درخت حوزه‌های تخصصی

عرفان و تصوف در ادبیات

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۲٬۲۰۸ مورد.
۳۸۱.

بررسی تطبیقی عارفانه های عاشقانه عبدالوهاب البیاتی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان عشق ادبیات تطبیقی عبدالوهاب البیاتی سهراب سپهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۸ تعداد دانلود : ۸۷۹
عشق و عرفان رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، که در ادبیات عربی و فارسی شاعران زیادی به این دو مقوله پرداخته اند. عارفانه های بیاتی و سپهری بیانگر رویکرد عرفانی آن ها در اشعارشان است. با بررسی در اشعار این دو شاعر، رنگ و بوی عرفان شرقی و اسلامی به خوبی هویداست، و نشان دهنده آن است که هر دو از عرفان شرقی و اسلامی متأثر بوده اند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار این دو شاعر همچون: نگاه نوین، تکثرگرایی دینی، آرمان شهر، بشارت دهنده، زیستن در حال و مرگ، بپردازد و با بررسی تجلّی عرفان شرقی و اسلامی در اشعار آن ها نگاه تازه ای از این دو شاعر را ارائه دهد.
۳۸۲.

دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی ( داستان دژ هوش ربا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی شناختی دنیاهای محتمل دسترسی ها مثنوی معنوی دژ هوش ربا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۴ تعداد دانلود : ۶۱۵
دنیاهای محتمل از مبانی نظری سبکشناسی شناختی است و ریشه در فلسفه لایبنیتس دارد. درک چگونگی روایت روایتها مسأله اصلی در این نظریه است و نحوه ارتباط خواننده با روایت ادبی و تأثیر کنش و واکنش متن و خواننده را روشن میسازد. مثنوی معنو ، ی بزرگترین منبع ادب عرفانی است که مبانی عرفان عملی و نظری را دربرمیگیرد. در این جستار برآنیم، براساس نظریه دنیاهای محتمل و با روش توصیفی  تحلیلی محتوا، خوانش جدیدی از این کتاب، ارائه دهیم. مولانا به عنوان کارگزار در نقش عامل انتقال داستان با باریکبینی به تولید گفتمان روایی میپردازد و دنیاهایی را در ذهن خواننده رقم میزند که عبارتند از: دنیاهای معرفتی، خیالی، مقصودی و آرمانی. دنیاهای محتمل در داستان دژ هوش ربا اگر...، « بیشتر به صورت دنیای معرفتی و در جهت آموزش نکات عرفانی است که بر اساس الگوی و کلمههایی که آرزو، حسرت » یا « نمایش داده میشود. در دنیای مقصودی مولانا از حرف ربط » بنابراین و تقاضایی را دربردارند، استفاده میکند. عشق مهمترین وسیله کشف و شهود و سازنده دنیای آرمانی مولاناست. در حقیقت این عشق است که سالک را در مسیر معرفت یاری میرساند. دسترسی به این دنیاها به صورت زمانی، زبانی، طبیعی و اشیاء است که بسامد دسترسیهای زمانی بیشتر است.
۳۸۳.

خوانش هرمنوتیکی غزلی از مولانا با تکیه بر نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفی نظریه هرمنوتیکی(خوانش و دریافت متن) فهم زبان تاریخ مندی گادامر غزل مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۴ تعداد دانلود : ۴۸۵
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارائه روش های مختلف است. گادامر یکی از نظریه پردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشه های او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار می رود. تاریخ مندی فهم، محوریّت زبان، نقش پیش داوری ها در فهم متن، گفت وگوی متن و مفسّر و امتزاج افق های دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، می توان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارائه داده است. به این منظور با تأکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تأویلی ویژه نگاه خواننده عرضه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشته اند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افق های دید و گفت وگوی متن با مخاطب از آن سخن می رود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث می شود، مفسّر و مخاطبان در آغاز نسبت به غزل او پیش داوری هایی داشته باشند که به افق دلالت های معنایی و شناختی روزگار مفسّر وابسته است؛ همچنین نشان دهنده حدود کارایی سنّت فکری و فرهنگی ای است که مفسّر در آن به سر می برد.
۳۸۴.

