
احمد صدیقی
مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
دانلود اکسل نتایج
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
نیما و واژه صبح
نویسنده:
احمد صدیقی
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخی روابط فرهنگی ایران و ارمنستان از نقطه نظر ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
73 - 90
کلیدواژهها: استقلال ارمنستان انقلاب اسلامی ایران رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان روابط فرهنگی زبان آشخارابار زبان گرابار مسروپ ماشتوس
حوزههای تخصصی:
ترجمه در روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تأثیری انکارناپذیر دارد. ترجمه یکی از روش های مهم انتقال اطلاعات و دانش در سطح جهان و همچنین ایجاد ارتباط میان ملت های غیر هم زبان است. درباره ایران و ارمنستان نیز این موضوع صادق است. ایران و ارمنستان دو فرهنگ نزدیک به یکدیگر دارند. این دو از دوران باستان ارتباطات بسیار با هم داشته و دارای فرهنگ، پیشینه و همانندی هایی بوده اند. از طرف دیگر، یکی از زمینه های ترجمه که به مطالعه روابط فرهنگی بین دو ملت کمک شایانی می کند، تاریخ ترجمه است. با وجود تمام این ارتباطات و مشترکات، متأسفانه تاکنون به تاریخ ترجمه های انجام شده بین دو زبان فارسی و ارمنی و نقش آن ها در ایجاد رابطه فرهنگی و آشنایی هرچه بیشتر مردمان دو کشور با یکدیگر تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. هدف اصلی از این مطالعه تاریخی، آشنا کردن خواننده با تاریخچه ترجمه در ایران و ارمنستان و آغاز ترجمه های فارسی- ارمنی در دو کشور و همچنین روند ترجمه در دو کشور بعد از انقلاب اسلامی است.
گفتمان روایی در داستان (کانونی سازی در داستان صد احساس پنهان اثر امی تن)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 141
کلیدواژهها: روایت شناسی کانونی سازی صدا گفتمان صد احساس پنهان امی تن
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت، در هر داستانی دو پهنه داستانی و گفتمانی وجود دارد. پهنه داستانی به رویدادها و پهنه گفتمانی به تصویر آن رویدادها در متن روایت بستگی دارد. شخصی که روایت می کند، راوی است و شخصی که آن تصویر را در دنیای داستانی می بیند، شخص کانونی ساز است. مسأله روایت دائمی است اما کانونی سازی موقتی است. با کانونی سازی، شخصیت داستان، شخصیت های دیگر را مشاهده کرده و به ایده های با ارزشی پی می برد که درک او را عمیق تر می کند. در داستانی که روایت گر، اول شخص است، راوی با صدای خاصی رفتار شخص کانونی را باز می گوید تا درک او را از طریق کانونی سازی های درونی و بیرونی آشکار کند. در داستان صد احساس پنهان، اولیویا، راوی اول شخص و شخص کانونی است. بنابراین، راوی و شخص کانونی بر هم انطباق دارند. او صد احساس پنهان کوان، خواهر ناتنی اش را از طریق تجربه و تک گویی درک و بازگویی می کند. مقاله حاضر دیدگاه جدید از کارکرد روایت در کانونی سازی را با در نظر گرفتن نظریه روایت ژنت بررسی می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه راوی ساختار داستان را از طریق کانونی سازی اولیویا که درک خود را با خواننده به اشتراک می گذارد، پایه گذاری می کند؟ ضمن اینکه روش انجام پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است.