فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تردید نیست که بخش قابل توجهی از آثار عرفانی با اهداف تعلیمی شکل گرفته اند و پدیدآورندگان این آثار، هریک از منظری خاص به عرفان و مباحث پیرامون آن نگریسته اند. بعضی با به کاربستن زبانی دشوار تنها خواص را مخاطب خویش قرار داده اند و برخی دیگر با به کارگیری زبانی ساده و روشن، گستره مخاطبان خویش را وسعت داده اند. عطار نیشابوری در زمره شاعران و نویسندگانی قرار دارد که روش دوم را برای انتقال اندیشه های خویش برگزیدند. اگرچه آثار بسیاری را به وی نسبت داده اند اما مجموع آثار قطعی او از هفت اثر فراتر نمی رود. به کارگیری تمثیل و حکایات متعدد، شیوه مورد علاقه عطار است؛ از این رو بدون شک می توان در میان مثنوی های وی و تذکره الاولیا که مبتنی بر حکایات است، مفاهیم و حکایات مشترکی را مشاهده نمود. از میان آثار عطار، دو اثر تذکره الاولیا و منطق الطیر را مبنای پژوهش کنونی خویش قرار دادیم تا به بررسی حکایات مشترک این دو اثر با محوریت دو مفهوم «تعلیم انصاف» و «تفاوت عشق ظاهری و حقیقی» بپردازیم. هدف آن است که شیوه عطار در بیان مفاهیم ذکر شده، در دو اثر متفاوت مورد مقایسه قرار گیرد و دامنه تغییرات اعمال شده از سوی وی مشخص گردد تا دریابیم کدام یک از شیوه های به کارگرفته شده در بیان حکایات، از قدرت تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است. عطار در گزینش شیوه بیان خود، اقتضای ساختار اثر و اهدافی که به دنبال تحقق آن است را در نظر داشته و برای تعلیم یک مفهوم، آگاهانه شیوه بیان خود را دگرگون ساخته است.
درونمایه های تعلیمی- اخلاقی در انیمیشن قصه های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درونمایه های تعلیمی- اخلاقی چنان با ادبیات پارسی و انواع آن درآمیخته است که کمتر اثر ادبی را می توان یافت که از آموزه های اخلاقی و تعلیمی بی بهره باشد. شاهنامه فردوسی اثری حماسی است اما آکنده از آموزه های اخلاقی چون دعوت به نیکی، تاکید بر خردورزی، دفاع از مظلوم، نکوهش ظلم، آز، دروغ، پیمان شکنی، تجاوز به حقوق دیگران و به طور کلی هر آنچه با بدی و زشتی پیوند دارد.
این مقاله سعی دارد درونمایه های تعلیمی- اخلاقی اقتباس شده از شاهنامه فردوسی و شیوه های اقتباس آن ها را در انیمیشن قصه های شاهنامه (به کارگردانی امیرمحمد یمینی و نویسندگی احمد نیک کار، تهیه شده در شبکه آموزش، ۱۳۸۹- ۱۳۸۸) مورد بررسی قرار دهد و از این گذر به چند پرسش اساسی پاسخ دهد: آموزه های تعلیمی و اخلاقی و تکنیک های سینمایی به کارگرفته شده برای تبدیل این آموزه به تصویر و انتقال آن ها به مخاطب در انیمیشن به چه صورت است؟ آیا کارگردان در استفاده از مفاهیم تعلیمی به متن اصلی وفادار است یا بخش هایی را به فیلم افزوده است؟ استفاده از نظام تصویری تا چه اندازه در القای این مفاهیم و تاثیر آن ها بر مخاطب موثر بوده است؟ پژوهش در پایان به این نتیجه دست می یابد که آموزه های تعلیمی و اخلاقی از اندیشه های محوری انیمیشن است و با وجود وفادار بودن انیمیشن به متن اصلی، در بخش اقتباس آموزه های اخلاقی و تعلیمی، بخش هایی به فیلم افزوده شده و بخش هایی با تاکید بیشتر پررنگ تر شده است. همچنین استفاده از نظام نشانه ای تصویری به جای نظام نشانه ای کلامی با توجه به نوع مخاطب انیمیشن که کودکان و نوجوانان هستند در القای اهداف آموزشی فیلم ساز بسیار موثر است.
