فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
اگرچه واژة «تجلی» به معنی «آشکارشدن» و «آشکارکردن» آمده است، این واژه که در قرآن نیز در داستان حضرت موسی(ع) در طور بهکار رفته، درواقع غلبة نور حق برحضرت موسی(ع) بوده و در عرفان با مفاهیم وسیع بهکار گرفته شده است. هجویری تأثیر انوار حق به حکم اقبال بر دل مقبلان را تجلی، و کاشانی آن را دو نوع میداند: تجلی اوّل یعنی تجلی ذات حق به ذات خود و تجلی دوّم یعنی تجلی ذات حق به اعیان ممکنات که مرتبة تعین اوّل به صفت عالمیت و قابلیت اشیا را درنظر میآورد، که مَظْهَرْ و مُظْهِرْ ذات حق اند. شیخ علاءالدوله سمنانی تجلی را در چهار اسم که مظهر حق هستند، بیان میکند: تجلی آثاری حق را «رب»، تجلی افعالی حق را «رحیم»، تجلی صفاتی حق را «رحمان» و تجلی ذاتی حق را «الله» میداند و برای هریک از این اسما مراتب ویژه قائل و آنچه بیشتر مورد توجه او است، تجلی «رحمانی» است که در عالم کون مظهریت آن بیش از دیگر تجلیها است. چون تجلی بدون آینه مفهومی ندارد، عارفان دل انسان کامل را آینه درنظر آورده اند؛ زیرا انسان کامل، مظهر جامع ذات و صفات و اسمای حق است. دربارة تجلّی اگرچه بسیاری از شاعران عارف سخن گفته اند، توان گفت که زیباترین و دل انگیزترین آنها را در غزلی از حافظ میتوان دید: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زدبررسی تجلی از دیدگاه حافظ، مقاله ای دیگر میخواهد و تنها در این مورد به یک غزل از حافظ اشاره رفته است
گر نبودی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرود و خوش سرود که: «گر نبودی عشق هستی کی بدی» نه تنها دستمایه عارفان و شاعران و بیدلان که زیربنای هستی عشق است و یکی از سرسپردگان غمزه غمازه او که خود سلسله جنبان دگر دلباختگان است و خواهد بود مولاناست. و این داستان را در دیوان شمس رنگ و بویی دیگر است و در مثنوی معنوی سمت و سویی دیگر: در آنجا عشق است که مولانا را بر دوش جان می برد «می برد آنجا که خاطرخواه اوست»، اما در مثنوی که عنان اختیار به ظاهر در کف پرکفایت مولاناست این بیخودی از چیست؟ این مقاله بر آن است که شور مولانا را که در دیوان شمس مشهود است در مثنوی نیز به عرضه تماشا نشاند و بازگوید که هرجا که عشق آمد. عقل «نه سواری است که در دست عنانی دارد»
بررسی کارکرد عناصِر موسیقایی شعر «انتظار» (در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات «انتظار» از بنمایههایی است که بویژه از اوایل دهه شصت، توسط شاعران ونیز منتقدان ادبی مورد توجّه قرارگرفت؛ امّا رویکرداهل نقد به آن بیشتر شکل مطبوعاتی و ژورنالیستی داشته تا آکادمیک و از این رو، جای پژوهشهای جدّی و علمی از این دست، بسیارخالی است. برای دستیابی به پژوهشی پیرامون این گونه ادبی، شایسته است آن را از دریچههای گوناگون، بازشناخت و بررسی کرد. پرسش بنیادی این مقاله، چگونگی کارکرد موسیقایی شعر انتظار و ارتباط آن با درونمایه اثر است؛ ازاین رو، نگارندگان با بررسی آماری نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر برجسته معاصر، در پی دستیابی به پاسخ به این پرسش هستند. در بررسی موسیقی بیرونی شعر انتظار، به کارکردهای وزن در شعر انتظار، هماهنگی وزن با درونمایه، اوزان خیزابی و جویباری و اوزان شفّاف و کدر در این نوع شعر پرداخته شده است. سپس با جستاری در موسیقی کناری شعر انتظار، کارکرد قافیه و پیوند آن با موضوع انتظار، واژه قافیه و ارتباط موسیقایی آن با سایر واژگان بیت، قافیه بدیعی و قافیه معنوی در شعر انتظار و ردیف پویا و ایستا و پیوند آن با موضوع، موردتوجّه قرار گرفته ونهایتاً موسیقی درونی شعر انتظار و تکرار و موسیقی در عنوانهای شعر انتظار بررسی شده است. از جمله دستاوردها و یافتههای این جستار این است که شاعر شعر انتظار به شکلی ناخودآگاه در لحظههای سرایش، پیوندی ژرف بینِ مفهوم اندوهناکِ انتظار و فرم شعر انتظار برقرار میکند.
