این تحقیق به منظور شناسایی اثرهای احتمالی پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی بر بنگاه های نساجی کشور انجام شده است ، برای دسترسی به ان مهم ابتدا تصویری از وضعیت فعلی صنایع نساجی کشور از لحاظ ماشین آلات ، تولید ، اشتغال ، صادرات ، سرمایه گذاری خارجی و مزیت نسبی ارائه و آنگاه نقاط قوت و ضعف این صنعت به همراه فرصتها و تهدیدهای احتمالی بر سر راه صنایع نساجی در صورت پیوستن به WTO شناسایی و بررسی شده است .
استرس کم آبی خربزه را شیرینتر میکند و آب بیش از حد باعث بیطعمی آن خواهد شد. چالش و بحران برای بعضی، باعث شکست و برای بعضی پله ترقی میشود. «اینتل» در بعضی دوم میگنجد. یعنی دو بحران بزرگ نفتی دهههای 80 و 90 آنها را به تغییر راهبردی واداشت واز تولید حافظه به تولید ریزپردازنده سوق داد و اکنون اینتل بزرگترین سازنده ریزپردازنده جهان است. «مسعود بینش» در بنگاههای برتر جهانی نوبت را به «اینتل» داده است.
هدف مقاله حاضر تحلیل رشد اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت با استفاده از ادبیات موضوعی سیاست تجاری و رشد اقتصادی و ادبیات موضوعی رشد اقتصادی در کشورهای بهره مند از منابع طبیعی است. با استفاده از یک مدل داده های تابلویی نامتوازن و داده های آماری کشورهای صادر کننده نفت طی دوره 99 - 1960، مقاله نشان می دهد که بین معیارهای مختلف سیاست تجاری و رشد اقتصادی این کشورها رابطه مستحکم و معنی داری وجود دارد، به طور که باز بودن تجاری بر رشد اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت تاثیر مثبت داشته و محدودیت های تجاری رشد اقتصادی آنها را کند کرده است. نتایج نشان می دهد که سرمایه گذاری فیزیکی، سرمایه انسانی، تغییر رابطه مبادله، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، صادرات صنایع کارخانه ای و رشد صادرات تاثیر مثبت و مخارج دولت و تورم تاثیر منفی بر رشد اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت دارند. همچنین همگرایی شرطی در مورد رشد اقتصادی این کشورها مشاهده شده است
امروزه پرداختن به ابعاد فضایی مسایل اقتصادی و رفع موانع موجود در زمینه عدم تحرک کالاها و خدمات و منابع تولید بین کشورهای جهان، از جمله مهمترین اهداف هر کشوری محسوب می شود. شناخت فعالیتهایی که می تواند موتور رشد یک منطقه محسوب شود و باعث کاهش عدم تعادلهای منطقه ای گردد، از دیگر اهداف مهم سیاستگذاران و برنامه ریزان بشمار می رود. در کشور ما نیز توجه زیاد به بحث اشتغال در نزد برنامه ریزان و شناخت فعالیتهایی که بتوانند ایجاد اشتغال کرده و به رفع معضل بیکاری به ویژه در سطوح منطقه ای کمک کنند، از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین منظور، در مقاله حاضر برای شناخت چنین فعالیتهایی در بخش صنعت و زیربخشهای آن در مورد برخی از استانهای نمونه کشور از مدل اقتصاد پایه و نسبت مکانی استفاده شده و این نتیجه به دست آمده است که استانهای آذربایجان شرقی، یزد و اصفهان در صنایع نساجی، پوشاک و چرم و استانهای زنجان، گیلان، مازندران در صنایع غذایی، استانهای تهران، گیلان و مازندران و اصفهان در صنایع چوب و محصولات چوبی، استانهای تهران، خوزستان، گیلان و مازندران در صنایع کاغذ و محصولات کاغذی؛ استانهای تهران، خوزستان، زنجان و مرکزی و اصفهان در صنایع شیمیایی، استان یزد و اصفهان در صنایع کانی غیرفلزی، استانهای خوزستان و مرکزی و اصفهان در صنایع تولید فلزات اساسی، استانهای تهران، زنجان و مرکزی در صنایع ماشین آلات و تجهیزات پیشرفته و استانهای تهران، خوزستان، گیلان و مازندران در صنایع متفرقه نقش پایه را بین سالهای 1371 تا 1375 داشته اند.