نسبت اخلاق و سیاست در اندیشة سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا نسبت میان سیاست و اخلاق (در معنای اخلاقیات و کردارهای متداول اجتماعی) را در گلستان و بوستان سعدی شیرازی دریابد. از همین رو با محور قرار دادن مفهوم عدالت به مثابة مفهومی که توأمان هم به قلمرو اخلاق و هم به قلمرو سیاست تعلق دارد، می توان به درکی از نسبت میان این دو حوزه در اندیشه سعدی دست یافت. عدالت از جمله کانونیترین مفاهیم تاریخ اندیشه و نظریة اجتماعی و سیاسی بوده است که هم در سنت فکری غرب و هم ایرانی، سابقه ای دیرینه دارد. سعدی نیز متأثر از همین سنت به ارث برده ایرانی، آن را در حکایات و روایات خویش وارد میکند و با اصرارهای مداوم بر عدلگستری و اندرز به پرهیز از ستمگری، اخلاق و سیاست را در آثار خویش به هم گره میزند. بنابراین اخلاق و سیاست در گلستان و بوستان پیوندی ناگسستنی دارند.
بررسی لحن در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی ازجمله متون برجسته نثر کلاسیک فارسی است که با وجود آن که نام تاریخ بر خود دارد، به دلیل رویکرد ادبی و هنری نویسنده به تاریخ، به حوزه ادبیات راه یافته است. سرشت اثر، زبان و رهیافت زیبایی شناسانه آن، لحنی خاص بر این اثر حاکم کرده است.
لحن در هر اثر ادبی، برایند عناصر متعددی همچون فضای روایی، فضای زبانی و فضای گفتمانی است. در تاریخ بیهقی نیز لحن متأثر از عناصر مختلف روایت ادبی مانند صحنه پردازی، فضاسازی، شخصیت پردازی، ... و شگردهای زبانی همچون واج آرایی، به گزینی واژه، ترکیب سازی و جابه جایی متنوع و سیال اجزای جمله و البته فضای فکری حاکم بر ایران قرن پنجم است. در این مقاله، به شیوه تحلیلی اثباتی، ضمن بررسی عوامل لحن ساز، چگونگی هماهنگی این عوامل با یکدیگر مطالعه و نتیجه گرفته شده که لحن مسلط در تاریخ بیهقی، لحنی فاخر و حماسی است که هم بر ماهیت اثر منطبق است و هم به دغدغه نویسنده و خواننده پاسخ می دهد.
تحلیل عناصر داستانی در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای تکان دهنده ای چون جنگ که تاریخ یک ملت را دگرگون می کند، بی تردید بر ادبیات و هنر آن سرزمین نیز تاثیر می گذارد. پس از جنگ تحمیلی دهه شصت شمسی، حجم زیادی از رمان های جنگ در ایران منتشر شد که برخی از آنها توانستند جایگاه خوبی در میان خوانندگان و منتقدان پیدا کنند.
رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، یکی از آثار تمثیلی است که در آن با دوری جستن از خاطره نگاری صرف، تلاش شده است تا خواننده در ورای تقابل ها و کشمکش های ظاهری بازتاب یافته در رمان، به درک مفاهیم مندرج در لایه های زیرین اثر سوق داده شود. این رمان به دلایل مختلف، از جمله آمیختگی تخیل نویسنده با اسناد تاریخی و خاطرات شخصی، پرهیز از نگاه مطلق گرایانه نسبت به جنگ و مواجهه شعاری با آن، گسترش نگاه اندیشه ورزانه به هستی و انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما بخشی از موفقیت های این رمان، ریشه در نحوه بکارگیری عناصر داستانی در آن دارد.
این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل داستانی در اثرگذاری روایی این رمان موثر بوده است؛ از این رو تلاش می شود تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی به کارگیری و پیوند عناصر داستانی در آن توضیح داده شود و نحوه شکل گیری پیرنگ، کانون روایت، درون مایه، شخصیت پردازی، گفتگو، لحن، سبک و زبان در آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
طنز سیاسی و اجتماعی
حوزههای تخصصی:
درجهان امروز که در دنیای انفجار اطلاعات به سرمیبریم، نحوه پیام و القای آن اثر مهمی برشنونده یا خواننده دارد و پرداختن به هرپیام در هر بعد، ویژگیهای خاص خود را میطلبد.
