"یکی از ویژگیهای دنیای جدید کسب و کار افزایش سطوح رقابت است. سازمانهایی که خواهان افزایش سهم بازار خود و یا اصولا بقا در چنین فضایی هستند باید خود را با تغییر شرایط محیط وفق دهند. از این رو تغییرات زیادی در روشهای کسب و کار در حال شکل گیری است . یکی از آنها مهندسی مجدد فرایند های کسب و کار (BPR=Business Process Reengineering) است که مایکل همر آن را طراحی دوباره فرایندهای کسب و کار به گو نه ای انقلابی برای دست یابی به بهبود چشمگیر تعریف می کند. از آنجا که نظریه مهندسی مجدد ، نظریه نسبتا جدیدی برای بهبود کسب وکار است ، روشها و رویکردهای آن همچنان در حال توسعه اند و از آنجا که کاربرد مفاهیم مهندسی مجدد می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد، روشهای آن نیز از یکدیگر متمایزند ، زیرا تاکید بر روی برخی فاکتورها در یک پروژه مهندسی مجدد تا پروژه دیگر فرق خواهد داشت .
در این مقاله سعی می شود تا با بررسی انواع روشهای پیاده سازی مهندسی مجدد متناسب با فضای فرهنگی و نگرش موجود در سازمانهای ایرانی و همچنین تجارب پیاده سازی در گروه صنعتی دمنده و شرکت پارس خودرو بهترین روش معرفی شود.
"
فناوری عامل مهمی برای نوآوری و رشد پایدار کسب و کار است. در حالی که علاقه مندی صنعت در حوزه فناوری در حال افزایش است،اما از دیدگاه دانشگاهی مبنای مفهومی موضوع مدیریت فناوری به صورت ازهم گسیخته ای تعریف شده است. این مقاله ساختاری را شرح می دهد که برای پشتیبانی عملی و تقویت درک نظری مدیریت نوآوری فنی تهیه شده است. هسته اصلی چارچوب، دو مجموعه فرایند کسب و کار است که برای مدیریت فناوری اثربخش مهم هستند. مجموعه اول شامل سه فرایند محوری استراتژی نوآوری و عملیات و مجموعه دوم شامل پنج فرایند پشتیبانی مدیریت....
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار با عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری را کلیه کارکنان تشکیل دادندکه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد260 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی در حدآزمون کالموگروف-اسمیرونوف، آزمونT تک متغیره، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین هویت سازمانی و سبک رهبری امنیت مدار با عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. از میان ابعاد هویت سازمانی مؤلفه دانش استراتژی بیشترین تأثیر را در پیش بینی عملکرد شغلی داشته و از بین ابعاد سبک رهبری امنیت مدار مؤلفه های مقبولیت و استفاده از انگیزه ذاتی به ترتیب بیشترین تأثیر را در پیش بینی عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان دارند.
مفهوم معناداری کار و کار معنادار از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده ولی به دلایل متعدد، در سال های اخیر شاهد پژوهش های متعدد نوینی در رابطه با مفهوم معناداری کار در سازمان ها و اثر آن بر خروجی های سازمانی هستیم. شرکت های دانش بنیان و نوپا نیز که جایگاهی خاص در اقتصاد دانش محور دارند از جمله سازمان هایی هستند که می توانند بر اساس مفهوم معناداری کار، به بازطراحی و سازمان دهی خود بپردازند و از مزایای آن استفاده کنند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت و درک الگوهای ذهنی مدیران شرکت های دانش بنیان کشور در مورد معناداری کار با روش کیو است. به این منظور با استفاده از روش کیو، عبارات تالار گفتمان، تحلیل و چهار الگوی ذهنی مشارکت کنندگان پژوهش در مورد کارمعنادار در میان مدیران شرکت های دانش بنیان آشکار و نام گذاری گردید که عبارتند از: انتظار از کار، نگرش نسبت به کار، ماهیت کار و ویژگی های فردی. شناخت این الگوهای ذهنی می تواند در تبیین و ارائه راهبردهای مناسب طراحی مشاغل و مسیر پیشرفت و توسعه شرکت های دانش بنیان و برنامه های حمایتی آن ها، مورد استفاده مدیران قرار گیرد.