فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیوولفکهن ترین و بزرگترین اثر حماسی ادبیات انگلستان به زبان انگلیسی قدیم است که قهرمان اصلی آن، بیوولفنام دارد. در شاهنامههم ابرقهرمان اصلی، رستم است. حماسة بیوولفو شاهنامه، خصوصاً بخش پهلوانی آن و نیز شخصیت های اصلی دو حماسه، شباهت هایی شایستة تأمل دارند که با تعمق در آن ها و تطبیق آن ها با یکدیگر، هم به تشابهات شخصیت رستم و بیوولفو هم به خصوصیات اشتراکی ژانر حماسه و روایت داستانی حماسی بین دو قوم ژرمن و ایران می توان پی برد. در این جستار، نگارندگان با توجه به مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به اشتراکات عام و جهان شمول آثار ادبی و تجربیات مشترک ابنای بشر را توجه می کند، به تحلیل این دو اثر حماسی و شخصیت های اصلی آن ها پرداخته اند و هیچ گونه روابط تاریخی و مبتنی بر تأثیر و تأثر را در نظر نداشته اند. وجود قهرمان برجستة قومی، وسعت فضا، اعمال خارق العادة قهرمان، وجود موجودات مافوق طبیعی و نیز حضور خدا و نیروهای قدسی و... از وجوه مشترک ژانری است که این دو اثر را که متعلق به فرهنگ های گوناگون هستند، ذیل ژانر حماسه قرار می دهد. از ویژگی های داستانی و روایی مشترک این دو حماسه، تلفیق هنرمندانة دو دنیای پیش و پس از سرایش اثر و انعکاس آن در شخصیت و کنش های قهرمانان، ارائة توصیف ها، پند ها و اندرزها در آغاز و انجام داستان ها و حضور مسلط تقدیر در سرنوشت قهرمانان است.
اسطوره «یاد و فراموشی» در «درخت گلابی»ِ «گلی ترقی»
حوزههای تخصصی:
نمونه های فراوانی از اسطوره «یاد و فراموشی» را می توان در میان اقوام، قبایل و تمدن های مختلف یافت. این بُن مایه اصیل هم چون موتیفی تکرار شونده، در پیرنگِ رمان ها و داستان های کوتاه معاصر به چشم می خورد. هدف پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه ای از اسطوره «یاد و فراموشی» در یکی از داستان های نویسندگان معاصر ایران است. داستان «درخت گلابی»ِ«گلی ترقی»، روایتی است از فراموشی و سترونی ذهنِ راوی که به یاری ماجرای درخت گلابی و یاد روزهای روشن پیشین، فردیت خود را بازمی یابد. گلی ترقی با به کارگیری یکی از خاص ترین نمادهای «گلابی» که کمتر مورد توجه بوده، باروری و شیرینی را به قهرمان داستان بازمی گرداند؛ اما این بازگشت با به یادآوردن و مرور خاطره ها صورت می گیرد. در زمانی که راوی باید به عشق ارج می نهاد، به دنیای بیرونی و سیاست می پردازد؛ همین امر، موجب «فراموشی» هویت راوی گشته، ذهن او را بی مایه می سازد. نویسنده خاطرات باغ را مرور می کند و با یاد آوردنِ خاطرات باغ، در هیئت بازگشت به من اصیل و خویشتنِ خویش تبلور می یابد.