کیخسرو و بهرام (خوانش بینامتنی شاهنامه و هفت پیکر از منظر شخصیت پردازی اسطوره گونه کیخسرو و بهرام گور)

کلیدواژه‌ها: سیاوش اسطوره مقاومت مماشات پدیدارشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۵۳۱
شاهنامه به عنوان الگوی سرآمد حماسه های ایرانی، منشأ خلق آثار متعدد حماسی پس از خود شده است. در این پژوهش با خوانشی بینامتنی، اثرگذاری شاهنامه بر هفت پیکر نظامی در خلق شخصیت اسطوره گونه بهرام گور بررسی شده است. پژوهش حاضر در پی یافتن مواردی از داستان و شخصیت اسطوره ای کیخسرو در شاهنامه است که الهام بخش شخصیت پردازی نظامی در پردازش شخصیت بهرام گور بوده است؛ بدین ترتیب می توان الگویی برای خلق شخصیت بهرام در روایت نظامی پیدا کرد. اشاره نظامی در ابتدای هفت پیکر بر ابتنای اثرش بر شاهنامه و شواهد متنی موجود، این مدعا را تقویت می کند. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی بینامتنی، در حوزه دو شخصیت یاد شده، برپایه آرای ژرار ژنت دو اثر شاهنامه و هفت پیکر را بررسی کرده و نتایج نشان دهنده آن است که که روابط بینامتنی صریح و ضمنی، در مواردی همچون پیش بینی و رؤیاهای بزرگان در مورد دو شخصیت، اعمال و رفتار، شخصیت عرفانی و فرجام آن ها نمود یافته است.
۳۸۵.

بررسی استعاره مفهومی «جهان هستی، درخت است» در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متون عرفانی استعاره مفهومی جهان هستی درخت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۰ تعداد دانلود : ۶۰۰
در جستار حاضر، استعاره مفهومی «جهان هستی، درخت است» در سه متن عرفانی انسان کامل عزیزالدین نسفی، مرصادالعباد نجم الدین رازی و معارف بهاءولد بررسی می شود. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. نویسندگان این آثار کدام یک از دریافت ها و تجربه های عرفانی انتزاعی خود را درباره عالم هستی با بهره گیری از قلمرو مبدأ درخت تبیین کرده اند؟ 2. از انطباق میان حوزه مبدأ و مقصد در استعاره مفهومی مورد بحث، چه جفت های متناظری شکل گرفته است؟نگارندگان برای پاسخگویی به این پرسش ها، ابتدا به شیوه استقرایی متن های مورد مطالعه را واکاوی و شواهد کاربرد استعاره مفهومی «جهان هستی به مثابه درخت» را استخراج کردند. سپس به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی داده های پژوهش پرداختند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که نویسندگان یادشده از این استعاره مفهومی به منظور بیان مفاهیمی چون مبدأ آفرینش، توحید ذاتی، انسان کامل، بلوغ و حریت، مبدأ ارواح، مبدأ عالم، وحدت وجود، مرگ و معاد استفاده کرده اند. بعضی از جفت های متناظری که در این آثار، از نگاشت درخت و اجزا و عناصر مربوط به آن بر پدیده های انتزاعی عالم هستی حاصل می شود عبارت اند از: «درخت/ جهان، آفرینش و هستی، زمین و آسمان (مجازاً دنیا)، جسم انسان»، «میوه/ انسان، حضرت محمد (ص)، روح انسان»، «تخم/ عقل اول، روح محمدی، گوهر ذات الهی»، «رسیدن و پختن میوه/ رسیدن آدمی به کمال» و «جداشدن میوه از درخت/ مفارقت روح از جسم».
۳۸۶.

تحلیل زیبایی پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی شناسی (با تأکید بر آراء هگل)

کلیدواژه‌ها: عشق مجازی شهود سماع هگل احسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۶۷۵
تطبیق پدیده ها راهی برای شناخت بهتر لایه های مختلف آن ها و نیز دریچه ای به سوی کشف لایه های جدید و پنهان آن هاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی می پردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونه هایش در عرفان پرداخته است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی اسلامی است. در این جستار جنبه منطقی زیبایی شناسی، کمرنگ تر و جنبه شهودی آن (که بیش تر با عرفان مرتبط است) پررنگ تر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظه هاست، که در لحظه ای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ می دهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه می رساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسه آسمانی را در لحظه ای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفه زیبایی شناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسه زمینی مشاهده می نماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچک ترین کائنات می باشد.
۳۸۷.

