فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۰۱۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی را حماسه ی ملّی و گنجینه ی هویّت ایرانیان دانسته اند. هویّتی که پاسداران آن با حفظ روایات شفاهی و سنن باستانی و انتقال این ذخیره به زمانه ای که شرایط برای بازسرودن شاعرانه ی آن فراهم گشت، توانستند در عهد اسلامی نیز آن را تداوم بخشند. اگرچه دهقانان در حفظ و بازگویی این سنن نقش مؤثّری دارند، اما توانمندی فردوسی در سرودن حماسه ی ملّی و آفرینش اثری جاودانه، نامه ی باستان ایران را به زیباترین شیوه ماندگار کرد. در بررسی این اثر حماسی، با این پرسش مواجه می شویم که آیا تنها ذوق سرشار و قریحه ی ناب فردوسی و حسِّ ملّیّتی او به خلق شاهنامه انجامیده است یا این که اوضاع عصر و زمانه ی شاعر نیز بر پدید آمدن این اثر تأثیرگذار بوده است؟ در این مقاله، با تبیین اوضاع سیاسی، اجتماعی، دینی، ادبی و فرهنگی عصر فردوسی و تأثیر آن بر سروده شدن شاهنامه، بر این یافته تأکید می-کند که، پدید آمدن شاهنامه تابع شرایط روزگار فردوسی بوده است.
ماه دیدارِ فرّخ پسر (پژوهشی دیگر پیرامون مادر سیاوش)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش،از داستانهای جذّاب شاهنامه است که فردوسی، سیاوش رااز تولد تا کشته شدن، به عنوان نماد پاکی، صداقت و بزرگ منشی، نمودار ساخته است. نکته قابل تأمّل در این داستان، گمنامی مادر سیاوش است، که باعث شده، حدس و گمان ها در خصوص شخصیت و هویّت وی، متفاوت به نظر بیاید. هر کدام از این نظریه ها، در عین نو بودن، نقص ها و اشکالاتی دارد، و پژوهشگرانی چون: خالقی مطلق، اسلامی ندوشن، و آیدنلو،در پژوهش و نظر خویش، با تردید و شک و احتمال بدان پرداخته و هرکدام به یکی از موارد مربوط به مادر سیاوش اشاره کرده اند. در این مقاله، به طور مختصر به بیان فرضیه های مختلف در خصوص هویّت مادر سیاوش، و نقد نظریات ارائه شده، با جمع بندی و ترکیب دیدگاههای ارائه شده و حذف نکاتی که بیشتر بر پایه حدس وگمان بوده ، نظریه ای ترکیبی و کاملتر(تا حد امکان) ارائه خواهد شد.
نقد زبان حماسی در خاوران نامة ابن حسام خوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد زبان حماسی در راستای تحقیقات مربوط به نقد نوعی (نقد بر اساس اصول و شاخص های انواع ادبی) است. در نقد زبان حماسی، چگونگی به کار رفتن زبان در نوع ادبی حماسه بررسی می شود، بر این اساس که بین نوع ادبی حماسه و زبان به کار رفته در آن، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و نوع حماسی، زبان حماسی را می طلبد. در همین خصوص، «نقد زبان حماسی در خاوران نامه» موضوعی است که طیّ آن شاخص های اصلی زبان حماسی (وزن و قافیه، واژگان و ترکیبات، نحو کلام، صورخیال و محتوا) در خاوران نامه مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب که با ملاک قراردادن بخشی از این منظومه (به عنوان حجم نمونه، بر اساس الگوهای نقد زبان شعر، به ویژه الگوهای فرمالیستی) به بررسی زبان حماسی در این اثر پرداخته شده است. در این بررسی مشخص شده است که اولاً شاعر در برخی از سطوح زبان حماسی، ازجمله واژگان و نحو متأثّر از زبان فردوسی است؛ ثانیاً نوع حماسه ( دینی) و عوامل مربوط به سبک دوره و فردی سبب شده اند که زبان حماسی در این منظومه از وحدت و یکپارچگی زبان حماسی معیار برخوردار نباشد. این مقاله و نتایج آن می تواند برای کسانی که می خواهند از چگونگی زبان حماسی و تحول آن در یکی از حماسه های دینی پس از فردوسی مطلع شوند، سودمند واقع شود.
