فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
116 - 158
حوزههای تخصصی:
منتقدان در هر جامعه، از حقوقی برخوردارند که گاه این مهم نادیده گرفته می شود. شیوه مواجهه حاکمان با این گروه، سرشار از آموزه های اخلاقی و تعلیمی است که در احیاء علوم الدین مورد مطالعه قرار گرفت. غزالی در این اثر، ضمن بررسی زندگی حاکمان و برشمردن فضایل و رذایل اخلاقی حاکمان دینی و غیردینی و منش و بینش آن ها در مواجهه با منتقدان، به تبیین آموزه های تعلیمی پرداخته است. حاکمان دینی در این پژوهش شامل پیامبر اکرم (ص) ، برخی معصومین (ع) و خلفای راشدین و حاکمان غیردینی، شامل برخی خلفای اموی و عباسی است. در این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیل محتوا تدوین شده ، ضمن بررسی چهار ربع کتاب احیاء علوم الدین، شاهد صفات نیکو و نکوهیده حاکمان در مواجهه با منتقدان هستیم که واکنش حاکمان دینی و غیردینی و آموزه های اخلاقی از این مواجهه ها، جداگانه بررسی شده است. صفات اخلاقی نیکو شامل رعایت ادب، عفو و بخشش، صبر و بردباری، طلب هدایت، مدارا و انتقادپذیری است و صفات اخلاقی نکوهیده شامل خشم، ناشکیبایی، آزار، شکنجه و قتل می شود. موضوع این پژوهش، به خاطر تازگی و به روز بودن، امروزه هم می تواند مورد اقبال واقع شود و برای جامعه، کاربردی ارزنده و آموزنده داشته باشد.
جلوه های پایداری در تصویرهای نمادین کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
29 - 56
حوزههای تخصصی:
موضوع مبارزه با ستم و تجاوز از رویکرد های مهمّ آموزشی کودک و نوجوان است که بر اساس آموزه های ملّی و دینی در سرفصل های آموزشی کتاب های فارسی دوره ابتدایی آمده است. بر این اساس مؤلّفان نمادهای ملّی و دینی را مبتنی بر پایداری شناسایی کرده و در کتاب های فارسی آورده اند تا زمینه های پایداری و انگیزه های حماسه آفرینی را در ضمیر کودکان و نوجوانان این مرز و بوم فراهم و یا تقویت کنند تا کودکان و نوجوانان با شناخت نمادهای پایداری درک بهتری از پیشینه ملّی و اعتقادات دینی خود مبتنی بر پایداری داشته و آمادگی لازم برای مبارزه با ظلم و تجاوز داشته باشند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین جلوه های پایداری در تصویرهای نمادین کتاب های فارسی دوره ابتدایی با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و یافته های پژوهش نشان می دهد، مؤلفان از تصویرهای نمادین گوناگون دینی، ملّی و قراردادی در ساحت اسطوره و تاریخ برای تبیین جلوه های پایداری در کتاب های فارسی دوره ابتدایی بهره برده اند که نمادهای برخاسته از رویکردهای شخصیّتی، اخلاقی و عبادی امام علی (ع) ، قیام عاشورایی امام حسین (ع) ، ایثار رزمندگان و شهادت شهیدان، اسطوره رستم دستان و آرش کمانگیر و قیام تاریخی آریوبرزن که نقشی اساسی در تبیین مفاهیم پایداری داشته و کارکرد سزاوار و شایسته بر مخاطبان دارند، با زبانی تصویری و نمادین در کتاب های فارسی دوره ابتدایی آمده است.