«موی چینی» بیدل دهلوی گره گشایی بیت هایی از بیدل با مضمون «موی چینی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بیدل دهلوی موی چینی سبک هندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲
بیدل دهلوی از شاعران نامدار سبک هندی است که شیوه متفاوت سخن سرایی اش او را در میدان داوری های گوناگون قرار داده است. کمتر کسی است که هنگام داوری درباره شعر بیدل به پیچیدگی سخن او و دیرآشنایی اش اشاره نکرده باشد. همچنین از کسانی که با شعر بیدل آشتی کرده و با آن مأنوس شده اند کمتر کسی است که بر دلربایی شگفت انگیز شعر او پای نفشرده باشد. برای ورود به ساختمان مرتفع و تودرتوی شعر بیدل، کلیدهایی لازم است که بیشتر آن کلیدها را در همان دیوان بیدل می توان به دست آورد. یکی از ویژگی های آشکار بیدل نونگری اوست. قدرت بیدل در ایجاد رابطه های تازه میان پدیده ها و خروج پی درپی او از هنجارهای متداول ادبی، دریافت بخش مهمی از شعرهای او را دچار اختلال می کند. در این جستار یکی از ترکیب های شعر بیدل (موی چینی) که در برخی ابیات او ایجاد پیچیدگی کرده، بررسی و بازنمایی شده است. با درنگ همه جانبه در مضمون «موی چینی» در دیوان غزلیات بیدل و پیوند آن با عناصر دیگر، یازده رابطه پایه ای در این مقاله، بازشناسی شد و با توضیح و تبیین این روابط یازده گانه (صدا و سرمه، شب، سایه، جوانی، تراشیدن، شکست دل، فغفور، شانه، عجز و توانگری، سفال، پرچم و علم) گره تعدادی از بیت های بیدل گشوده شد.
۳۸۸.

ظرفیت های مطلوب متون عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی برای ساخت بازی های رایانه ای براساس سیر العباد الد المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات عرفانی سایر سیر العباد سنایی بازی های رایانه ای اقتباس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۳۵۱
متن عرفانی نوعی از ادبیات مبتنی بر درون مایه های خاص و عموماً معنوی است که با توجه به غنای ارزشی و اخلاقی، ظرفیت های رسانه ای مناسبی دارد و می توان از آن در ساخت بازی های رایانه ای پرمخاطب و همسو با گرایش های فکری ایرانی بهره برد. با این رویکرد، در ادبیات عرفانیِ رواییِ کلاسیک فارسی، آثاری وجود دارد که به دلیل شیوه بیان و با تکیه بر ظرفیت های نمادین و بصری می توان از آنها برای تولید بازی های رایانه ای اقتباسی استفاده کرد. بر این اساس، در این پژوهش سعی بر این است که با روشی توصیفی تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که چگونه می توان از متون عرفانی روایت مند مانند سیرالعباد سنایی و آثار مشابه، برای ساخت بازی های رایانه ای اقتباس کرد و این رویکرد در چه سبک ها و قالب هایی در این رسانه پُرنفوذ قابلیت اجرا دارد. با این توصیف به نظر می رسد با توجه به روایت های رمزی، فضاهای ناشناخته و توصیفات شگفت انگیز از ساکنان اماکن در این نوع داستان ها، امکان ساخت بازی های رایانه ای سبک ماجراجویی معمایی، به روش اقتباس آزاد و با محوریت خلق انواع چالش های ذهنی، از این متون در دسترس است؛ همچنین با تمرکز بر تعدد فضاها و وجود انواع موجودات عجیب و تنوع بصری آنها، ظرفیت خلق بازی هایی در سبک رزمی مبارزه ای با تغییر کارکرد این موجودات و قهرمانان، از صورت منفعل و صرفاً ناظر، به دشمنان فعال و جنگجویانی جذاب، وجود خواهد داشت.
۳۸۹.