مشابهاتِ حماسه ارمنیِ دلاورانِ ساسون و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه دلاوران ساسون مهم ترین و معروف ترین اثر حماسیِ ارمنیان است که به رغمِ تأخّرِ زمانِ تدوینِ مکتوب آن (سده شانزدهم میلادی) ظاهراً سابقه هزار و صد ساله دارد و چندین سده به صورت شفاهی نقل می شده است. این اثر در چهار بخش به سرگذشت و روایاتِ چهار نسل از پهلوانان شهرِ ارمنیِ ساسون با نامهای ساناسار و باغداسار، مهر، داوید و مهرِ کوچک می پردازد. میان داستانهای این متن و شاهنامه فردوسی حدّاقل بیست و هشت بن مایه و مضمونِ مشترک و مشابه دیده می شود که عبارت است از: 1. آب چشمه مقدّس 2. آزمایش خردِ کودک 3. آزمون ازدواج 4. اسب مخصوصِ پهلوان 5. الگوی چند خان 6. بازوبندِ محافظ 7. بسیارخواریِ پهلوان 8. پانزده سالگی و بلوغ 9. پهلوان بانو 10. پیشگامی دختر در عشق ورزی 11. تن شویی در خون 12. خودکشیِ همسر پس از مرگ شوهر 13. دیو سپید 14. رزم افزارِ ویژه پهلوان 15. رشد سریع پهلوان 16. روییدن گل از خون 17. رویین تنی 18. فرو رفتن پای پهلوان در زمین 19. قدرت نمایی با فشردن دست 20. کام خواهی نامشروع 21. کشاندنِ زن، پهلوان را به سرزمین خویش 22. کشته شدن پهلوان به نیرنگ نزدیکان 23. نبرد پدر و پسر 24. نبرد پهلوان با اژدها و رهانیدنِ دختر 25. نبرد پهلوان با دیو در غار 26. نژاد آبیِ پهلوان 27. نعره سهمناک 28. نوشیدن خون دشمن. به استناد قراینی مانند پیشینه طولانیِ نفوذِ نامها و داستانهای شاهنامه ای در ارمنستان و آشنایی ارمنیان با حماسه ملّی ایران، ذکر نام دیو سپید در حماسه ارمنی، مشابهاتِ جزئیِ داستان داوید و مهر در این حماسه با رستم و سهرابِ شاهنامه و... احتمال دارد برخی از موضوعات و عناصرِ داستانیِ روایات ارمنی در فاصله مرحله تکوین و تدوینِ کتبی آنها از شاهنامه تأثیر پذیرفته باشد.
بررسی حماسه سرایی درادبیات کهن عربی
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از مهم ترین انواع ادبی است که از دورانی که ملتی در راه دست یافتن به شکوه و تمدن گام نهاده است سخن می گوید. ادبیات عربی به دلایلی، از شاهکار برجسته ی حماسی بی بهره است. در این ادبیات، حماسه گونه هایی یافت می شود که در این مقاله، این حماسه گونه ها، در عصرهای مختلف ادب عربی بررسی شده است. در عصر جاهلی نمونه هایی از این حماسه گونه ها را می توان در معلقات هفتگانه، بوی ژه در معلقه وسیره یعنتره بن شدّاد وأُرجوزه ها و جنگ سروده ها مشاهده کرد. در این عصر در اشعار شاعران «صَعالیک» نیز می توان ردپای اشعار حماسی را یافت. أبوفراس حمدانی، بشار بن برد و ابوتماماز برجسته ترین شاعران عصر عباسی می باشند که بایستی اشعار حماسیشان را در لابه لای ابیاتی که در فخر سروده اند، یافت.در این میان، قصیده ی«فتح الفتوحِ» ابوتماماز شاهکارهای ادب عربی بشمار می رود که در آن، حماسه، مدح و فخر رابگونه ای ژرف و زیبا درهم آمیخته است.«صفی الدین حلّی» پیشگام شاعران فخر و حماسه در عصر انحطاط می باشد. عدم گسترش تخیل و ژرف نگری، روی آوردن به شیوه های تقلیدی،وبرخودارنبودن از ملیّت واحد و جامع،از عوامل اصلی فقدان شاهکار حماسی در ادبیات کهن عربی می باشد.
بررسی خوارق عادات یا خلاف آمد عادت ها در حماسه
حوزههای تخصصی:
هم چنان که مبالغه یکی از شرط های گریزناپذیر توصیف صحنه های میدان های جنگیست، خلاف آمد عادات یا خوارق عادات، نیز یکی از ارکان اصلی شعر حماسی بشمار می رود. خوارق عادات در این مقاله، شامل نیروهای آسمانی، نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادوییست و در شاهنامه فردوسی و چند اثر حماسه مذهبی، از جمله؛ حمله حیدریِ باذل مشهدی، حمله حیدریِ راجی کرمانی، خاوران نامه و علی نامه، بررسی شده است. مضامین این عنصر جدایی ناپذیر حماسه، در شاهنامه فردوسی که به تأثیر از فرهنگ باستانی ایران سروده شده، پررنگ تر از مضامین مشابه در حماسه های مذهبیست. بسامد نیروهای آسمانی در حماسه های مذهبی، بیش تر از شاهنامه فردوسی، و برعکس بسامد نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادویی در شاهنامه بیش تر از حماسه های مذهبیست.
تحلیل ژرف ساخت گونه ی عشق و پیوند در حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرضیّه ی اصلی این جستار، اثبات تمایز و تفاوت موجود میان گونه ی عشق حماسی و غنایی بوده، موضوعی که تا کنون نه در ایران پژوهشی پیرامون آن انجام یافته و نه حتّی پژوهندگان چنین تمایزی را در تحقیقات خود مدّ نظر داشته اند. اکثر قریب به اتّفاق تحقیقات هم، پیوسته با دریافتی که از گونه ی عشق مطرح در متون غنایی داشته، بنمایه ی عشق و پیوند را در متون حماسی بررسیده اند. به دلیل فقر پژوهشی موجود در همین بستر، گاه حتّی با تکیه بر همین نگرشها، نوع ادبی یک یا چند متن حماسی نیز به نادرستی مشخّص شده است. این پژوهش سعی دارد تا با تشریح ابعادی ناگفته از ژرف ساخت گزاره ی عشق و پیوند در متون حماسی، ضمن نمایاندن ویژگی های خاص گونه ی عشق مطرح در متون حماسی، دریافتهای نادرست از نوع ادبی برخی از همین متون را نیز آشکار سازد. لذا در روش پژوهش، پس از در نظر داشتن تعریف جدیدی که از نوع حماسی به دست داده شده، نوزده روایت منظوم و منثور حماسی مورد بازخوانی قرار گرفته و برآیندهای آن به شکل توصیفی و تحلیلی در چهار بخشِ ارتباط مستقیم عشق با نام و ننگ و نقش این تعامل در آفرینش حماسه، دگردیسی قهرمان حماسه در چهره ی عاشق، پیوند با شاه دخت بیگانه و روایت شناسی گونه ی عشق حماسی ارایه شده است.
درآمدی بر پیوند «ببر بیان» و کنیه ی «سگزی» در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
بررسی اندیشه های ایرانشهری در مرزبان نامه
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات فارسی است که به واسطه پیوند عمیق و اثر بخشش با فرهنگ و هویت ایرانی سرشار از اندیشه های ایرانشهری است. در این پژوهش سیر و تداوم اندیشه های ایرانشهری را که در لابه لای افسانه و حکایت های مرزبان نامه نظیر: شاهی آرمانی، همبستگی دین و فرمانروایی، عدالت، آرمانشهر، راستی و اشه و... آمده است مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در اندیشه ایرانشهر پادشاه مهمترین رکن اصلی جامعه است به گونه ای که آن را نماینده خدا بر روی زمین می-دانستند زیرا معتقد بودند که جامع صفات الهی است بدین ترتیب از دو جنبه الهی و انسانی برخوردار بوده است. پادشاه در اندیشه ایرانشهر علاوه بر تأیید الهی باید از دانش، خرد، فرّه ایزدی، و دیگر بایستگی-های پادشاهی از جمله؛ نژاد و تبار، عدالت و غیره برای مشروعیت بخشیدن پادشاهی خود برخوردار باشد. از این رو در این پژوهش سیر و تداوم اندیشه های ایرانشهری و بایستگی های شاهی آرمانی را که در کتاب مرزبان نامه آمده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
بازگفتی از جایگاه بهارات و نگاهی به هسته ی حماسه ی آن
حوزههای تخصصی:
این مقال در مجالی مغتنم می کوشد با روش دین پژوهی و به شیوه ی توصیف و تحلیل، هسته ی حماسه ی بهارات را به بازگفت آورد. بی گمان طرح چنین مسئله ای نیاز به بررسی تحلیلی حماسه و نیز معرفی جایگاه متن مهابارات این بزرگترین حماسه ی هندوستان دارد. بررسی این متن بیانگر آن است که همچون حماسه های باستانی دیگر این خدایان و آدمیان هستند که در رزمی آشکار به نبرد برمی خیزند تا در یک جنگ تمام عیار که به گونه ی حماسه( دلاوری و مردانگی در کارزار) انجام می گیرد؛ حقیقت را کشف و یا اثبات کنند. گذشته از صورت پیدای حماسه که حکایت از جنگ با همه ی خشکی و خشونتش دارد؛ به زودی چهره ی پنهان آن نیز هویدا می شود. نبردی بی امان در شمایل بی باکی و از خود گذشتگی که از پی دفاع و برپایی از یک حقیقت محتوم انجام، و با دست یابی به خود سازی و دیگر سازی فرجام می گیرد. در این نبرد، اهوراییان به یاری ایزدان، فرشتگان و اصولاً موجودات ماوراء الطبیعه در سلوکی عقلی و فعلی برعلیه اهریمنان تلاش می کنند تا به آرمان های ستوده و سپید( مقدس) دست یابند. از این رو می توان گفت این حماسه حکایت تلاش مردمان برای دست یابی به اخلاق و تقدس است. و بهارات گزارش نبرد استراتژیک خدایان و آدمیان نیک خوی با دیوان و آدمیان بدخوی بر پایه ی ایدوئولوژی هندوان است.
نقد شخصیت کیخسرو بر اساس نظریه آبراهام مزلو
حوزههای تخصصی:
روان شناسان انسانگرا، در نظریه های خود، برخلاف رفتارگرایان و روان کاوان، نگرشی مثبت و غایی نسبت به انسان دارند. در این پژوهش با توجه به تجربه های عرفانی و کمال طلبانه کیخسرو در نظر داریم نگاهی روان شناختی به زندگی و رفتار او داشته باشیم و ویژگی های رفتاری او را با نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام هارولد مزلو انطباق دهیم و او را به عنوان فردی که به مرحله خودشکوفایی رسیده، معرفی کنیم. در این بررسی او با شش ویژگی افراد خودشکوفا از جمله؛ مسأله مداری، علاقه اجتماعی، تجربیات والا و عرفانی، روابط بین فردی عمیق و صمیمانه، ساختار منشی دمکراتیک و کناره گیری و خلوت گزینی هماهنگی دارد.
از واژه تا گواژه
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ابعاد مبارزة پهلوانان و جنگجویان شاهنامه، «گواژه زنی» و رجز خوانی هایی است که در قالب نوعی جنگ نرم مطرح می شود. پهلوانان در بیش تر مبارزات تن به تن با بیان ویژگی های پهلوانانه و جنگجویانة خود، در برابر حریف، او را به استهزا می گیرند. این جدال کلامیِ هم راه با تحقیر و تمسخر گاهی خود شخص و گاه خانواده و نژاد او را در بر می گیرد. نکتة مهم آن که؛ فردوسی با مهارت خاص و با شگردهای متعدد و متنوع واژه ها را در قالب ابیات منظم کرده و با لحنی استهزا آمیز و گواژه آلود بر زبان پهلوان جاری می سازد. کمتر پهلوانی در شاهنامه دیده می شود که به گواژه زنی نپردازد. در این میان رستم نقشی شاخص در گواژه زنی حریفان دارد و تا حدی به شرافت و اصالت خود پایبند است که کم ترین توهین را برنمی تابد.
بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ابعاد مختلف ساخت و محتوای گواژه زنی ها در بخش پهلوانی شاهنامه است.