نمادپردازی در غزل نو شاعران جوان زن (با تکیه بر غزلیات مریم جعفری آذرمانی، نجمه زارع و پانته آ صفایی بروجنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اثرپذیری منظومه ویس و رامین از اندرزنامه های پهلوی در حوزه مفاهیم تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین داستانی عاشقانه و مربوط به دوران اشکانی- ساسانی است. فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را در قرن پنجم هجری به نظم درآورد. نگرش اصلی در این سروده، غنایی است؛ اما نمود مضامین تعلیمی نیز در آن دیده می شود. این آموزه ها به طور مستقیم (از زبان راوی- شاعر) یا غیرمستقیم (از زبان شخصیت ها) تبیین شده اند. فخرالدین اسعد با قواعد زبان و ادبیات پهلوی کاملاً آشناست؛ ازاین رو بدون دخالت عناصر اسلامی و با حفظ سنت های مَنشی ایرانیان در دوران پیش از اسلام (که به طور ویژه در اندرزنامه های پهلوی نمایان است)، موفق شد شاهکاری غنایی- تعلیمی بسراید. بنابراین در این مقاله، تأثیرگذاری تعلیمی اندرزنامه های پهلوی بر منظومه ویس و رامینبه روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. سنت های اخلاقی مانند خردستایی و دانش آموزی، ستایش خداوند و توکل به او، وفای به عهد، دادگری، خرسندی و قناعت، منش و گفتار راست، دنیاستیزی و آزمندی، در اندرزنامه ها بسیار دیده می شود. این سنت های اخلاقی در منظومه ویس و رامیننیز بیان شده است. درنتیجه این گمان تأیید می شود که سروده فخرالدین اسعد با تأثیرپذیری از فرهنگ و اخلاق ایرانیان باستان سروده شده است.
هوشنگ ابتهاج در سایه سبک ویژه غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
77 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از شاعرانی که در شکل گیری صورت و محتوا و بخصوص موسیقی شعر هوشنگ ابتهاج نقش فراوانی داشته است مولانا جلال الدین بلخی است . در این مقاله سعی بر آن است که شیوه های گوناگون بهره ی ابتهاج از غزلیات مولانا بررسی شود . از مهمترین اشکال بهره ی ابتهاج از شعر مولانا می توان استفاده از دایره ی واژگان مولانا ، استفاده از ویژگی های زبانی شعر مولانا، الهام از موسیقی خاص شعر مولوی در ساخت موسیقی بیرونی و کناری ( مانند : کاربرد اوزان تند و خیزابی به سبک مولانا ، فراوانی قوافی فعلی ، کاربرد زیاد قافیه و ردیف درونی ) ، موسیقی درونی (بخصوص در ساخت و چینش خاص سجعها به سبک مولانا) همچنین تا حدی موسیقی معنوی نام برد . اما ابتهاج تنها به بهره از صورت و فرم شعر مولانا در غزلیات شمس اکتفا نکرده است بلکه از برخی مهمترین اندیشها و جهان بینی های وی چون توجه خاص به وحدت وجود ، و نیز نشاط و غم ستیزی و ...توجه داشته است .البته تاثیر پذیری عمیق و ریشه دار ابتهاج از مولوی دلایل و زمینه های فردی و اجتماعی خاصی دارد که به تبیین آنها پرداخته شده است.
بررسی جایگاه عناصر بلاغی در عرفان فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فخرالدین عراقی یکی از عارفان بزرگ فرهنگ ما است که در قالب تعبیرهایی شاعرانه، اندیشه ها و تجربه های ناب عرفانی خود را ترسیم نموده است. شگردهای بلاغی از جمله ابزارهایی است که در صورت بندی زبان، ذهنیت، تجارب و درونمایه های عرفانی شاعران کارکردی برجسته به خود گرفته است. عراقی عارفی نواندیش می باشد که از این رهگذر توانسته است افکار تازه خود را در ساختی هنرمندانه و متفاوت از زبان رسمی صوفیان به مخاطبان خویش عرضه نماید. در این پژوهش، با طرح این پرسش که عناصر بلاغی، جدای از ارزش های هنری و ادبی چه نقش های دیگری به خود می توانند بگیرند، تلاش می شود تا جایگاه و کارکرد آرایه هایی چون؛ تناقض و طنز، کنایه، اغراق و استعاره در زبان عرفانی عراقی تعیین گردد. می توان گفت کاربست ویژه این صناعات و آرایه ها در کلام عراقی، سبب شده است تا با شکل گیری رویکردی هنری به اندیشه های باطنی، این افکار و اندیشه ها به گونه ای مطلوبتر ترسیم گردند.
نقدی بر کتاب «خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها» نوشته دکتر برات زنجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
37 - 48
حوزههای تخصصی:
نوشتن شرح بر دیوان های شعری کار دشواری است و نیاز به صرف وقت و دقّت بسیار دارد. شارح باید با دنیای فکری و ذهنی شاعر آشنایی کامل داشته باشد تا بتواند شرحی دقیق و مستوفی بنویسد؛ به عبارت دیگر، شارح باید ارتباط بین محتوای کلام شاعر و بُعد فنی و شیوه بیان او را بداند تا شرحی منقح به دست دهد. خاقانی از همان دست شاعرانی است که علاوه بر اندیشیدن به محتوای کلام به جنبه فنی و شیوه گفتن خود تأکید می ورزد. لذا، برای درک شعر او باید به تکنیک-ها و ظرایف سخن وی توجّه کرد؛ در همین راستا بخش عمده ای از تحقیقات در مورد دیوان خاقانی از همان نخستین تحقیقات، به شرح ابیات و معنی لغات اختصاص دارد. یکی از کتاب هایی که در سال های اخیر در عرصه خاقانی پژوهی منتشر شده؛ کتاب خاقانی شروانی نکته ها از گفته ها نوشته استاد محترم دکتر برات زنجانی است. در جستار حاضر، برآنیم تا با وجود مزایای کتاب، اشکالاتی را که در شرح پاره ای از ابیات کتاب رخ داده است بیان کنیم. در بخش ابتدایی نقد کتاب حاضر به نقد و بررسی شکل ظاهری کتاب پرداخته ایم و در بخش دوم مقاله، که بخش مهم جستار را دربر می گیرد، بر اشکالات محتوایی کتاب متمرکز شده ایم و لغزش هایی که در شرح ابیات رخ داده است را واکاوی کرده ایم و در نهایت به برخی ابیات که نیازمند تتمیم و تکمیل بود در حدّ ضرورت اشاره کرده ایم.
طنز مرگ و نمودهایی از آن در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص های بنیادین طنز خنده آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله های متعالی همچون مرگ را دست مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص های بنیادی، مثل فرح بخشی، صراحت و آسان یابی، منش رهایی بخشی خود را از دست می دهد و به تلخ مایگی و اندوه کشیده می شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله ای رازآمیز و تراژیک است، دست برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی انجامد، بلکه صرفاً می تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم بسته های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می کند. این مقاله نشان می دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است .
تحلیل روایت شناسانه داستان حضرت یوسف (ع) با تکیه بر روایت شناسی ساختارگرا
حوزههای تخصصی:
داستان یکی از موضوعات اساسی و مهم قرآن است و بخش عظیمی از مطالب قرآن کریم به صورت داستان است و به نوعی مانند یک داستان بیان شده، تا اثربخشی آن بر مخاطب بیشتر باشد. داستان در قرآن، کار هنری مستقل و جدای از سایر موضوعات اصلی آن نیست، بلکه ابزاری برای به تحقق رساندن هدف هدایتی و تربیتی است. داستان حضرت یوسف(ع) از جمله داستان های بلند قرآن است که به نوعی یک رمان قرآنی به حساب می آید و دربردارنده همه عناصر یک رمان است که با بیانی هنری به یک امر معنوی مهم پرداخته است. در این داستان حوادث به گونه ای طراحی شده است که می توان یک تحلیل ساختاری جامع و یک ریخت شناسی همه جانبه از عناصر داستان ارائه داد. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی عناصر رمان و تحلیل ساختاری آن در داستان حضرت یوسف، جلوه زیبایی شناسانه و اعجاز قرآن کریم را در بیان مطالب قرآنی بررسی کند و از این طریق شاخصه های مهم داستان پردازی را در قرآن کریم با تکیه بر این سوره تبیین کند. اجمالاً یافته های پژوهش نشان می دهد همه شیوه های داستان پردازی در این سوره(داستان) رعایت شده است؛ شخصیت پردازی آن در طرحی دقیق و منظم دارد، حوادث داستان دارای توالی منظمی هستند، بازگشت زمانی و پیشواز زمانی بدر بخش خواب و رؤیا به طور کامل در این داستان مشاهده می شود و بین جنبه دینی داستان و بعد هنری آن تلفیق منطقی صورت گرفته است
نقش نقض اصول همکاری گرایس در ساخت کاریکلماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور گونه ای از طنز است که با استفاده از حداقل کلمات، معنا را منتقل می کند و با استفاده از واژگان ساده و روزمره در اوج سادگی راه خود را به پیش می برد. برای شکل گیری این نوع خاص از طنز، نویسنده باید یک یا چند اصل همکاری تضمن مکالمه را همزمان نادیده بگذارد. براساس تعاریف، این نوع خاص از نادیده انگاشتن اصول در کاریکلماتور، ""نقض اصول"" است زیرا این نوع با ویژگی های کاربردی کاریکلماتور، نسبت به گونه های دیگر (تخطی، تخلف، انصراف، تعلیق) نزدیکی بیشتری دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی این نکته است که نویسندگان و خالقان کاریکلماتورها چگونه از نقض اصول همکاری گرایس (1975) برای ایجاد زیبایی آفرینی ادبی و کلامی استفاده می کنند. برای انجام این کار، صد کاریکلماتور از چند نویسنده به صورت تصادفی انتخاب شد و مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان اصول نقض شده، اصل شیوه بیان بیش از نیمی از فراوانی نقض ها را به خود اختصاص داد. تحلیل نتایج همچنین نمایانگر آن است که اصل ارتباط در کنار سایر اصول، به طور خاص اصل شیوه بیان، فراوانی قابل توجهی دارد.
مقایسه تحلیلی مناجات های خمسه نظامی و امیرخسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تحلیلی مناجات های خمسه نظامی و امیرخسرو دهلوی ادبیات غنایی بخش گسترده ای از آثار فارسی را در بر می گیرد که خود بخش های متعددی دارد، یکی از آن ها گونه مناجات است. مناجات به دو دسته سپاس و خواهش تقسیم می شود. در این مقاله با مراجعه به آثار دو شاعر برجسته، نظامی و امیر خسرو دهلوی، مناجات های این دو شاعر تعداد و انواع آن ها استخراج و بررسی گردید. در این مقاله نشان داده شده است که امیرخسرو مضامین و در مواردی الفاظ اشعار خود را از نظامی گرفته و هر چند تعداد مناجات های او بیشتر از نظامی است ولی مناجات های شعر نظامی از نظر ادبی بسیار قوی تر است و او مضامین نو و تشبیهات و استعارات بیشتری را به کار برده است که در اشعار امیر خسرو این هنر آفرینی ها کمتر دیده می شود.
سیمرغ در ادبیات عامیانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستان ها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر می شود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقش های محسوس و ظاهری جای آنها را می گیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخش هایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورت های گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگی های این پرنده اساطیری را یافته و تفاوت های آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان می دهد او در آثار حماسی ویژگی های متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائم الذکر است که فکر می کند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او می گیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد می شود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ می شوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینه ای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس می کند که این اسطوره را در داستان های خود بازگو کرده اند.
ادبیات پایداری در ایران بازشناسی مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آنکه ریشه های ادبیات پایداری در ایران به پیش از اسلام بازمی گردد، آثار تولید شده در این زمینه در دوران معاصر؛ از نظر کثرت، کیفیّت و اقبال مخاطبان، قابل مقایسه با ادوار پیشین نیست. از این رو ضرورت دارد ادبیات پایداری به عنوان بخش مهمّی از ادبیات امروز ایران بررسی شده، مؤلّفه ها، فرصت ها و چالش های پیش روی آن بازشناسی شود. لذا این پژوهش ضمن واکاوی مؤلّفه ها و ارائة تعریفی جامع و مانع از ادبیات پایداری و طبقه بندی انواع مختلف و متفاوت آن، می کوشد مهم ترین فرصت ها و چالش های این شاخه از ادبیات در ایران را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بازشناسی، بررسی و تحلیل قرار دهد. بر اساس یافته های این تحقیق، مؤلّفة اصلی ادبیات پایداری- به منزلة یک مقولة ماهیّتاً مضمونی- توجّه به عنصر «ستیز با» یا «تاب آوری در برابرِ» هر نوع اعمال قدرت نامشروع؛ لوازم و عوارض آن است. مهم ترین چالش های ادبیات پایداری نیز، تشتّت در تعریف، فقدان نظریّه پردازی، شعاری، سفارشی و دولتی شدن و مهم ترین فرصت های آن، هم سویی بدنة اصلی ادبیات پایداری با گفتمان انقلاب و سیاست های کلان نظام، حمایت های مادی و معنوی نهادهای حاکمیتی، برخورداری از پشتوانه های فرهنگی چندین هزارساله؛ اعمّ از اساطیر، تاریخ پر از جنگ و استبداد و همچنین مذهب انقلابی تشیّع است.
الگوهای آزمایش و طبقه بندی آن در حکایت ها و قصه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزمایش یکی از بن مایه های مهم و تکرارشونده در حکایت ها و قصه های ایرانی است که با اهداف گوناگون و شیوه های مختلف در حکایت ها و قصه ها ارائه می شود. آزمایش ها در قصه ها و حکایت ها معمولاً به عنوان شروطی مطرح شده که شخصیت اصلی یا دیگر شخصیت های داستان برای رسیدن به خواسته های خود ملزم به انجام آن هستند. این آزمایش ها ابزاری محسوب می شوند برای محک زدن توانایی شخصیت ها و یا بستری برای بروز استعدادهای درونی آنها در خلال داستان. اگرچه ظاهراً این آزمایش ها تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند اما در تمامی آنها می توان نشانه ها و خصوصیاتی مشترک را پیدا کرد که امکان طبقه بندی و دسته بندی آنها را برای محققین فراهم می کند. در این تحقیق نویسندگان از میان قصه ها و حکایت های ایرانی مجموع 237 قصه و حکایت را انتخاب کرده با بررسی ارکان آزمایش (امتحان کننده، امتحان شونده، شیوه و نوع آزمایش و اهداف آزمایش) در آن ها درصدد ارائه الگویی طبقه بندی شده برای شناخت انواع آزمایش در قصه های ایرانی برآمده اند.
شیوه های اجرایی اشعار محلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات شعرشناسی در ایران در دو حوزه شعر رسمی و شفاهی ممکن است. در حوزه شعر شفاهی مطالعات ممکن نمی شود مگر در تلازم و ارتباط آن با موسیقی؛ زیرا در ایران همواره شعر و موسیقی همراه و همسایه بوده اند. شکل های اجرایی اشعار عامه و محلی در ایران همواره گونه های متنوع داشته است. این تنوع انواع با تنوع اجرا نیز همراه است. هدف از این مقاله نشان دادن سنت های اجرایی متنوع اشعار عامه ایران و سؤال اصلی آن است که ارتباط شعر و موسیقی عامه و نسبت آن را با هنرهای دیگر و شعر کلاسیک از همین منظر نشان دهیم و اینکه بدانیم در مناطق مختلف ایران چگونه شعر را اجرا می کرده اند. روش بررسی مطالعات میدانی بر اساس 345 گونه شعر عامه در سراسر ایران و محصول تحقیقی گسترده و نتیجه اجرای طرح تحلیل اشعار عامه ایران است که در صندوق حمایت از پژوهشگران به اجرا درآمده است. روش بررسی، مطالعه اشعار محلی از سه منظر همراهی شعر با آواز یا ساز، فردی یا جمعی خواندن اشعار و از منظر اجرا با هنرهای دیگر (رقص و نمایش) است. در مقدمه نیز اشاره ای به اشعار عامه و ویژگی های آن می شود. در خلال مباحث به نام ها و روش های اجرای اشعار عامه در مناطق مختلف و آداب هریک و شیوه های آن مثل تکخوانی، دوخوانی و جمع خوانی اشاره می شود. مهم ترین خصیصه اشعار عامه جنبه های آوازی آن است که اغلب آن ها با آواز یا همراه ساز اجرا می-شود. هرگاه از شعر عامه سخن به میان می آید جنبه های آوازی مدنظر و تداعی می-شود.
بررسی مضمون ها و حوزه های عرفان در مجموعه اشعار قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب و به ویژه دفاع مقدّس، با ظرفیّت های خود؛ از جهت رهبری الهی، اعتقاد به غیب، توجّه به آموزه های قرآنی،گرایش های معنوی-عرفانی و وجود جوانان شهادت طلب، زمینه هایی را فراهم نمود تا مضامین عرفان در ادب پایداری بازتاب یابد؛ در این میان، قزوه، شاعر آیینی معاصر، با اشراف به حوزه درون دینی و ادب سنّتی، توانست به خوبی در این حیطه راه یابد؛ چنانکه کاربرد واژگان و اصطلاحات عرفانی در شعر او دارای بسامد بالایی است. بیان شیوه های گوناگون کاربرد این عناصر در آثارش از تعبیرها، تلمیح های مشترک قرآنی-عرفانی و اسامی کتاب های عارفان و صوفیان از وسعت اطلاّعش حکایت دارد. نقد و محاکات شاعر از متظاهران به عرفان و تصوّف، نیز رونمایی از اندیشة منفعلانه این گروه و نظام اندیشگی او به عرفان میدانی و جهادگرانه جایگاه ویژه داده است. این پژوهش که به شیوة کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده؛ رهیافتی است به اهمیّت موضوع عرفان در ادب پایداری و ظرفیّت های ادبی این شاعر که می تواند احیاگر برجستگی های اخلاقی و فضیلت های فراموش شدة دفاع مقدّس نیز باشد.
شگردها و علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی در منظومه های غنایی با تکیه بر منظومه نویافته «ناز و نیاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین گونه های ادب فارسی است. اشعار و آثار تعلیمی گاهی اثری کاملاً مجزا و مستقل است؛ همانند منظومه ها و آثاری که تنها به تعلیم و پند و حکمت و اخلاق می پردازد؛ گاهی نیز مفاهیم و مضامین اخلاقی، حکمی، مذهبی و پندیات به طور پراکنده در میان آثار دیگر ادبی مانند منظومه های غنایی و حماسی و یا قصاید مدحی به کار می رود؛ در این حالت افزون بر نکاستن از جنبة شاعرانة این آثار، با شور و احساس ویژه ای، گیرایی این آثار افزایش می یابد. منظومه ناشناخته « ناز و نیاز» یکی از آثاری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است. این منظومه از آثار ارزشمند سده یازدهم هجری است و در شمار منظومه های گرانقدر عاشقانه فارسی قرار دارد؛ این منظومه تاکنون به چاپ نرسیده است و تنها نسخه باقی مانده از آن، نسخه ای با شماره 483 در کتابخانه U.C.L.A دانشگاه لس آنجلس است. در این اثر، مضامین و معانی تعلیمی و حکمی بسیاری وجود دارد که شاعر، آنها را باتوجه به زمینه انفعالی و ذوقی و با استفاده از شگردهایی مانند ترغیب، انذار، استدلال و... به کار برده است. این موضوع بیانگر حسن توجه شاعر در استوارکردن کلام برپایه منطق عقلی و هنری است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا افزون بر معرفی کوتاه منظومه ناز و نیاز، چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه غنایی بررسی کند.
سبک اقناعی نظامی در بیان مضامین تعلیمی با تکیه بر قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه های تعلیمی از مضامین رایج در قصاید نظامی است که در کنار خمسة او، تا کنون از نظر مغفول مانده است. در فرایند خوانش این قصاید، مشخص می شود که نظامی در بیان مسایل تعلیمی، سبکی اقناعی به کار می گیرد؛ به این معنی که با روش هایی چون انذار، تبشیر، اسلوب استفهام و اسلوب شرط سعی در قبولاندن مفهوم مورد نظر خود و یا تغییر نگرش مخاطب دارد. البته؛ گاهی از شگردهای بلاغی چون: تکرار، تلمیح، تمثیل و اسلوب معادله برای قانع کردن مخاطب استفاده می کند. توجه به این امر می تواند، بیانگر تلاش شاعر و حُسن توجّه او در مستدل ساختن کلام بر پایة منطق عقلی و هنری باشد تا آنچه در مدّ نظر او است، مقبول طبع واقع شده و مورد پذیرش خواننده قرار گیرد. این پژوهش با روش توصیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به بررسی ابیات تعلیمی قصاید نظامی می پردازد تا هم شگرد خاص وی را در بیان موعظه، پند و حکمت بنمایاند و هم بابی برای آشنایی با این مضامین در قصاید نظامی باشد.
انواع استحاله های انسانی در افسانه های مکتوب سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی تغییر ماهیت ظاهری یا توانایی های درونی قهرمانان اساطیر و موجودات افسانه ای است که گاه با دگرگونی های ظاهری همچون تبدیل جماد به حیوان، انسان به حیوان یا بالعکس، انسان به فرشته و ... نمود پیدا می کند و گاه بدون تغییر ظاهر، قهرمان به قدرت ماوراءالطبیعی دست می یابد و از حوزه توانایی های ذاتی خویش پا فراتر می نهد. این دگرگونی ها یا همان پیکرگردانی ها مهم ترین عامل شگفت زایی در اساطیر، افسانه ها و قصه های عامه هستند و نقش بسزایی در تأثیر گذاری، ایجاد هیجان و جذب مخاطب دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی افسانه های بومی مکتوب استان سیستان و بلوچستان از منظر کارکرد های پیکرگردانی و مسخ است و با توجه به تنوع پیکرگردانی های مشهود و گستردگی موضوع، این مقاله فقط به بررسی انواع استحاله های انسانی اختصاص یافته است که در آن انسان به حیوان، جماد، گیاه، موجود ماورائی، طبیعت و انسان دگردیسی می یابد یا بدون تغییر ماهیت انسانی، توانایی های خارق العاده به دست می آورد. با بررسی های انجام شده درمجموع، از 157 افسانه مکتوب این استان در 23 افسانه، استحاله های انسانی وجود دارد. بیشترین پیکرگردانی های انسانی از نوع استحاله انسان به حیوان و سفرهای شگفت انگیز است و استحاله انسان به انسان و استحاله انسان به موجود ماورائی در هیچ یک از افسانه ها دیده نشده است. نگارندگان تلاش دارند با تحلیل افسانه های مکتوب استان سیستان و بلوچستان دلایل شاخص ترین انواع استحاله های انسانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانی ها را در افسانه های بومی این منطقه بیان کنند.
قهرمان سام نامه کیست و چرا می جنگد؟ (بررسی ساختار نبرد های قهرمان سام نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از روش ساختاری به بررسی جریان نبردهای سام، قهرمان سام نامه پرداخته ایم. بدین منظور ابتدا مجموعه نبردها در جدولی شامل پنج عامل کنش گر، انگیزه نبرد، رقیب جنگی، یاریگران و نتیجه نبرد آورده شده است. سپس با خلاصه کردن داده های جدول، به 9 نتیجه کلی درباره ساختار نبردهای این منظومه رسیدیم. در مرحله بعد با تقلیل دادن این 9 نتیجه کلی سه فرمول کلی تر به دست آمد. کارکرد اصلی نبردهای قهرمان سام نامه که قابلیت خلاصه شدن در قالب چند فرمول ساده را دارد، برجسته کردن قهرمانی اغراق شده و همیشه پیروز است. جریان نبردها در یک بررسی غیر طولی و با توجه به دو دسته اصلی فرستنده یا انگیزه از هم قابل تفکیک است. دسته اول شامل نبردهای قهرمان از آغاز داستان تا زمان راهی شدن به سوی سرزمین شداد عاد و در ادامه، سلسله نبرد های او با فغفور چین و سپاهیان اوست که با انگیزه عشق انجام می شود و دسته دوم مجموعه نبردهای قهرمان با انگیزه های دینی و نیز برخی انگیزه های فرعی دیگر است. همچنین قهرمان سام نامه کنش گری مستقل است که از هیچ شاهی تبعیت نمی کند و با در نظر گرفتن این نکته و فقدان هرگونه انگیزه ملی در این اثر، می توان گفت سام نامه اثری حماسی نیست؛ بلکه داستان عاشقانه ای است که دخالت سرایندگان آن در جهت شکل دادن به گفتمانی متأثر از باورها و اعتقادات خاص، باعث شکل گرفتن اثری منحصربه فرد با ساختار های خاص خود شده است.