هویت تهران در بوف کور صادق هدایت بر پایه برخی نشانه های معماری و شهرسازی (10 تا 14 ه ق.)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
در باره ی بوف کور صادق هدایت تا کنون نوشته های گوناگون پدید آمده است. در برخی از این نوشته ها در باره ی زمان رخدادهای این رمان نظراتی ارائه شده و از ناهماهنگی تاریخی در این اثر سخن رفته و گاهی انتقاد شده است. هدایت در پاسخ به یکی از همین انتقادها تاکید کرده که این اثر یک رمان تاریخی نیست. بلکه یک خیال پردازی تاریخی ست که در ذهن راوی شکل گرفته است. تأکید هدایت بر دقت و وسواس او در ساختار رمان مانع از آن است که گمان شود، او به عنصر زمان در این اثر بی توجه بوده است. بهترین راه بازشناسی زمان در این داستان، توجه به نشانه های موجود در متن است. با دقت در اجزا و عناصر ساختمان این اثر می توان سه بازه ی زمانی را برای آن بازشناخت. پیش از این، دو دوره از این دوره های سه گانه در مقالاتی معرفی شده است. در این جستار با تأکید بر نشانه هایی از دوره ی سوم (دوره ی صفویه تا قاجار)، بیست و سه نشانه ی «تاریخی فرهنگی» از این دوره، در متن بوف کور بازیابی شده است. وجود عناصری از دوره های مختلف تاریخی در متن بوف کور می تواند دلیلی دیگر بر سفر ذهنی راوی مغموم و حسرت زده ای باشد که بر ویرانه های تاریخی تکه پاره شده نوحه سرایی می کند.
نقد کهن الگویی «شرق بنفشه» در راستای تبیین کهن الگوی فردیت براساس دیدگاه «یونگ»
حوزههای تخصصی:
تحلیل کهن الگویی متن ادبی، یکی از تحلیل های رایج در ادبیات و هنر است؛ زیرا کهن الگوها نشانه هایی هستند که بخش های ناشناخته ی ناخودآگاه را برای تحلیل گر آشکار می سازند. البته کشف کهن الگوها به تنهایی راه به جایی نمی-برد؛ کهن الگوهای یک متن باید تحلیل شوند و به نقد کشیده شوند تا بتوانند رازهایی از ذهن نویسنده و اثرش را برای مخاطب برملا سازند. در این کنکاش تلاش شده تا با کشف و تحلیل کهن الگوهای شرق بنفشه ی مندنی پور، به این سوال پاسخ داده شود که نویسنده چه هدف و مقصودی داشته که داستان هایی تا این حد پر رمز و راز و نمادین را به تصویر کشیده است. در نهایت این یافته فراهم شد که مندنی پور از تمام کهن الگوهای طبیعی و مضامین اسطوره ای بهره جسته و همه چیز را به کار بسته تا قصه هایش را ختم به جاودانگی کند. برای رسیدن به این ابدیت، نه تنها کهن الگوهای طبیعی را فدا کرده، بلکه کهن الگوهای با ارزشی چون عشق، مرگ و قدرت را نیز قربانی کرده تا تک تک داستان-هایش را به کمک تمام این کهن الگوها، به کهن الگوی جاودانگی پیوند زند. البته این همه رمزگونگی در داستان ها ناشی از عشق نویسنده به بازی های کلامی و هنری هم هست؛ چرا که به اقرار خودش همیشه دوست داشته نویسنده ای نقاش و تصویرگر و بی بدیل باشد؛ این علاقه هم نشانه ای از بروز فردیت در ناخودآگاه و ظهور آن در خودآگاه وی است.
تحلیل رئالیستی رمان فلسطین بر اساس نظریه جورج لوکاچ (نمونه موردی: رجال فی الشمس اثر غسان کنفانی)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات دانشی نوپا و بین رشته ای است که در آن تأثیر جامعه بر ادبیات و برعکس، تأثیر ادبیات بر جامعه بررسی می شود. نقد جامعه شناختی رمان به تعامل رمان و جامعه و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر می پردازد. از جمله نظریه پردازانی که با ارائه نظریه رمان، سهم بسزایی در پیشرفت این علم دارد، جورج لوکاچ است. نظریه انتقادی او به نقد شکل و محتوای اثر می پردازد و دارای معیارهای خاصی است که مهم ترین آنها عبارت اند از: رئالیسم، شخصیت نوعی، رابطه علی و معلولی و محتوای اجتماعی. در جستار حاضر، رمان رجال فی الشمس، یکی از برجسته ترین آثار نویسنده مشهور فلسطینی غسان کنفانی براساس رئالیسم در این نظریه مورد نقد واقع شده است. مردم گرایی و رئالیسم انتقادی، ویژگی های بارز رئالیسم لوکاچ است که در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آنها در رجال فی الشمس غسان کنفانی داستان پرداز، پژوهشگر و نظریه پرداز عرصه ادبیات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسنده در این رمان به حقایق جامعه فلسطین پرداخته و زبان جامعه فلسطین را به معنای تحت اللفظی آن بازتولید کرده است. شخصیت ها در تک گویی ها و گفت وگوهای دو نفره و در قضاوتشان، واکنشی نقادانه و زاویه دیدی عاطفی، احساسی و روحی به وضعیت ناگوار فردی و اجتماعی بروز می دهند و بدین ترتیب ویژگی های رئالیسم لوکاچ در این رمان نمود بارزی یافته است.
«دینِ خُرَّم» در سخنِ فردوسی و پیوندِ آن با کیشِ اسماعیلیِ شاعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ترکیبِ «دینِ خُرّم» در مصراعی از دیباچه داستانِ سیاوخشِ شاهنامه، سخن بسیار گفته اند. نگارنده نیز در جستارِ پیشِ رو، تعبیر و تأویلِ خویش را از این سخن بازگفته است. به باورِ نویسنده این جستار، با توجّه به این که فردوسی از اسماعیلیان بوده است و بیش ترِ این گروهِ باطنی در ایران، پیش از مسلمان شُدَن، بر باورِ خُرّم دینی بودند و خُرّم دینانْ در پیِ استقلالِ ایران از تازیان برآمدند، فردوسی نیز در بیتِ موردِ نظر، خود را شیفته عمل کردِ سیاسی و فرهنگیِ این گروه و پی رَوی کننده راهِ آنان می داند که در پیِ متابعت از ایشان در ایران دوستی، شاهنامه را سروده است تا این درختِ برومند، بارِ خود را بر همه ایرانیان بپراکَنَد و آنان را بهره مند سازد. گذشته از این، در دیباچه داستانِ سیاوخش، فردوسی از موبدی سخن می گوید ک ه این موبد، همه را به سَخُن گویی، خردمندی، نکوخویی، نرم گویی، توجّه به دست آوردِ ک ردار و جهانِ دی گر سفارش می کند. با ت وجّه به متنی ک ه از شخصی اسماعیلی مذهب (که پیش از آن خُرّم دین بوده) به جا مانده است و تطبیقِ آن با کلامِ موبد در شعرِ فردوسی، این موبدْ نیز باید شخصیّتی خُرّم دینی بوده باشد. برخی اندیشه هایِ مانوی نیز در سخنِ موبد هست که آن نیز پیوندِ او را با اندیشه هایِ خُرّم دینی نشان می دهد؛ زیرا ریشه اندیشه هایِ خُرّم دینی در کیشِ مزدکیان بوده است و آنان نیز در باورهایِ مذهبی، با مانویان پیوند داشته اند؛ پس با توجّه به مذهبِ اسماعیلیِ فردوسی و پیوندِ اسماعیلیّه ب ا خُرّم دینان و همین طور وجودِ سخنانِ موبد با درون مایه هایِ خُرّم دینی، می توان بر آن شد که ماندن بر دینِ خُرّم در سخنِ فردوسی، احتمالاً تأییدِ برخی باورهایِ دینیِ خُرّم دینان (آن چه متناسب با عقایدِ اسماعیلیّه بوده است) و به ویژه پی رَوی از روی کردِ فرهنگیِ آنان است که به سراییدنِ شاهنامه انجامیده است.
معرفی و بررسی سبک شناسی مثنوی هفت لشکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت لشکر در قالب مثنوی، داستانی است حماسی که در سده های 12 و 13 (ه .ق) سروده شده است. چون صفحه آغاز و انجام آن افتاده است، اطلاعی درباره شاعر آن در دست نیست؛ گویا سراینده از مردم شبه قارّه هند بوده است. با توجه به مشخصه های سبکی و نسخه شناسی، این اثر دارای ویژگی های سبک دوره صفوی است. این مثنوی، روایت منظومی از داستانی است که در طومارهای نقّالی با نام «هفت لشکر» آمده است. بخش اعظم و قابل ملاحظه ای از این مثنوی، به داستان برزو و فرزندش تمور یا تیمور که قصد بر تخت نشاندن برزو را بجای کیخسرو دارد، اختصاص یافته است. چنین می نماید که شاعر در سرودن این مثنوی، به شاهنامه فردوسی بسیار نظر داشته، اما اشعار، سست و نااستوار است و گاه وزن مختل می شود. سراینده، بزم و حماسه را در صحنه پردازی های بزمی و رزمی بکار می گیرد. مقاله حاضر به روش اسنادی و کتابخانه ای بر روی تنها نسخه برجا مانده از مثنوی هفت لشکر انجام شده و آن را از نظر سبک شناسی مورد بررسی قرار داده و به حیطه های سبکی اثر از جهت زبانی، محتوایی و ادبی پرداخته است.
نگاهی به کارکرد اخلاقی -تعلیمیِ عقل در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
150 - 190
حوزههای تخصصی:
عقل آدمی و نیروی آن از اساسی ترین مقوله هایی است که در درازنای زمان، نگرش صاحب نظران و دانشمندان را به خود معطوف داشته است؛ آن گونه که در مورد مسئله عقل از زوایای مختلف آن به مداقه پرداخته اند.اخلاق از منظرهای متعدد، سزاوار تعمق، تحلیل و بررسی است. در آموزش های اخلاقی، چه در زمینه شناخت احکام و محاسن اخلاقی و چه در زمینه ادا کردن آن ها، اموری همانند دین، عقل، وجدان اخلاقی و... ممکن است کارگر باشد؛ در این میان نقش و جایگاه عقل و توجه به کارکرد اخلاقی تعلیمی آن، اهمیت و ارزش ویژه ای دارد؛ چنان که می دانیم پیوستگی عقل و اخلاق از جستارهای ویژه و مختص عقل شناسی و علم اخلاق است و اوصاف اخلاقی، به وسیله عقل محقق می شوند. ارزش های اخلاقی در شعر سنایی و مولانا از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ یکی از مفاهیمی که بارها در اندیشه سنایی و مولوی تکرار شده است و نقش و جایگاه مهمی در جهان بینی و مکتب آنان دارد، مفهوم و کارکرد عقل به طور کلی و به ویژه کارکرد تعلیمی آن است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است که کارکردهای اخلاقی تعلیمی عقل چه نقشی در زندگی انسان ایفا می کند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که این نوع کارکرد عقل دارای بُعد معرفت شناختی، انگیزشی و بازدارندگی است؛ ازاین رو عقل در این آثار متولی درک حقایق و بایدها و نبایدهاست. بنابراین راهبر انسان به سوی اکتساب فضیلت ها و سعادت و بازدارنده او از ورطه هلاکت است.
تکوین مهر در اسطوره و تحوّل چهره آن به جمشید در حماسه بر اساس نظریه دگرگونی
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های کلّی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحوّل می شوند و با معیارهای انسان هایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون می زیند، شکل خاص خود را به دست می آورند. از محورهای فکری آریایی های هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بوده است که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دوره های گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطوره ها با گذر زمان دچار چه تحوّلی می شود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجّه به الگوهای اسطوره ای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده و کم کم تحوّل او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهره حماسی جمشید با ارائه دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجه پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب می گذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی، با چهره جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه می دهد. میترا در حماسه ملّی ایران، با توجّه به شکل قبلی خود و تحوّلی که در پدیده ها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوه جدیدِ الگوی قهرمانی، در چهره شخصیّتی به نام جمشید پدیدار می گردد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحوّل مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.
تحلیل رابطه بینامتنی تاریخ نوشته های محلّی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط وپیوند بینامتنی مهم ترین اصل در شکل گیری متن های جدید است. از این رو متن ها، هرچند از رشته های مختلف، همواره از هم تأثیر پذیرفته و میان آن ها رابطه بینامتنی بوده است. بر این مبنا مسأله پژوهش حاضر، این است که تاریخ نوشته های محلّی چه رابطه ای با شاهنامه به منزله پیش متن خود داشته و چگونه و به چه میزانی با این متن مسلّط ادبی پیوند یافته است. به منظور دست یابی به پاسخ این مسأله، از نظریّه «ترامتنیّت» ژرار ژنت که کامل ترین نظریّه در مطالعه و شناخت روابط میان متون است، استفاده می کنیم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتاب خانه ای است. بررسی و تحلیل داده های متنی، این نتیجه را بر ما روشن کرد که تاریخ نگاران محلّی با بسامد جالبِ توجّهی از چهار گونه بینامتنی نقل قول، ارجاع، تلمیح و سرقت متنی در متون تاریخی بهره برده و بدین صورت پیش متن شاهنامه پاسخ گوی مناسبی برای انتظارات، انگیزه ها و اهداف تاریخ نگاران محلّی بوده است.
تحلیل نشانه – معناشناسیِ «زاویه دید» در منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه عیّوقی براساس الگوی ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
143 - 164
حوزههای تخصصی:
ژاک فونتنی، نشانه – معناشناس مشهور فرانسوی در کتاب نشانه- معناشناسی و ادبیّات ،تعریف جدیدی از مفهوم زاویه دید ارائه می دهد. وی مدل خود را که بر مبنای انتخاب دو کنش گر اساسی در زاویه دید، یعنی کنش گرهای موقعیّت گرا که تعیین کننده منبع و مقصد زاویه دید هستند، طراحی کرده است. دراین پژوهش با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و براساس تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلالی استقرایی، مدل فونتتی باهدف مشخص شدن نقش و اهمیّت زاویه دید وکارکردهای آن و پاسخ به این سوال که آیا گزینش زاویه دیدهای متفاوت در منظومه ورقه و گلشاه از سوی گوینده، بر القای معانی متفاوت به مخاطب و نیز برجسته کردن ابعاد مختلف روایت، کارآمد است؟ بررسی می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد دراین منظومه، شاعر، به منظور القای معانی مختلف به مخاطب، به صورت ترکیبی در بخش های مختلف گفتمان اززاویه دیدهای جهان شمول 8 بار، تسلسلی36 بار، گزینشی۴ بار ، جزءنگر 13 بار، موازی ۴۰ بار و رقابتی ۳ بار با جنبه های زیبایی شناختی متفاوتی از نشانه ها بهره گرفته است. از آن روی که ورقه و گلشاه منظومه ای حماسی است کاربرد زاویه دید موازی در آن بیشتر است، زیرا در این منظومه ها، مهم ترین عامل حرکت ساز داستان گفت و گوی شخصیّت هاست.
تحلیل زبان زنانه در شعر سعیده بنت خاطر الفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
165 - 184
حوزههای تخصصی:
زبان همواره محملی برای ظهور باورهای ذهنی، تفکرات و احساسات درونی شاعران بوده است. در این میان زنان شاعر با احساسات، عواطف و زبان زنانه موفق به خلق ادبیات زنانه شده اند. «سعیده بنت خاطر» شاعره برجسته عُمانی است که توانسته با کاربرد زبان، جهانی زنانه را در شعر خویش خلق کند و به تحولات عمیقی در حوزه زبان شعری زنانه دست یابد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی یکی از پیشگامان شعر زنانه عُمان، با تحلیل سیر تحولی ادبیات زنانه در شعر عربی؛ زبان زنانه این شاعر را در دو سطح واژگانی و نحوی، با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند و به این سوال اصلی پاسخ داده است که بنت خاطر برای القای چه مفاهیمی از زبان زنانه استفاده کرده است؟ یافته ها نشان می دهد که وی از واژگان زنانه برای بیان مقاصد مختلفی مانند: مخالفت با اندیشه ی مردسالار، بیان مفاهیم دینی و بیان احساسات بهره گرفته است؛ دلی مالامال از تبعیض و نابرابری حقوق زنان در جامعه عربی دارد و اثرات این تفکر فمنیستی در جای جای اشعارش به چشم می خورد. همچنین شاعر از ساختار نحوی زبان زنانه با گفتاری قاطع برای بیان مقاصد سیاسی، اجتماعی خویش بهره می گیرد.
مطالعه بینامتنیت و تاثیر شاهنامه فردوسی بر شهریارنامه عثمان مختاری
حوزههای تخصصی:
فردوسی اغلب روایت های پیش از خود را که در کتاب هایی چون سیرالملوک ها، خداینامه ها، شاهنامه ابوالمؤید بلخی، شاهنامه منثور ابومنصوری و گشتاسب نامه (دقیقی) گفته شده بودند، با گزینش، جمع کرد و پس از آن، مرجع اصلی مردم و حماسه خوانان گردید. سرایش شاهنامه، سه موج مقلدان یا پیروان، دوستداران و دلبستگان و سرانجام مخالفان را به وجود آورد. مختاری و دیگر حماسه سرایان پس از فردوسی، می کوشیدند با روایت داستان هایی که فردوسی آن ها را در شاهنامه سترگ خویش نیاورده و یا از طول و تفصیل دادن به آن ها چشم پوشی کرده و تنها بخشی از داستان را آورده و یا اشاراتی بدان نموده بود، پا در کنار پای حماسه سرای بزرگ بنهند. البته ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی الخیر و اسدی طوسی، از پیروان موفق فردوسی هستند. اهمیت کار عثمان مختاری به دلیل آن است که در حوزه مخالفان شاهنامه؛ یعنی وابستگان به دربار غزنوی قرار دارد. این تحقیق کوشیده است با شیوه توصیف و تحلیل و دید بینامتنی و اثرگذاری متنی بر متن دیگر، ابتدا به بررسی جایگاه شهریارنامه و عثمان مختاری در حماسه سرایی بپردازد و سپس، به اختصار، شهریارنامه را با شاهنامه، از جنبه ادبی، زبانی و فکری مقایسه کند و از این رهگذر، چگونگی تأثیر شاهنامه بر شهریارنامه را بیان نماید. یافته ها نشان می دهد که مختاری برای رهایی از دلهره تأثیر، تغییراتی را در شکل، ساختار و محتوای اثرش نسبت به شاهنامه ایجاد کرده است که سبب عامیانه شدن اثر او شده است.
تحلیل مؤلفه های مدرنیسم در شعر موج نو و حجم (با تکیه بر اشعار احمدرضا احمدی و یدالله رؤیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
جنبش مدرنیسم که از آن به نوگرایی یاد می شود از نیمه دوم سده نوزدهم در فرانسه پدید آمد و به سرعت راه خود را به سایر کشورهای جهان گشود. شعر ایران نیز در دوره مشروطه با نوجویی های شاعرانی چند به سوی تغییر و تحول پیش رفت ، اما تاریخ ادبیات مدرن رسما از نیما آغاز گردید و بعد از آن شاگردانش هر کدام به شیوه ای راه او را ادامه دادند. احمدرضا احمدی پرچم دار موج نو و یدالله رؤیایی بنیانگذار شعر حجم از اصلی ترین چهره های شاخص مدرن معرفی می گردند که از دهه چهل با تاثیرپذیری از مکاتب ادبی غرب و فضای باز نسبتا سیاسی و اجتماعی راه تازه ای را در عرصه شعر پیش گرفتند و در پی سنت شکنی بر آمدند. پژوهش حاضر هدفش پاسخ به این پرسش است که آیا اشعار احمدی و رؤیایی آثاری مدرن به شمار می آیند و طبق نظریات مدرنیسم اطلاق صفت مدرن بر آنها جایز است؟ یافته های این پژوهش که به روش تحلیل محتوا و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است، نشان می دهد؛ معیارهای مدرنیستی هم در فرم شعر و هم در محتوا به صورت برجسته ای نمود یافته است، به گونه ای که می توان این دو را از شاعران مدرنیست معاصر ایران به حساب آورد.
چاره گری پیران فرزانه در بخش اسطوره ای شاهنامه
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی زندگی نامه، شرح سرگذشت و فراز و نشیبِ حیات و برآمدن و بالیدن قوم ایرانی است و وجوه و ابعاد مهم و ارزنده فراوانی دارد. یکی از این ابعاد مهم، چند و چون تدبیر و چاره اندیشی شاهان، پهلوانان و دانایان ایرانی و حتی غیر ایرانی در برخورد با مشکلات، تنگناها، بحران ها و امور مهم و سرنوشت ساز است. از این میان نقش پیران و بزرگان ایرانی و تورانی در چاره اندیشی ها، انکارناپذیر، بلکه اساسی و تعیین کننده است. در این مقاله، وجوه و ابعاد این چاره گری ها را در میان پیران و دانایان اعم از پهلوانان و وزیران بررسی و مقایسه کرده و به نقش زیست بوم و ملیت این افراد در کم و کیف این چاره گری ها پرداخته ایم. نتیجه اینکه مهمترین جلوه های چاره گری در شاهنامه، در میدان جنگ، تعیین سرنوشت شاهان و حفظ سرزمین و تدبیر فرزندان و وابستگان بازتاب یافته است و در این موارد، پیران ویسه، زال و گودرز هریک در شرایط و جایگاه های مختلف و کم و بیش متفاوت، برای حل مشکلات شاهان، پهلوانان و مردم کشور خود چاره گری هایی کرده اند. چاره اندیشی های زال بیشتر به حل مشکلات خاندان خود، بویژه رستم و گاه نیز تعیین سرنوشت شاه معطوف است؛ پیران ویسه در برقراری و دوام صلح بین ایران و توران و نیز بازداشتن افراسیاب از تصمیم ها و اقدامات نابخردانه، چاره اندیشی کرده و گودرز بیشتر در میدان جنگ چاره گری نموده است.
بررسی هستی شناسی متون پهلوی و استنتاج آموزه های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوگانه باوری در یزدان شناسی مَزِدِیَسْنا مفهومی بنیادین است که از لحاظ فلسفی حائز اهمیت می باشد. دوگانه باوری در گات های زرتشت با پیکار میان سپندمینو و انگره مینو آغاز می شود و سپس در خلال اوستای پَسین، به صورت تقابل میان اهورامزدا و اهریمن سازمان می یابد. در متون پهلوی، دوگانه باوری با هستی شناسی پیوند می خورد و جهان بینی دو بُن گرای زرتشت در قالب آفرینش و تکوین جهان هستی بر اساس پیکار میان اورمزد و اهریمن شکل می گیرد؛ این پیکار طی چهار دوره ادامه می یابد و سرانجام با پیروزی اورمزد و شکست اهریمن پایان می پذیرد. در این پژوهش، نخست بر اساس گزارش های سُنتی از آفرینش، مبانی دوگانه هستی شناسیِ متون پهلوی بررسی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیلی استنتاجی، آموزه های تربیتی موجود در این هستی شناسی استخراج شد. پرورش هوش هستی نگر (معنوی)، خردگرایی و نیک ورزی، پرورش توانایی داوری اخلاقی بر اساس دیالکتیک موجود در هستی، یگانگی انسان با جهان هستی و پاسداشت طبیعت و پدیده های طبیعی از جمله آموزه های تربیتی برگرفته از هستی شناسی متون پهلوی هستند.
تحلیل فرانقش اندیشگانی شعر «خوان هشتم» از مهدی اخوان ثالث بر اساس دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستور نقش گرای هلیدی از آن رو که امکان بررسی متون را به صورت یک کلِ منسجم و یک پارچه فراهم می کند، در مطالعات ادبی نیز بسیار موثر واقع گردیده است. این شاخه از دستور نوین، با تکیه بر سه فرانقش عمده اندیشگانی، بینافردی و متنی، به واکاوی متون و هم چنین بررسی نقش زبان در بازنمود واقعیت، تعامل بینا فردی و معنای متون می پردازد. فرانقش اندیشگانی از میان این سه فرانقش، شامل شش نوع فرایند مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، کلامی و وجودی می گردد. در آثار حماسی کهن، بدان دلیل که حماسه سرا می کوشید تصویری عینی و ملموس از داستانی قهرمانی و ملّی خلق کند، از فرایندهای مادی بیش از دیگر فرایندها بهره می برد، اما در حماسه های نوین با توجه به تغییر مختصات جوامع انسانی، حماسه سرا، با توجه به شکلی که برای روایت برمی گزیند، ممکن است از فرایندهایی مختلف در اثرش استفاده کند. شعر خوان هشتم اثر مهدی اخوان ثالث از برجسته ترین حماسه سرایان معاصر است که از فرایندهای ذهنی و پس از آن فرایندهای ذهنی و کلامی بیش ترین استفاده را کرده است. شکل روایی داستان، حضور یک نقال در روایت و پس از آن حضور شاعر به عنوان نقال یا راوی دوم، غلبه ساختار وصفی قصه و هم چنین پیوند با داستان هفت خوان رستم را می توان از مهم ترین دلایل کاربست این نوع فرایندها در شعر خوان هشتم دانست.
بررسی جنبه های حماسی در هنر قصه گوی تصویری «پرده خوانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرده خوانی نوعی از قصه گویی حماسی با استفاده از پرده های نقاشی است که روی پرده ها صحنه هایی از داستان های حماسی، اسطوره ای و مذهبی ترسیم می شوند. تلفیق سه عنصر کلام، تصویر و اجرا (بازی گری) باعث شده است که این هنر مؤثرترین و نمایشی ترین شکل قصه گوییِ حماسی در میان هنرهای سنتی ایران به شمار آید. پرده خوانی، با وجود برخورداری از اوصاف منحصربه فرد، در مقایسه با دیگر هنرهای ایرانی، به طور دقیق بررسی نشده است. در این مقاله کوشش می شود به مباحثی مانند چیستی ریشه های پرده خوانی و چگونگی اجرای آن و نیز بررسی جنبه های حماسی این هنر قصه گوی تصویری بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سابقه و ریشه هنر پرده خوانی به پیش از اسلام و مشخصاً دوران ظهور مانی، پیام بر نقاش ایرانی، بازمی گردد. پس از اسلام و به ویژه در روزگار صفویه، توجهی فراوان به پرده خوانی شد و این هنر توسعه یافت. زیرا به علتِ برخورداری از جنبه های حماسی، هنری وحدت بخش تلقی شد. براساسِ پژوهش ها، وجه حماسی این هنرِ دیرینه از روایت های شاهنامه فردوسی و حماسه های مذهبی (به عنوانِ متون و منابع اصلی روایت های پرده خوانان) اخذ شده است. حماسه موجود در روایت به دو رکن دیگر پرده خوانی یعنی نقاشی و بازی گری وجهی حماسی بخشیده است؛ به گونه ای که می توان پرده خوانی را هنر حماسیِ قصه گوی تصویری نامید.
بررسی شکوائیه ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شکوائیه یا بثّ الشکوی یکی از موضوعات شعر غنایی فارسی است که در قالب های کوتاه، متوسط و بلند به ویژه در قالب های قصیده و غزل سروده می شود. شاعران زیادی به این نوع ادبی روی آوردند و از درد و رنج شخصی یا اجتماع سخن سرایی کردند. ابوالقاسم لاهوتی از شاعران ادبیات سیاسی و کارگری و معترض در دوره مشروطیت به شمار می رود که با جهان بینی خاص خود از این شیوه شاعری برای حمایت از طبقات فرودست جامعه و نیز انتقاد علیه حاکمان مستبد و بی کفایت بهره برده است. ازاین رو شکوائیه های لاهوتی هم بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی دوره مشروطه است و هم بیانگر نگرش های حزبی و سیاسی وی. در این جستار به شیوه توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کمّی به بررسی قالب های شعری، شیوه ها و موضوعات مختلف شکوائیه های لاهوتی پرداخته می شود. لاهوتی بر مبنای اندیشه ها و هدف های سوسیالیستی و سیاسی خود، به دفاع از منافع کارگران، کشاورزان، رنجبران و محرومان طبقات گوناگون اجتماع می پردازد و از مستبدان داخلی، استعمارگران خارجی، ستمگران، ثروتمندان، استثمارگران، عوام فریبان، دین فروشان، باورهای خرافی، ناآگاهی عمومی و غیره به شدت انتقاد می کند.
نیایش در صحیفه سجّادیّه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
63 - 80
حوزههای تخصصی:
گفتگو با یک نیروی غیبی که از دیرباز مورد توجّه انسان بدوی قرار گرفته بود، با ادیان ابراهیمی حالت قانونمند گرفت و به صورت مناجات و نیایش درآمد. نیایش با خدا یکی از موارد ارزشمند و مهم در دین اسلام است و در متون مربوط به آموزه های شریعت و متون صوفیّه بسیار مورد توجّه قرار گرفته است. یکی از مهمترین کتابهای دینی که در آن علاوه بر آموزه های مذهبی به مسائل عرفانی و ادبی هم پرداخته شده، کتاب صحیفه سجّادیّه از امام سجّاد (ع) است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی جایگاه نیایش در کتاب صحیفه سجّادیّه می پردازد. محورهای اصلی تحقیق عبارتند از: بیان حبّ و محبّت، عشق، توکّل، صبر، رضا، فنا، ذکر، فقر، شکر، توحید. برآیند پژوهش نشان می دهد که امام سجّاد (ع) که در متن کتاب صحیفه سجّادیّه مملو از حس و عاطفه بوده اند بیشتر به رویکردهای مبتنی بر عشق توجّه داشته اند و حتی عشق را مرتبه والاتر از محبّت می دانند و معتقد هستند تا محبّت نباشد وصول به عشق صورت نمی گیرد و امام (ع) محبّت به خویشتن را اولین مرتبه عشق می دانند و همان دعاها و انابه و تضرعی که در دعاهایشان وجود دارد، محبّت به خویشتن است.