چه سان باید حرکت کرد که سه محور مهم نظام، یعنی اسلام و انقلاب، ولایت و روحانیت، مرم و ارزشها مدنظر باشد. این سه محور باید در دیدگاه ما تقدس ویژهای داشته باشد و هر قدم و قلمی جایگاه ویژه آنان را حفظ کند والا به بیراهه خواهد رفت. هنر نیز باتمام بعدهایش باید براین سه محور مقدس، گردش کند و بدانیم که ابتدا حافظ این سه جایگاه هستیم.
یکی از محملهایی که میتواند طنز سیاسی بپرورد و جای مانور دارد، جناحهای سیاسی است. جناحهای سیاسی در کشور تعریف دیگری از طنز سیاسی را دارد و خط قرمز آن تاجایی است که اصول و فروع نظام هدف قرار نگرفته باشد.
متاسفانه این قضیه به برخی مشتبه شده است که اگر بر آنها انتقادی وارد است، انتقاد به نظام و اسلام است؛ بنابراین مرزبین افراد و انقلاب و خواست نظام و خواست افراد باید تعریف شده باشد زیرا اگر این مهم انجام نگیرد، فردا هر سلیقه شخصی، سلیقه نظام تلقی میشود و ناخودآگاه به بنبست میرسیم.
جایگاه طنز سیاسی در جامعه ما بعداز انقلاب به دلایل مختلف در بخشی مورد سوءاستفاده قرارگرفته و در بخش دیگر دچار خود سانسوری شده است.
بنای هر شوخی و مطایبهای باید براساس دیدگاه و ارزشهایمان باشد و این اصل غیرقابل انکاری برای همه طنزنویسان است.
مقایسه تطبیقی تعلیم و تربیت در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
163 - 192
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از بنیادی ترین اصول در تمامی فرهنگ های بشری و پلکانی برای عروج به عالم انسانی است و هدف عمده پیامبران و مصلحان اجتماعی چیزی جز تعلیم فضایل تربیتی و پرورش خصائل نیک انسانی نبوده است. از منابع مهم تعلیم و تربیت آثار فاخر ادبی، منظومه های شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر هستند که پر از نکته ها و دستورالعمل های تعلیمی و تربیتی اند و تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است. ازاین رو با مطالعه کتابخانه ای این آثار می توان ضمن شناخت مؤلفه های تربیتی دو فرهنگ ایرانی و یونانی به این مهم دست یافت که مهم ترین دغدغه های تربیتی هریک از این فرهنگ ها کدام اند؟ و چگونه می توان با شناخت و تدوین، تشریح و تفسیر آن ها نسل امروز را به آموختن و تبعیت از این اصول نیک اخلاقی سوق داد. مقایسه تطبیقی آثار مورد اشاره بیانگر این واقعیت است که مؤلفه های تربیتی مانند نرم خویی، رایزنی و... در این دو فرهنگ علاوه بر اینکه نقاط مشترک بسیاری دارند، برای تأمین سعادت نوع بشر چه در گذشته و چه امروز نیز بسیار کارساز و راهگشا هستند و در حماسه هومر این مؤلفه ها در مراحل اولیه تکامل اندیشه بشری هستند درحالی که حماسه فردوسی در این زمینه بسیار کامل تر و پخته تر است و وضوح و شفافیت مؤلفه های تربیتی در آن بسیار بیشتر از حماسه هومر است.
حکایت مرد آویزان در چاه: بررسی پیشینه یکی از تمثیلات کلیله و دمنه
حوزههای تخصصی:
تمثیلها و داستانهای عبرت انگیز در میان اقوام هند و ایرانی از دیرباز رواجی خاص و نقش بسیار مهمی در امر تعلیم و تربیت داشته است . بسیاری از این داستانها در مجموعه های داستانی از قبیل داستان حیوانات، مستقیما و مستقلا از منبعی هندی به طور کامل به فارسی برگردانده شده یا مورد اقتباس و تقلید قرار گرفته است و برخی دیگر به صورت تمثیل یا حکایت از متنی هندی اخذ شده ، به طور پراکنده در متون ادبی فارسی به کار رفته است .مجموعه ادبیات اندرزی فارسی اندرزی فارسی را تشکیل می دهد، مواعظ وصایا اغلب، به صورت حکایات اخلاقی تمثیل وار بیان می شود ....