نگرش عارفانه احمد غزالی و استحاله عشق عُذری لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیلی و مجنون عشق عذری احمد غزالی سوانح العشاق ادب عرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۶ تعداد دانلود : ۷۴۷
اندیشمندان حوزه عرفان ایرانی همواره نظرات گوناگونی را در باب مفهوم عشق ابراز داشته اند که بیانگر اهمیت مقام عشق در تعالیم و آموزه های اندیشه دینی ایرانی است. احمد غزالی (520-452 ه.ق) با خلق آثار عرفانی خویش، تحولاتی چشمگیری در باب سرشت عشق پدید آورده است و در سوانح العشاق که نخسین اثر وی در ساحت عشق و به زبان فارسی است، تعابیر و تفسیرهای بدیعی از حکایت دلدادگی لیلی و مجنون ارائه نموده است. از آنجایی که داستان عشق لیلی و مجنون ریشه در عشق عُذری ادب عرب دارد، این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با هدف شناخت مراحل استحاله عشق عُذری لیلی و مجنون در نگرش احمد غزالی شکل گرفته و تلاش شده به این پرسش پاسخ دهد، در یک مطالعه تطبیقی، وجوه افتراق و اشتراک میان عشق لیلی و مجنون در نگرش احمد غزالی با عشق عُذری عرب چگونه تفسیر می شوند؟ بر اساس نتایج بدست آمده، عشق عفیفانه، ناسوتی، دردآور، کُشنده و بی فرجام عُذری با مبانی نظری ناب عاشقانه و عارفانه احمد غزالی مبتنی بر اتحاد رابطه عاشق و معشوق با عشق؛ به عشقی پسندیده، لاهوتی، خوشایند و امیدبخش استحاله یافته و عاملی مهم برای استکمال وجودی انسان می شود.
۳۹۰.

جایگاه فاطمه أمّ علی مهد علیه در تصوف و فتوت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تصوف أم علی احمد بن خضرویه گفتمان فتوّت مردسالاری هویت سرمایه فرهنگی سرمایه اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۹۸
یکی از زنانی که در تاریخ و فرهنگ کهن ایران و اسلام نقش برجسته ای ایفا کرده، فاطمه أمّ علی (متوفی حدود 250 ق.) همسر احمد بن خضرویه (متوفی 240 ق.) از عارفان و فتیان قرن سوم هجری است. دربارۀ زندگی این بانوی فرهیخته اطلاعات پراکنده ای موجود است؛ اما با توجه به اینکه نام او همواره در کنار نام همسرش در تذکره ها آمده است، می توان با جمع آوری داده ها به شرح احوال و آرا و سخنان وی دست یافت و تلاش های او را برای یافتن جایگاهی درخور در تصوف و فتوت اسلامی نشان داد و ستود. نویسنده این مقاله می کوشد با تحلیل گفتمان های موجود در عصر فاطمه، افزون بر ترسیم نقش او در حمایت و یا برانداختن آن گفتمان ها، حقایق پنهان تاریخی را آشکار کند. با استفاده از نظریه انواع سرمایه های پیر بوردیو می توان به اثبات این مطلب پرداخت که فاطمه أمّ علی فرزند دختر یکی از خانواده های اشراف و بزرگان بلخ با تکیه بر سرمایۀ اقتصادی و نمادین می کوشد سرمایۀ فرهنگی درخوری برای خود فراهم آورد و با ورود به گفتمان صوفیه و اهالی فتوت به سرمایۀ اجتماعی و جایگاه اجتماعی سزاوار دست یابد. همچنین توانسته است با ورود به حلقه های تصوف و اهل فتوت در مقابل گفتمان مردسالاری روزگار خود بایستد و نگرش زن گریز حاکم بر آن را به حاشیه براند. روش این پژوهش در بخش مرکزی مقاله، شیوۀ پژوهش تاریخی است؛ در آن بخش به جست وجوی منابع درباره زندگی، احوال و آثار أم علی اقدام شده است. شیوۀ پژوهش در بخش دیگر مقاله تحلیلی   توصیفی بوده و از نظریه سرمایه پیر بوردیو و دیدگاه زن مبنای والترز در چهارچوب نظری این پژوهش استفاده شده است.
۳۹۱.

طلسم جمشید «نقد و بررسی بن مایه ای اسطوره ای در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی با تکیه بر سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمشید گرشاسپ سام نامه منظومه های پهلوانی طومارهای نقالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۵ تعداد دانلود : ۸۵۶
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطوره ای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطوره ای در گذر خود از دنیای اسطوره به گستره منطق پذیرتر حماسه متناسب با شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونی هایی می شود تا به گونه ای خردباورتر در اذهان بنشیند. سپس در تطور از حماسه به ادبیات عامه نیز متناسب با ذوق و پسند مردمان دگردیسی هایی می یابد. از این رو، یک درون مایه اسطوره ای گاه چنان از اصل خود فاصله می گیرد که پی بردن به سرمنشاء آن، بسیار مشکل می نماید. در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومه های پهلوانی سام نامه، گرشاسب نامه، بهمن نامه، فرامرزنامه، جهانگیرنامه و شهریارنامه، همچنین طومار نقالی شاهنامه، طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرّین قبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین، مورد بررسی قرار گیرد. از دید نگارندگان، طلسم جمشید و کوشش پهلوانان سیستانی در گشودن آن و دستیابی به گنج یا شمشیر تعبیه شده در طلسم، بازنمود نمادین پیوستن فره پهلوانی جمشید به گرشاسپ است که به صورت دگردیس یافته در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی، تبلور یافته است.
۳۹۲.