سلسله معروفیه
نفس و بدن در تفکر اسلامی
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطة آن با بدن، توجه ویژه ای داشته اند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات می داند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان ـ مادام که این بدن زنده باشد ـ دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت «تدبیر» برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روح ها و بدن ها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار می سازد. ملاصدرا با بهره گیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبه ای از نفس می داند.
تحلیل ساختاری قصه شاه سیاهپوشان بر اساس الگوی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر نظامی از دل انگیزترین منظومه های ادبیات غنایی فارسی است که از منظر ساختارگرایی شباهت های بسیاری به قصه های پریان دارد. نگارندگان تحلیل شباهت ها و اختلاف های ساختاری قصه شاه سیاه پوشان با ساختار قصه های پریان را بر اساس خویش کاری ها، تقابل و دوگانگی آن ها، شخصیت های ثابت یا متغیر و توالی و نظم منطقی ساختار روایت انجام داده اند. با بررسی نتایج حاصل به اثبات می رسد که این اثر افسانه ای با الگویی که پراپ از قصه های پریان نشان می دهد، همچنین با ساختار روایت این قصه ها تا حدود زیادی مطابقت دارد؛ زیرا از سی و یک خویش کاری قصه های پریان بیست و اندی از آ ن ها در قصه روز شنبه هفت پیکر دیده می شود و نیز این قصه نظم و توالی مورد نظر پراپ را داراست. این نظم و توالی به دلیل وجود نظام تقابلی و دوتایی در کلّ روایت شکل گرفته است.
سلوک در طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا
حوزههای تخصصی:
پیمودن طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا از آن روی لذت بخش است که او را راه دانی کارآزموده می یابیم. پیری که می داند چگونه مخاطب را با جهان درونش آشنا و به سوی کمال ترغیب و هدایت نماید.او ابتدا از مخاطب می خواهد که از آن چه کرده توبه نماید و ظاهر و باطن خویش را از آلایش ها بزداید تا مزاجش تبدیل یابد و از آن پس جهان را در آینه صاف درونش مشاهده نماید.بنابراین به نظر او انسان ِخواهان تحقق خویش باید دردمند، عاشق، جان گرای، معنی طلب و اندیشه ورز باشد و در عین حال فکرهای مزاحم را از خود براند.چنین انسانی دانشور و بصیر است و می کوشد علم خویش را در عمل بیازماید. برای ژرف نگری در خویش، خلوت می گزیند و سکوت را بر پرحرفی ترجیح می نهد. در عین پذیرش جبر و قضا، در تمام مسیرهای جبر برای خویش نقاط اختیار می شناسد. اهل مشورت و بلند همت است و تلاش می کند.لذات مادی را فدای لذات معنوی می کند و نهایتاً انسانی اخلاقی است و خود را به آهستگی ، صبر، تواضع، قناعت و رازداری می آراید.
تأویل در مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و معنا و قلمروهای مرتبط با آن در مقالات شمس تبریزی از جمله موضوع هایی است که با همة اهمیّت و کارکردی که در حیطة پژوهش های عرفانی و به ویژه مولوی شناسی و نیز شناخت احوال و افعال شمس تبریزی دارد، هنوز چنان که باید مورد تدفیق و تحقیق قرار نگرفته است. شمس از آنجا که ذاتاً شخص و شخصیّتی درون بین و رمزگرا دارد، به مسألة تأویل توجّه بسیار نشان داده است و تقریباً در سراسر مقالات، تأویل را در تمام ساحت ها پیشِ چشم داشته است و از آن در جهت بسط و تحکیم افکار خویش سود برده است. این قلمرو تأویلی گرچه از ریزترین نکته های لغوی و اشیاء ملموس و مادّی تا مهم ترین مباحث معرفتی و مسایل کلامی و اجتماعی را در بر می گیرد، امّا هدف اصلی و اَولی در این مقاله با نگاهی به شیوه های رویکرد هرمنوتیک معاصر طبقه بندی و تحلیل نگره های تأویلی شمس تبریزی در باب آیات و روایات است و بازکرد نوع نگاه ویژه ای که او غالباً برخلاف جمهورعرفا و مفسّران از این دو مقوله به عمل می آورد و بعضاً نکته هایی بسیار بدیع و ممتاز و دیگرگون وعمدتاً انسان گرایانه و مردم محور از بطن آنها استخراج می نماید که در جای خود نیازمند نگاهی جدّی و جدید و تبیین ژرف و همه جانبه است.
انسانی متفاوت، عرفانی متفاوت (درنگی در مکتب ادبی و عرفانی پائولوکوئیلو)
منبع:
سوره ۱۳۸۶ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
تعارض «نظر و عمل» در مسئله «جبر و اختیار» از دیدگاه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار تبیین مسئله گونگی موضوع جبر و اختیار در اندیشه عطار است؛ بدین معنا که چرا در برخی اشعار او صریحا با جبرگرایی مواجهه ایم و هرگونه اراده و قدرت از انسان سلب می شود، اما در مقابل اشعار فراوانی از او را نمی توان بدون مختار بودن انسان فهم کرد. در تلاش برای تبیین این تعارض این نتیجه حاصل آمد که خاستگاه اصلی در واقع تعارض در دو مقام نظر و عمل است؛ آن دسته از اشعار عطار که ناظر به مباحث نظری به ویژه مبتنی بر مبانی خداشناختی کلامی-عرفانی وی است، به ویژه تقریری که از بی علّت بودن خداوند، فاعلیّت مطلق و قضاء و قدر الهی به دست می دهد به جبرگرایی محض می انجامد. امّا این جبرگرایی لوازمی دارد که با توصیه های اخلاقی و سلوکی، تکالیف دینی، تعلیم و تربیت پذیری انسان، هدایت گری انبیاء، مسئولیّت اخلاقی ناسازگار است و آنها را از اهمیّت و معنی تهی می سازد، چه آنکه پیشفرض بنیادی آنها مختار بودن انسان است، در صورتی که عطار در اشعاری که ناظر به مباحث عملی، سیرو سلوک عرفانی و توصیه های اخلاقی و امر و نهی های دینی و ترغیب به مجاهدات و طاعات است، بر این امور تأکید دارد. در عین حال نشان دادیم که هرچند عطار، ضمن اعتراف به عجز خود در عرضه راه حلی عقل پسند، تلاش می کند برای رفع این ناسازگاری توجیهاتی مثل جمع کشش الهی و کوشش انسانی بیاورد، اما موفق نیست. در پایان نیز به برخی دیگر از لوازم اخلاقی جبرگرایی عطار درباره ماهیّت مفاهیم اخلاقی اشاره کرده ایم.
«استاد شهریار، مرغ باغ معرفت»
حوزههای تخصصی:
همه آن نیست که دانش برد انسان تا ماهدانشی هست که تا عرش برد انسان راآهن آلات تمدن نشود کز عرفان آدمی جلوه دهد جوهر جسم و جان را در این مقاله که حاصل مطالعات دقیق و موشکافانه دیوان فارسی شهریار ملک سخن پروری است، بینش های عارفانه شهریار و نگرش های عارفانه و عالمانه او به مراحل سیر و سلوک، نشان داده شده است. و تراوشات قلبی این شاعر ولایی در باب عرفان و معرفت به تصویر کشیده شده است. و در حد یک مقاله به اثبات رسیده است که؛ شهریار همچنان که در انواع موضوعات شعری حق مطلب را ادا کرده است، آن گاه که قدم در وادی بیکران عرفان و معرفت نیز نهاده است، تا قله قاف کشف و شهود اوج گرفته، با استمداد از انفاس قدسی همای رحمتش زیر سایه همای هدایت آرمیده است. و سرانجام به این باور رسیده است که:شهریارا درس عشق خود روان
پژوهشی در خرد
منبع:
فردوسی بهمن ۱۳۸۱ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تیموری سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تیموری اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تیموری فرهنگی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات جریانها و مکتبهای عرفان و تصوف