رمزگشایی از رفتارهای غیرکلامی در داستان روی ماه خداوند را ببوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصطفی مستور یکی از نویسندگان موفّق حوزه داستانی معاصر است. از جمله آثار موفّق مستور، داستان «روی ماه خداوند را ببوس» است که مقبولیت زیادی در میان مخاطبان کسب کرده است. در این نوشتار با نگاهی میان رشته ای و با استفاده از نظریه های علوم ارتباطات، رفتارهای غیرکلامی بازتاب یافته در این داستان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و از نشانه های غیرکلامی مثل ظاهر فیزیکی، اشارات، حرکات، رفتارهای چهره ای و رفتار آوایی شخصیتهای داستان و همچنین از محیط و فضا و مصنوعاتی مانند لباس، خوراک، سیگار و... که ارتباطات را در روایت داستان شکل می دهند، رمزگشایی می شود. بررسی داستان ها از منظر ارتباطات غیرکلامی که زنجیره ای از نشانه های گسترده است و پیام های متنوّعی با توجه به بافت ارتباطی و هدف تعامل گران از آنها دریافت می شود، می تواند به خوانشی تازه از متن منجر شود. این مقاله بر اساس نظریه پل اکمن و والس فریسن در طبقه بندی و تحلیل رفتارها در دو حوزه رمزگذاری وکاربردی بنیان نهاده شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ارتباطات غیرکلامی در پیشبرد روایت این داستان، بیشتر نقش مکمّل ارتباطات کلامی را ایفا می کند و در شخصیت پردازی سهم بسزایی داشته و موجب افزایش ظرفیت نمایشی داستان شده است.
مهر و خورشید در منظومه های حماسیه ملی
حوزههای تخصصی:
مهرپرستی از آیین های کهنی است که هزاران سال پیش در ایران و هند و رم رایج بوده و در راس این آیین، ایزدی به نام «مهر» قرار داشته است. با توجه به اینکه مهر، روزگاری بزرگ ترین ایزد بوده است، می توان گفت که ایزدان همراه او، یعنی ماه، ناهید، خورشید، باد و ایزدانی نظری سروش و رشن (ایزد دادگری)، تحت فرمان «مهر» آفرینش را پاسبانی می کرده و از شمار یاران او محسوب می شده اند. به تعبیری دیگر اثربخشی آن ها زمانی معنا می یافته است که در کنار «مهر» و نه مستقل از او مطرح باشند.
در این میان خورشید از دیرباز در کنار «ایزدمهر» مطرح بوده است و با توجه به پرستش آن دو از سوی اقوام ایرانی و غیرایرانی و با توجه به هم نامی و داشتن ویژگی های مشترک، به مرور زمان یکسان شمرده شده اند و بدین گونه خورشیدپرستی مترادف مهرپرستی دانسته شده اشت.
از آنجا که در ریگ ودا، اوستا و سایر متون مذهبی کهن، «مهر» و خورشید جدای از هم مطرح شده اند، می توان به روشنی دریافت که در اصل یکی نبوده. در این جستار برآنیم تار این موضع را بررسی کنیم و به جایگاه و نقش «مهر» و خورشید در منظومه های حماسی ملی بپردازیم و نشان دهیم که در بسیاری از موارد خورشید در معنای «ایزدمهر» به کار رفته و ویژگی های اور را دارا شده است.
تحلیل داستان و بیان رمزها و تمثیلات فی حاله الطفولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهاب الدین یحیی سهروردی معروف به «شیخ اشراق» چه از نظر قدرت تفکر و نظام فکری و چه از جهت زبانی و ادبی یکی از نوابغ حکمت اسلامی و فرهنگ ایرانی است.
شیخ رسالات متعددی را به زبان رمزی به زبان فارسی نگاشته است که یکی از آنها «فی حاله الطفولیه» می باشد.