تحلیل اسطوره ای بینامتنی رمان حیرانی براساس نظریه آلوده انگاری ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کریستوا بینامتنیت آلوده انگاری اسطوره رمان حیرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۳ تعداد دانلود : ۶۵۸
ژولیا کریستوا با طرح نظریه بینامتنیت و با تکیه بر مباحث زبان شناسی و روان کاوی، رویکردهای نوینی برای تحلیل متون ارائه داده است. براساس نظریه «آلوده انگاری» که برآمده از دیدگاه های پساساختارگرایانه کریستواست، آفرینش گر ادبی به مثابه فاعل سخنگوی از خلال زبان نشانه ای از آلودگی های پیرامون خود برائت می جوید و به منظور تطهیر خود و جامعه پیرامونش، راه حل هایی ارائه می دهد از جمله پناه بردن به عالم اساطیر و کهن الگوها. در این جستار، کنش های شخصیت های رمان حیرانی اثر محمدعلی سجادی بر مبنای نظریه آلوده انگاری که خود تلفیقی است از نظریات روان کاوی و نشانه شناسی، برای رهایی از پدیده های آلوده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و نتیجه این بررسی نشان می دهد که نویسنده در راستای رهایی از آلودگی های فردی و اجتماعی به کهن الگوی آب، آنیما، جاودانگی، کوه و عدد هفت و همچنین شخصیت های اسطوره ای نظیر سیاوش و بهرام، مهر و گاو مقدّس و غیره نظر داشته است. از این حیث، این رمان از روابط اسطوره ای بینامتنی به ویژه با شاهنامه و داستان سیاوش برخوردار است.
۳۹۳.

بررسی ارتباط واژگانی شمس با واژگان آفتاب و خورشید در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آفتاب اسطوره خورشید شمس غزلیات شمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۴ تعداد دانلود : ۷۸۲
در این پژوهش ارتباط سه واژه آفتاب، خورشید و شمس بر مبنای واژه گزینی در بن مایه های عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است. کاربرد واژه ها در غزلیات به دو صورت بررسی می شود: مواردی برای تصویر سازی و مواردی برای توصیف شمس تبریزی. مولوی در تصویر سازی همانند دیگر شاعران از واژه آفتاب استفاده کرده است، اما در توصیف شمس تبریزی با آگاهی به پیشینه اساطیری و دینی واژه خورشید، ابتدا با بینش عرفانی، آن را با واژه شمس آمیخته و با تأویل هرمنوتیکی، واژه شمس را از حدّ نشانه به کلمه رسانده و توانسته با دو واژه خورشید و آفتاب، همسان و به عنوان یک بن مایه یا اصطلاح عرفانی ثبت نماید. با همسانی شمس با خورشید تمام ویژگی های اساطیری و عرفانی واژه خورشید در شمس ظاهر شده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به این نتیجه رسیده است، همان گونه که خورشید پرستی در اسطوره دیده می شود مولوی نیز به شمس پرستی پرداخته و شمس را به عنوان خدای اساطیر نگریسته و با فنا در شمس به جست وجوی خویشتن خویش در فرآیند فردیّت رسیده است؛ این مقوله با روان شناسی یونگ قابل تفسیر می باشد، در این تفسیر شمس بهانه ای برای رسیدن مولانا به خداوند است.
۳۹۴.

تحول تاریخی انگاره پر جبرئیل در فرهنگ اسلامی تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بال جبرئیل بال فرشته وجودشناسی همگرایی عرفان و فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۲۸۵
اصطلاح «پر جبرئیل» در قرن ششم هجری به یکی از اصطلاحات پربسامد در حوزه های مختلف علوم اسلامی بدل می شود. این اصطلاح وجودشناساسانه که شکل تکوین یافته ای از انگاره پیشینی «بال فرشته» است، عمدتاً در متون صوفیانه ساخته و پرداخته می شود و به مرور به اصطلاحی بنیادین در طرح مبانی هستی شناسانه متفکران مسلمان بدل می شود. از قرن ششم به بعد، این اصطلاح در سایر حوزه های علوم اسلامی از جمله حکمت و فلسفه به کار گرفته می شود. بررسی تکوین تاریخی اصطلاح پر جبرئیل از آن رو حائز اهمیت است که با پی جویی آن، یکی از مهم ترین مقاطع و نقاط عطف تاریخ اندیشه اسلامی، یعنی نقطه همگرایی دو حوزه معرفتی عرفان و فلسفه توضیح پذیر می شود. این مقاله رویکردی تاریخی-تحلیلی دارد و شامل دو بخش اصلی است. مقاله حاضر در بخش نخست به تحلیل انگاره بال فرشته در نخستین متون فرهنگ اسلامی می پردازد. پس از آن، سیر تکوینی این اصطلاح را به سوی دو انگاره پسینی «پر جبرئیل» و «آواز پر جبرئیل» در خلال یک فرایند تاریخی تشریح می کند.
۳۹۵.

از «سویه کاربردی» در هرمنوتیک گادامری تا «به خود اختصاص دادن» در هرمنوتیک ریکور با تکیه بر متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گادامر نظریه هرمنوتیکی(خوانش و دریافت متن) ریکور هرمنوتیک فلسفی سویه کاربردی به خود اختصاص دادن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۵۱۸
گادامر و ریکور از چهره های برجسته هرمنوتیک فلسفی به شمار می آیند؛ اما با وجود همانندی های دیده شده در نظام هرمنوتیکی شان، تفاوت های چشمگیری با هم دارند. از آن جمله می توان به «سویه کاربردی» در تلقی گادامری و «به خود اختصاص دادن» در اندیشه ریکوری اشاره کرد. گادامر در جریان فرایند فهم، به دو عنصر «فهم» و «تفسیر»، رکن سومی به نام «سویه کاربردی» نیز می افزاید. درواقع «سویه کاربردی» تابعی از اصل مرکزی هرمنوتیک فلسفی است که براساس آن، فهم همواره بر یک وضعیت زمانی، تاریخی و انضمامی استوار است؛ اما «به خود اختصاص دادن» در نظریه قوس هرمنوتیکی ریکور، پس از مرحله اول و دوم یعنی «تبیین» و «فهم» قرار می گیرد. مرحله «تبیین» به بررسی ساختار لفظی متن و مرحله «فهم» به عمق معناشناختی متن مربوط می شود و با هدف وصول به نیّت مؤلف (مؤلف ضمنی) انجام می پذیرد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است؛ یعنی مفسّر با نگاهی سوبژکتیو و با زمینه زدایی کردن متن از وضعیت زمانی و تاریخی، و با دخیل کردن انتظارها، پسندها و پیش داوری های خود، متن را از تملک مؤلف و زمینه آفرینش آن، به تصاحب خویش درمی آورد و به فهمی تازه از خویشتن نائل می آید. در میان متون عرفانی، اعم از نظم و نثر، شاهد تحقق عینی این دو رویکرد تفسیری در مقام عمل هستیم. چنانکه نمونه های آن را در این پژوهش و در مثنوی معنوی، کشف الاسرار،نامه های عین القضات و... نشان دادیم. در این پژوهش، با روش توصیفی مقایسه ای به تبیین نظری و کاربستی اصل «سویه کاربردی» و «به خود اختصاص دادن» در برخی از متون عرفانی پرداخته می شود.
۳۹۶.

تجربه عرفانی در «موقعیت های مرزی» و بازتاب آن در مثنوی (مطالعه موردی حکایت های پیر چنگی و موسی و شبان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات عرفانی تجربه عرفانی مثنوی معنوی مولانا جلال الدین پیر چنگی موسی و شبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۱ تعداد دانلود : ۴۵۲
در مطالعات اخیر، عرفان را به سه حوزه تجربه عرفانی، سلوک عرفانی و نظریه عرفانی تقسیم می کنند و درباره تقدم و تأخر آن ها نسبت به یکدیگر، آرا و عقاید مختلفی وجود دارد. گاهی مبانی نظری را مقدم بر سلوک و تجربه می دانند و می گویند تا فرد از حیث معرفتی صاحب اطلاع نباشد، به سلوک عرفانی دست نمی زند تا از این طریق تجربه عرفانی را حاصل کند و گاه تجربه را بر هر دو حوزه دیگر مقدم می دارند. صرف نظر از این بحث، این مسئله که «تجربه عرفانی» در چه موقعیت و تحت چه شرایطی به سراغ شخص سالک می آید، موضوع مهمی به شمار می رود. یکی از پاسخ های احتمالی به مسئله مذکور این است که سالک هنگامی که در «موقعیت های مرزی» قرار می گیرد - یعنی در لحظات بحرانی اعم از عجز و ناتوانی وجودی، حیرانی حاصل از آگاهی نامعهود، احساس خلأ معرفتی و بی معنایی و... - با تمام وجود به سوی نیرویی مافوق بشری و طبیعی مایل می شود و در آن احوال، چیزی را درمی یابد که از آن به تجربه عرفانی تعبیر می شود. این تجربه غیر از شور و شعف و حیرانی، موجب صیرورت شخصیت سالک و تعالی معنوی او می شود. در این جستار، دو داستان تمثیلی- نمادین «پیر چنگی» و «موسی و شبان» را با محوریت تجربه عرفانی که شخصیت های اصلی آن ها در موقعیت های مرزی از سر می گذرانند، بررسی خواهیم کرد. در هر دو حکایت، شخصیت های اصلی (پیر چنگی و شبان) در موقعیتی مرزی و به واسطه شخصی دیگر، به ترتیب، عمر بن خطاب و موسی (ع)، وارد تجربه ای نامعهود می شوند و سلوک معنوی را تا عالی ترین مدارج طی می کنند. مولانا در هر دو حکایت، بر این امر تأکید می کند که شرط وصول به مقامات معنوی، چنانکه در تصوف رسمی بر آن پای می فشارند، آگاهی پیشینی (علم تصوف) و ازسرگذراندن سیروسلوک رسمی (ریاضت) نیست، بلکه خود را در معرض (موقعیت) معنا قراردادن و اغتنام فرصت های تکرارناشونده، مایه نجات معنوی انسان است.
۳۹۷.

طرحی برای سامان دهی روش شرح نویسی بر مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثنوی معنوی روش شرح نویسی الگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۳۸۴
مثنوی معنوی مولوی مهم ترین منظومه عرفانی زبان و ادب فارسی است. اقبال مخاطبان بسیار موجب شد شرح نویسی بر این منظومه پس از درگذشت مولوی آغاز شود و تاکنون نیز ادامه داشته باشد. در شرح نویسی بر آثار فارسی روش و شیوه مشخصی برای تبیین نکات رعایت نمی شود؛ در شروح مثنوی نیز رویه ای مشخص و یکسان و الگویی منظم برای چگونگی توضیح مفاهیم و نحوه شرح پیچیدگی های ابیات وجود ندارد؛ ازاین رو روش شناسی و ارزیابی کارآمدبودن شیوه شارحان نیز میسّر نیست. بدین ترتیب، ضرورت دارد الگویی مبتنی بر مهم ترین مؤلفه های شکل دهنده ابیات مثنوی طراحی شود تا بتوان شرحی متناسب با نیاز مخاطبان فراهم آورد؛ همچنین شروح مثنوی را ازنظر روش و شیوه شرح ارزیابی کرد. در این مقاله برای طراحی الگوی روش شرح مثنوی کوشش می شود ابیات مثنوی با شیوه آماری «نمونه گیری طبقه بندی»، بررسی و مهم ترین مؤلفه های شکل دهنده آن شناسایی شود. به کمک این الگو می توان متناسب با نیاز مخاطبان شرحی روشمند نوشت و نیز شیوه تبیین توضیحات در شروح مثنوی را ارزیابی کرد
۳۹۸.

بازشناخت جایگاه خیال در معماری با تکیه بر مثنوی معنوی

کلیدواژه‌ها: خیال ادراک خیالی معماری مولوی مثنوی معنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۴ تعداد دانلود : ۵۳۲
ادراک خیالی یکی از مراتب ادراکی محسوب می شود که هنرمندان با تکیه بر آن به خلق و آفرینش آثار هنری می پردازند؛ در واقع، خیال مرتبط با حواسی دانسته شده که به هنرمند، در جریان خلاقیت هنری، بُعدی ذهنی می بخشید. پژوهش حاضر برآن است تا با روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر آراء اندیشمندان در زمینه ادراک خیالی و به خصوص با بهره گیری از اندیشه مولوی در مثنوی معنوی به شناخت ابعاد گوناگون خیال و نقش آن در خلق آثار معماری بپردازد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که کشف صورت های خیالی و تخیل صورت نهایی آثار، لازمه تحقق فعل خارجی آن ها می باشد. در این میان معماری دارای ذاتی هنری بوده، لذا بر تصور و تخیل معمار متکی است و از عمق ذهنیات وی برمی آید. معماران در مراحل مختلف روند طراحی از جمله خلق دست نگاره های خیالی، با بهره مندی از پرواز ذهن و رهایی فکری در عالم خیال، کیفیت آثار معماری را بررسی می کنند و بستر شکل گیری ماهیت کالبدی طرح را فراهم می نمایند.
۳۹۹.

طرح واره عمودی (نزولی/ صعودی) در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره حرکت عمودی حرکت صعودی طرح واره منطق الطیر عطار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۳۵۷
زبان شناسی شناختی با بررسی روابط میان ذهن و زبان به کشف معنا می پردازد و با بررسی طرح واره های تصویری و کشف انگاشته ای میان حوزه ذهنی و عینی، شناخت تازه ای از سوژه به دست می دهد. طرح واره حرکتی، طرح واره ای تصویری است که در آن، انسان از تجربه حرکت خود و پدیده های متحرک برای پدیده های ذهنی، ساختار مفهومی متحرک و محسوس می سازد. منطق الطیر به دلیل ماهیت تعلیمی عرفانی بر بنیاد سفر مرغان و زبان نمادین، قابلیت بررسی براساس طرح واره حرکتی را دارد. این طرح واره بر اهتمام عطار برای بازگشت به اصل دلالت دارد. پرسش مقاله این است که مصادیق و اهداف حرکت نزولی و صعودی در منطق الطیر چیست و عطار با طرح سفر مرغان، درصدد تبیین کدام مسائل عرفانی است. عطار اصل نزول آدمی را مثبت می داند و نتیجه آمیزش روح و جسم، یعنی آدمی را «اعجوبه اسرار» می خواند. مقصود او از طرح واره نزولی، تشریح موانع و ضرورت گذر از آن ها و منظورش از طرح واره صعودی، تبیین اهمیت و اصالت بازگشت به اصل است. مهم ترین شرط سیر صعودی «رهایی از خود» است و بدترین نوع سیر نزولی، تنزل صفتی است که به دنبال آن، انسان قوه درکش را از دست می دهد. سیر صعودی از عقل به عشق، مستلزم درگذشتن از دنیا و آخرت و دل بستن فقط به حق است که با «عشق» ممکن و به وحدت منتهی می شود. هریک از طرح واره های نزولی و صعودی می توانند با حرکت کمی و کیفی تبیین شوند.
۴۰۰.

گونه شناسی منشاء مرگ در اساطیر جهان

کلیدواژه‌ها: اسطوره مرگ انسان خدا گونه شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۵ تعداد دانلود : ۶۴۶
اسطوره ها که به نحوی حکایتِ ورود عناصر مینوی (خیر یا شرّ) به ساحت انسانی هستند، مضامین متفاوتی را به تصویر می کشند و سخنان بسیاری را می توان از آن ها استنباط کرد. در این میان، اسطوره هایی وجود دارد که به منشاء اموری همچون منشاء جهان، منشاء انسان، منشاء داروها، منشاء گیاهان و منشاء حیوانات و... می پردازند، مرگ نیز بخشی از این سنخ را به خود اختصاص می دهد. اسطوره های منشاء مرگ دارای انواع گوناگون و لایه های متفاوتی هستند و در میان فرهنگ های مختلف می توان نشانه هایی از آن ها را یافت. از این جهت، تحقیق در گونه شناسی چنین اسطوره هایی می تواند راه را برای تحلیل دقیق تر اسطوره های ملل هموارتر سازد و هدف از این تحقیق نیز رسیدن به گونه شناسی اسطوره های منشاء مرگ در اساطیر اقوام و ملل مختلف است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی تطبیقی نشان دهنده آن است که این اسطوره ها به دو نوع انسان مدار (انسان آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ورود مرگ به زندگی می شود) و غیرانسان مدار (موجودی غیرانسانی موجب چنین رخدادی می گردد) تقسیم می شوند که هر یک از این دو گونه نیز دارای تقسیمات متفاوتی هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان