیت، فراهم نمودن امکانات و خدمات زیربنایی و خدمات روبنایی داشته باشند و رضایت اهالی روستا به کمک اعتبارات دریافتی را جلب نمایند. دهیار بهتر از هر شورا یا گروه شورای منتخب اداره خواهد شد حتی در روستاهایی که با توجه به بعد جمعیتی امکان داشتن دهیار وجود ندارد اداره مجموعه ای از روستاها را به یک دهیار سپرده شود. همچنین یافته ها نشان می دهد که شاخص های راه دسترسی، امکانات و خدمات رفاهی و انتخاب مدیر مناسب نیز از عوامل موثر بر امور مدیریتی بوده است. نتایج: به کمک تحلیل رگرسیون مشخص شد این سه مولفه بر مدیریت محلی تاثیرگذار بوده است. همچنین با مشاهده حد مثبت بالا و پایین حاصل از آزمون تی تک نمونه می توان ادعا نمود هر سه شاخص در وضعیت مطلوبی قرار دارند و با توجه به آماره T به ترتیب شاخص محلی، آکاهی و نگرش و سپس قوانین و ضوابط بیشترین تا کمترین تاثیر را بر مدیریت محلی در محدوده مورد مطالعه داشته اند.
تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیری در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر توجه به بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر، یکی از مهم ترین مسائل توسعه پایدار مناطق روستایی است. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند است تا از تجربیات این کشورها در جهت کاهش نقاط ضعف و ارتقای بهره برداری از انرژی تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور بهره گرفته شود. نوع تحقیق بنیادی، روش مورداستفاده تطبیقی با شیوه تحلیل محتوا می باشد. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از روش های اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که موفقیت کشورهای آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند از طریق برنامه های تعاملی و مشارکت ذی نفعان و دادن اختیار به آن ها در سطوح ملی، منطقه ای و محلی بوده است. اما کشور ایران در سطح ملی و منطقه ای، با دیدگاه ساختار متمرکز و نگرش بخشی به برنامه ها، عدم استقلال و سیاسی بودن مدیران مواجه و در سطح محلی با عدم اختیارهای قانونی به نهادهای محلی و عدم مشارکت های تعاملی در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر روبرو است. از جمله کاربرد این پژوهش می توان به آگاهی از نقاط قوت و ضعف کشورهای موردمطالعه در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و مقایسه آن با کشور ایران و بسترسازی آن در جهت بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور اشاره کرد. این دیدگاه کمک می کند تا زمینه تشویق نهادهای مردمی و محلی در سطوح گوناگون مناطق روستایی فراهم شود.
بررسی میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار محصول خرما در استان های خرماخیز کشور (رهیافت توبیت هکمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
23 - 46
حوزههای تخصصی:
خرما از محصولات باغی دارای مزیت نسبی و ارزآور کشور به شمار می رود که حمایت از تولید و صادرات آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. بیمه از ابزارهای حمایتی و کارآمد در راستای تولید محصول خرما است. هدف پژوهش بررسی میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار محصول خرما از منظر کارگزاران صدور بیمه نامه در استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان، فارس، بوشهر و هرمزگان با استفاده از الگوی دومرحله ای هکمن بود. اطلاعات لازم با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از 105 کارگزار صدور بیمه نامه به صورت غیر حضوری در سال 1401 جمع آوری شد. نتایج آماره های مرحله نخست، مؤید قدرت توضیح دهندگی، دقت عمل و مناسب بودن مدل بود و نتایج مرحله دوم نشان داد سه متغیر سطح زیر کشت، بیمه کشاورزی و خرید تضمینی به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را بر میزان رضایتمندی روستاییان بیمه گذار خرما داشته اند. در این راستا پیشنهاد می شود سیاست گذاران با اقدامات حمایتی لازم زمینه یکپارچه سازی اراضی خرما را فراهم نمایند. همچنین با بیمه کشاورزی و قراردادهای بازاریابی در قالب خرید تضمینی، ریسک های نخل داران را کاهش داده تا با افزایش تولید و صادرات آن، زمینه حفظ و توسعه این محصول فراهم شود.
خلق فضاهای شهری همه شمول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های گذشته بحث مشارکت مساوی افراد کم توان و به حاشیه رانده شده در زندگی اقتصادی، اجتماعی و مدنی در رأس دستور کار سیاسی بسیاری از کشورها قرار گرفته است. با توجه به اینکه با افزایش امید به زندگی در سرتاسر جهان، شهرها می باید جمعیتی که هم در حال پیری و هم در حال افزایش هستند را به نحو شایسته ای در خود جای دهند؛ ازاین رو نیاز به توسعه محیط های شهری همه شمول که از ساکنان خود با توانایی های مختلف در تمام مراحل زندگی حمایت کنند، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بازگرداندن عزت نفس و استقلال افراد ناتوان و درعین حال تشویق توسعه و اجرای طراحی کاربرپسند، فراگیر و دربرگیرنده از اهداف مترقی چنین رویکردی است. در این راستا پژوهش حاضر که از حیث هدف کاربردی- توسعه ای است و از روش اسنادی و پیمایشی برای جمع آورده داده ها بهره برده است، به تحلیل عوامل مؤثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول می پردازد. با بررسی ادبیات نظری پژوهش و با توسل به نظرات 20 خبره جغرافیای شهری که با روش نمونه گیری هدفمند به مشارکت دعوت شدند، ابعاد و مؤلفه های محوری خلق چنین فضاهایی استخراج گردید. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری -تفسیری ارتباطات میان ابعاد و همچنین میزان نفوذ و وابستگی هر یک تعیین و با نرم افزار میک مک بررسی و تحلیل گردید. بر اساس یافته های پژوهش عوامل مؤثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول در 7 سطح و متشکل از 36 مؤلفه ارائه شد که تأثیرگذارترین آن ها شامل دسترسی، استفاده ساده و قابل درک، راحتی و انعطاف پذیری بوده است.
شناسایی و تحلیل ذی نفعان در امنیت زیستی مزارع آبزی پروری در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
112 - 131
حوزههای تخصصی:
حکمرانی شایسته امنیت زیستی در مزارع آبزی پروری به شناسایی و تحلیل دیدگاه ذی نفعان بستگی دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین جایگاه تمامی ذی نفعان امنیت زیستی مزارع آبزی پروری استان کرمانشاه بود که به صورت آمیخته انجام شد. داده ها توسط نمونه گیری هدفمند از متخصصان حوزه آبزی پروری گردآوری شدند. در گام نخست پس از سه مرحله دلفی کلاسیک و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر 29 تن ذی نفع امنیت زیستی شناسایی شدند. با ترسیم ماتریس تأثیرگذاری- تأثیرپذیری، جایگاه هر ذی نفع ازلحاظ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بر اقدامات بهداشتی مزارع مشخص و با استفاده از تحلیل قدرت - منفعت نیز میزان قدرت و نوع منفعت هر ذی نفع مشخص گردید. همچنین با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته نقش ذی نفعان و جایگاه آن ها در فرایند امنیت زیستی تعیین گردید. بر اساس نتایج، مجریان اصلی امنیت زیستی نهادهای دولتی هستند که ازلحاظ قدرت دانشی، اجتماعی، سیاسی و قانونی در جایگاه بالاتری نسبت به سایر ذی نفعان قرار دارند و از اجرایی شدن اقدامات امنیت زیستی منافع بیشتری کسب می نمایند. آبزی پروران به عنوان مجریان اصلی امنیت زیستی با جذب بیشترین منفعت بایست مرکز توجه سایر ذی نفعان برای دستیابی به اهداف امنیت زیستی باشند. دسته ای از ذی نفعان (دانشگاه ها) برخلاف نقش ارزشمند آن ها در پایداری اقدامات بهداشتی نقش بسیار اندکی ایفا می نمایند که این مسئله موجب تضعیف امنیت زیستی گردیده است. نتایج تحلیل محتوای متعارف منتج به شناسایی 85 جمله در قالب 38 گزاره مفهومی شد. می توان از دسته بندی ارائه شده در تحلیل مصاحبه های قدرت و منفعت به منظور ایجاد ظرفیت، ارتقای مشارکت و تعامل بیشتر بین ذی نفعان در راهبرد امنیت زیستی استفاده نمود.
مدل سازی ساختاری - تفسیری و توسعه گردشگری پایدار، مطالعه موردی استان المثنی در کشور عراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر توسعه گردشگری استان المثنی مبتنی بر توسعه پایدار می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر، در چارچوب کلی تحقیقات پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارشناسان و مدیران و متخصصان بخش گردشگری شهری مشغول به فعالیت در استان المثنی در کشور عراق می باشند، که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند جهت مطالعه انخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش اعتبار پرسشنامه مربوط به ISM از روش روایی محتوایی (CVR) بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل تحلیلی تفسیری ساختاری (ISM)استفاده شد. نتایج تحلیل میک مک در مدل ISM نشان داد عامل های بهبود سیستم حمل و نقل و راه های ارتباطی، توسعه تجهیز امکانات رفاهی، کیفیت خدمات و زیرساختها و افزایش امنیت اجتماعی جزء متغیرهای وابسته یا تأثیرپذیر می باشند که برای ایجاد این متغیرها عوامل زیادی دخالت دارند و خود آنها کمتر می توانند زمینه ساز متغیرهای دیگر شوند. عامل های سرمایه گذاری در جهت ایجاد و بروز کردن زیرساخت های فناوری اطلاعات، رفع محدودیت های فرهنگی و مذهبی برای گردشگران خارجی، ایجاد مراکز تفریحی اوقات فراغت جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. عامل حضور در سطح بین الملل از طریق تبلیغات، عامل جلب مشارکت سرمایه گذاری خارجی در زمینه توسعه گردشگری و عامل تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در جهت افزایش امنیت عمومی جزء متغیرهای مستقل کلیدی می باشد که دارای قدرت نفوذ زیاد و وابستگی کمتری می باشد.
استراتژی های توسعه شهر پیرانشهر با رویکرد CDS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین استراتژی های توسعه پیرانشهر به نگارش درآمده است. بنابراین، ابتدا وضعیت شاخص های CDS ارزیابی و سپس، چشم انداز توسعه شهر در قالب برنامه ریزیِ راهبردی مشارکتی تدوین شده است. روش پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های پژوهش از سه گروه جامعه آماری (شهروندان، مسئولین و نخبگان) جمع آوری گشته و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. همچنین، جهت تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز مدل های ترکیبی AHP-SWOT و ANP-SWOT به کاررفته است. نتایج نشان می دهد میانگین کلی گروه های شهروندان، مسئولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه، وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. آزمون مانووا نیز نشان می دهد بین دیدگاه گروه های شهری در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص "حکمروایی" تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج چشم انداز سازی مشارکتی حاکی از آن است که هر سه گروه بر محورهای راهبردی چشم انداز پیرانشهر به عنوان شهری با عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری، شهری با عملکرد معدنی، شهری گردشگری و شهری کشاورزی اجماع نظر داشته اند. همچنین، در اولویت بندی استراتژی ها، استراتژی "تقویت عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری پیرانشهر و عملکردهای وابسته به آن"، با بالاترین امتیاز (374/0AHP=؛ 357/0ANP=) به عنوان بهترین استراتژی توسعه آتی پیرانشهر انتخاب گردید.
بررسی نقش برنامه ریزی محله محور در پایداری شهری با رویکرد نوشهرگرایی، نمونه موردی: محلات شهری منطقه 14 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
13 - 26
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی محله محور یعنی چگونگی به کارگیری ظرفیت ها و قابلیت های اجتماعی محله ای است که در آن بر مؤلفه های مشارکتی، آموزش عمومی و توسعه دارایی مبنایی تأکید کردند. نوشهرگرایی نیز با از طریق رویکرد برنامه ریزی محله محور بر حفاظت از فضای باز، مؤثر ساختن حمل ونقل، معکوس سازی سرمایه در شهر ها، شکل دهی به مناطق و نواحی و توسعه ی درون زا تأکید می کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش برنامه ریزی محله ای در تحقق پایداری شهری با رویکرد نوشهرگرایی در منطقه 14 شهرداری تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی بوده است. جمع آوری داده ها به روش می دانی از نوع پیمایشی(پرسشنامه محقق ساخته) انجام شد. ساکنین محلات به عنوان جامعه آماری و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بوده است و توزیع آن به صورت تصادفی ساده در داخل محلات بوده است. پایای پرسشنامه با الفای کرونباخ(82/0) در سطح مؤلفه های سنجش شد و برای روایی از نظر اساتید و کارشناساس متخصص بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل یافته های از تحلیل همبستگی چد متغیره و تحلیل فریدمن استفاده گردید. یافته های نشان می دهد که محلات شهری منطقه 14 به لحاظ شاخص های برنامه ریزی محله ای با رویکرد نوشهرگرایی تفاوت قابل ملاحظه ای دارند. از این رو کاربری های خدمات موردنیاز، کیفیت حمل ونقلی و کیفیت مسکن در رضایتمندی شهروندان از شاخص های برنامه ریزی محله ای تأثیر گذار بودند که باعث شده برخی محلات امتیاز های بیشتری بگیرد. در این بین محلات ابوذر و پرستار بالاترین امتیازات از نظر برنامه ریزی محله ای گرفتند. شاخص های مانند مشارکت با ضریب 417/0، اعتماد بین ساکنین و مدیران با ضریب 771/0، کیفیت زندگی با ضریب 532/0 و کیفیت فضای شهری و مسکن با ضریب 753/0 به صورت مستقیم بیشترین تأثیر گذاری در تحقق برنامه ریزی محله پایدار دارند. همچنین بین مجموعه متغیرهای مستقل(برنامه ریزی محله ای) و متغیر وابسته تحقیق(پایداری شهری) رابطه همبستگی قوی با ضریب 689/0 وجود دارد.
الگوی فضایی میزان تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی شهرستان املش در برابر زمین لغزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
32 - 53
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش میزان تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی شهرستان املش در برابر زمین لغزش به سه روش تحلیل سلسله مراتبی، جمع وزنی و شاخص هم پوشانی بررسی شد و سپس با استفاده از شاخص های آمار مکانی، الگوی فضایی میزان تاب آوری روستاها تعیین گردید. بدین منظور از 10 معیار شیب، فاصله از گسل، کیفیت ابنیه، مواد و مصالح، عمر ساختمان، لرزه خیزی، زمین شناسی، جهت شیب، عرض معابر و ارتفاع به ترتیب اهمیت استفاده شد. همچنین از دو روش آماره I موران محلی و تحلیل نقاط داغ (G* گتیس-اورد) برای شناسایی الگوها استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی در مقابل زمین لغزش بین تاب آوری خیلی کم تا خیلی زیاد متغیر بوده و روستاهای با تاب آوری خیلی بالا در محدوده شمال شرقی و روستاهای با تاب آوری خیلی پایین در محدوده شمال غربی و در بخش جلگه ای و کوهپایه ای شهرستان املش قرار دارند. در ناحیه کوهستانی شهرستان نیز روستاهای با تاب آوری کم و متوسط در هر سه مدل موردبررسی قابل مشاهده بودند. در این راستا نتایج آماره I موران محلی بیانگر وجود خوشه بالا - بالا (HH) و پایین - پایین (LL) در شمال شرقی و شمال غربی ناحیه موردمطالعه است که این الگوها در روستاهای ناحیه جلگه ای و کوهپایه ای نیز پدیدار شده اند. همچنین وجود نقاط داغ گرم و سرد در شمال شرق و شمال غرب شهرستان به اثبات رسیده و با 3 انحراف معیار مثبت و منفی در سطح اطمینان 99 درصد در ناحیه جلگه ای و کوهپایه ای نمایان شده اند. اکثر روستاهای شهرستان دارای تاب آوری متوسط نسبت به پدیده زمین لغزش بوده و رفتار تصادفی آن ها توسط دو آماره I موران محلی و تحلیل نقاط داغ مورد تأیید قرار گرفت. درمجموع نقاط روستاهای با تاب آوری بالا و پایین با الگوی خوشه ای بالا - بالا و پایین - پایین I موران محلی و نقاط داغ و سرد G* گتیس-اورد در هر سه مدل تحلیل سلسله مراتبی، جمع وزنی و شاخص هم پوشانی منطبق بودند.
تبیین نقش شاخص های کیفیت زندگی در تحقق شهر خلاق در فضاهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
95 - 106
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت مکان زندگی، از مهمترین حوزه های پژوهش های برنامه ریزی فضایی است به دلیل تاثیرگذاری روز افزون بر دیگر ویژگی های شهری همچون خلاقیت در شهر ها و به عنوان ابزاری کارآمد در برنامه ریزی است. چرا که شهر های خلاق مراکزی هستند که ویژگی های منحصر به فردی را در خود جای داده اند و محیطی جذاب برای فعالیت و زندگی افراد متخصص، هنرمند، پژوهشگر و در یک کلام افراد خلاق فراهم می سازند. هدف پژوهش حاضر نیز تحلیل تأثیر مؤلفه های کیفیت زندگی بر تحقق شهر خلاق در شهر تبریز است لذا از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش پژوهش از نوع ترکیبی کیفی - کمی است. بخش کیفی شامل شناسایی مؤلفه های تاثیرگذار کیفیت زندگی بر تحقق شهر خلاق از طریق بررسی مبانی نظری و تئور یک پژوهش است. در بخش کمی با استفاده از مدل تحلیل معادلات ساختاری و روش تحلیل مسیر در نرم افزار PLS نوع مؤلفه ها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مؤلفه ها مشخص شده است. نتایج نشان می دهد مقادیر تمام بارهای فاکتورها از 0.5 بیشتر است که مقیاس بسیار قابل قبولی برای محاسبه متغیرهای پنهان مدل مقیاس است و مؤلفه کالبدی – زیست محیطی با ضریب 367/0 و مؤلفه تسهیلات شهری با 312/0 و اجتماعی – فرهنگی با ضریب 292/0 بیشترین تأثیر را در ارتقای خلاقیت در شهر تبریز دارند. همچنین مؤلفه دسترسی با ضریب 241/0 و مؤلفه اقتصادی با وزن 136/0 کم ترین تأثیر را در ارتقای خلاقیت در شهر دارند.
تحلیل محدودیت های حکمروایی مطلوب شهری و ارائه راهبردهای کاربردی (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همدان به عنوان یکی از شهرهای مهم کشور، با چالش های گسترده ای در فرآیند مدیریت شهری مواجه است. سوء مدیریت در ارائه خدمات در بین مناطق شهری، عدم عدالت فضایی، ناهمگونی های کالبدی- فضایی، عدم شفافیت در ارائه طرح ها و برنامه ها و افزایش مشکلات شهروندی در ارتباط با این حوزه سبب افزایش مشکلات شهر همدان شده است. هدف: به طوری که ادامه روند حاضر می تواند شهر را در سطوح مختلفی نیز با بحران هایی جدی مواجه کند که در این زمینه پرداختن به مساله چالش ها و محدودیت های حکمروایی شهری امری ضروری به نظر می رسد. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی و توسعه ای، تبیین چالش ها و محدودیت های حکمروایی مطلوب شهری قرار می دهد و به ارائه راهبردهای کاربردی می پردازد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارشناسان خبره و عالی مجموعه مدیریت شهر همدان تشکیل می دهند که حجم نمونه آن ها تعداد 30 نفر تخمین زده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر همدان می باشد. یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش بر اساس مدل های آزمون میانگین در نرم افزار SPSS و مدل ارائه استراتژی SWOT مورد پردازش قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد مهمترین چالش های حکمروایی مطلوب شهری شهر همدان شامل عوامل مشارکتی، اثربخشی و کارایی و عوامل فسادزا می باشد که راهبرد SO به عنوان مهمترین راهبرد حکمروایی مطلوب شهری شهر همدان به دست آمد. مهمترین فرصت های شهر همدان در راستای استفاده از راهبردهای مطلوب حاکمیت شهری شامل عواملی نظیر تغییر رویکرد شهرداری از یک نهاد خدماتی به یک نهاد اجتماعی، ایجاد و ارتقاء فناوری نوین در شهرداری مناطق مختلف شهر همدان و اهمیت و توجه به همدان به عنوان یک شهر بزرگ با پیشینه تاریخی و گردشگری، و برگزاری دوره های آموزشی در راستای تکریم ارباب رجوع در منطقه می باشد.