نگارنده در این مقاله ضمن بیان خلاصه داستان «فی حاله الطفولیه» به نقد و تحلیل و بیان رمزها و تمثیلات آن پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که: در این رساله – برخلاف سایر رسالات سهروردی- جنبه های تعلیمی و تمثیلی داستان از جنبه های رمزی آن بیشتر است و احتمالاً شیخ این رساله را برای مبتدیان سیر و سلوک نگاشته است.
نگاهی به جلوه های دراماتیک در شاهنامه فردوسی وخمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نخست مقدمه ای کوتاه راجع به پیشینه نمایش در ایران آوردیم و سپس به بررسی واژه درام چه از نظر لغوی و چه از نظر اصطلاحی پرداختیم وبه تقسیم بندیهای آن که اعم از تراژدی و کمدی است اشاره کرده و راجع به هر یک از انها جداگانه بحث نمودیم . در ادامه به بحث راجع به حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق حماسه و تراژدی را برشمردیم . پیرامون وجوه افتراق درام و تراژدی نیز بحث کردیم و در پایان راجع به غنا و ویژگی های آن سخن گفته و وجوه اشتراک و افتراق غنا ‘ حماسه و تراژدی را تبیین نمودیم . انگاه وارد مبحث اصلی مقاله شده و تحت دو عنوان((شاهنامه فردوسی و جلوه های دراماتیک )) و ((خمسه نظامی و جلوه ها ی دراماتیک )) به بحث راجع به آنها پرداختیم . برای تحلیل و بررسی عناصر دراماتیک درشاهنامه داستان رستم و اسفندیار را برگزیدیم و براساس یکی از الگوهای عناصر درامی به نقد و تحلیل آن پرداختیم . داستان خسرو و شیرین را نیز از خمسه انتخاب نموده و براساس یکی دیگر از الگوهای ساختار نمایشی آن را تحلیل نمودیم و در پایان به نتیجه گیری از دو بحث اخیر پرداختیم .
تاملی در مثنوی جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" یکی از منظومه های عاشقانه ادب فارسی، مثنوی جمال و جلال اثر محمد نزل آباد (شاعر قرن نهم) است. تنها نسخه این منظومه به تازگی از سوی مرکز نشر دانشگاهی چاپ شده است که فرصتی است اهل ادب با این منظومه نویافته و ناشناخته آشنا شوند. این منظومه به لحاظ دارا بودن بن مایه های چندین نوع داستان از جمله: عاشقانه، عیاری، رمزی و عرفانی، عامیانه و پریان در میان نظایر و قراین خود کم نظیر است. این بررسی می تواند به سیر مطالعات داستان های رمزی در ادب فارسی کمک کند. دکتر پورنامداریان نیز در تحلیل داستان های مرزی به این داستان اشاره ای ندارد.
در این مقاله ابتدا سراینده و اثر معرفی شده، ارزش های کتاب نشان داده می شود. پس از آن خلاصه و گزارش داستان در کمال فشردگی ارایه می گردد. این خلاصه ضمن حفظ ساخت کلی اثر، بن مایه های داستانی و کنش را مشخص می کند. پس از آن داستان به لحاظ ساخت، درون مایه و عناصر بررسی و تحلیل می شود."
رومان یا فن قصه
حوزههای تخصصی:
تطبیق شخصیت پردازی در داستان های کوتاه ایرانی و خارجی (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین خلق الشخصیات فی القصص القصیرة الإیرانیة والأجنبیة)
حوزههای تخصصی:
در ادامه پیش فرضیه مطرح شده در خصوص امکان استفاده از ریاضیات در تجزیه و تحلیل های ادبی و به ویژه داستان کوتاه، در بررسی حاضر، چشم اندازی به نظریه سیستم ها و چگونگی استفاده از آن در تحلیل داستان کوتاه گشوده شده است. بحث به داستان کوتاه محدود شده و در همین راستا شخصیت پردازی و به ویژه نحوه ارتباط شخصیت ها در آغاز و پایان داستان با استفاده از برخی اصول نظریه سیستم ها ارزیابی شده است. مهم ترین نتایج به دست آمده به قرار زیر است:1. داستان به طور کلی یک سیستم است یا به عبارتی، نظام سیستمیک در آن حکمفرما است.بنابراین، اصول نظریه سیستم ها در مورد داستان می تواند مصداق داشته باشد.2. در حالت خاص ممکن است سیستم به ازای همه ورودی ها یک پاسخ ثابت بدهد و در ظاهر، ورودی و خروجی سیستم با هم مساوی باشند. این نظریه می تواند در مورد بسیاری از داستان های مدرن امروز مصداق داشته باشد. در واقع، این گونه سیستم های با پاسخ ثابت را میتوان از نظری جزو ابداعات داستان های کوتاه مدرن دانست.3. نکته دیگر در نظریه سیستم ها، مساله حساسیت است. عملکرد سیستم های داستانی نویسندگانی مانند ارسکین کالدول و اُ.هنری حساسیت هنری ندارد، یا بهتر بگوییم در مقایسه با داستان های نویسندگانی مانند ج.د. سالینجر، درجه حساسیت به مراتب پایین تری دارد.4. موضوع دیگر مطرح در نظریه سیستم ها، متغیرهای تصادفی است. داستان اسقف چخوف پایانی جبری دارد ولی داستان بانو با سگ ملوس در محدوده ای از حالت های پایانی می تواند نوسان کند.احتمال وقوع وقایع متفاوت تقریبا معادل است.5. سیستم هایی وجودد دارد که رفتار نهایی آنها مستقل از نحوه شروع است. در واقع خروجی مستقل از ورودی است. از این نظر، داستان های نویسندگانی مانند موپاسان با کوتاه نویسانی مانند چخوف در تقابل هم قرار می گیرند.6. قابلیت دیگر در سیستم ها، مجموعه ای از توان ایجاد هوشمندی است که تحت دو اصطلاح علیت و بازخورد درباره آنها بحث می شود. مساله حافظه سیستم در این مقوله مطرح می شود. بر این اساس است که داستان های ایساک بابل و ج.د. سالینجر علی رغم پیچیدگی موضوعی قابل درک هستند.7. مساله روی آوردن به فرم به جای طرح های از پیش تعیین شده که در داستان کوتاه قرن بیستم رواج یافت، بر اساس نظریه سیستم ها، به ویژه مساله استقلال اجزای سیستم قابل تبیین است.چکیده عربی:بعد متابعة مسودة الفرضیة حول إمکانیة استخدام الریاضیات فی الأبحاث والدراسات الأدبیة خاصة القصة القصیرة یلقی هذا المقال الضوء علی نظریة الأنظمة وطریقة استخدامها کأداة فی تحلیل القصص القصیرة.ویظل المقال فی إطار القصص القصیرة وفی هذا المضمار تم دراسة خلق شخصیات القصص خاصة کیفیة علاقة الشخصیات منذ بدء القصص القصیرة حتی آخرها وفقا لعدد من قواعد نظریة الأنظمة.
حماسه سیاوش
رعنا و زیبا، منظومه ی غنایی فراموش شده از شعله ی گلپایگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک دامنه دارترین و دراز آهنگ ترین نوع از انواع شعر فارسی، اشعار غنایی است. در این میان منظومه های عاشقانه از برجستگی خاصی برخوردار است. چراکه این نوع از منظومه ها، بسط یافته ی اشعار غنایی است. یکی از این منظومه های غنایی، منظومه ی رعنا و زیبا از ملا مهدی گلپایگانی، متخلّص به شعله، از شاعران خوش قریحه و شیعی مذهب، قرن دوازدهم هجری است که آثاری همچون چاه وصال (لیلی و مجنون)، یوسف و زلیخا، رعنا و زیبا، پادشاه مصر و پسر آهنگر و چند مثنوی و غزل از او باقی مانده است. متأسفانه احوال و آثار این شاعر، با سراینده ی دیگری با نام سید محمد طبیب متخلّص به شعله و معروف به شعله ی اصفهانی، حکیم، طبیب و شاعر قرن دوازدهم هجری درآمیخته است. این پژوهش بر آن است تا به روش اسنادی، با مطالعه و مطابقه ی نسخه های خطی از این اثر و تحلیل و بررسی داستان، به معرفی مختصری از این شاعر و دیگر آثار باقیمانده از او بپردازد.
طنز، طنزپردازی و گل آقای طنز ایران
حوزههای تخصصی: