امروزه، وخامت بحران های زیست محیطی تا حدی است که حیات انسان و سایر موجودات بر کره خاکی را به مخاطره انداخته است. به همین دلیل، مبانی نظری تعیین کننده تعامل انسان با طبیعت، از جمله اخلاق، مورد توجه علاقه مندان به محیط زیست می باشد و تبیین نظریه اخلاق زیست محیطی مناسب، از ضروریات حفاظت و بهره برداری از محیط زیست محسوب می گردد. اخلاق زیست محیطی رایج، بر طیفی از مبانی ارزش ذاتی قرار دارند که انسان محوری و زیست بوم محوری، دوسر آن را تشکیل می دهند اما، در سال های اخیر تعامل مناسب انسان با محیط زیست طبیعی و راه حل بحران های زیست محیطی در بازگشت به مبانی دینی و معنوی جستجو می شود. در مقاله حاضر سعی شده است تا دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با توجه به دو پرسش اساسی اخلاق درباره «کانون ارزش ذاتی» و «معیار عمل اخلاقی» تشریح شوند و نشان داده شود که چرا تبیین اخلاق زیست محیطی مبتنی بر دیدگاه خدا محوری، دیدگاهی جامع تر برای حفاظت از محیط زیست می باشد. در ادامه نیز، با ارایه رهیافت خود بوم شناسی، تلاش شده است تا رهیافتی در اخلاق زیست محیطی بر مبنای خدا محوری ارایه گردد که با الهام از انسان شناسی اسلام و با تاکید بر بعد روحانی نفس انسان، تعامل مناسب انسان و محیط زیست را بر مبنای خودشناسی و صیانت نفس بنا می نهد.
آنچه پیشرو دارید، مشروح مذاکرات دو جلسه از سلسله کرسیهای نقد و نظریهپردازی است که با حضور اساتید و صاحبنظران برگزار گردید. موضوع اصلی این نشست، تصور یا تصدیقبودن علم و نحوه تکون تصور و واقعنمایی تصور است که توسط جناب آقای دکتر احمدی تبیین میگردد؛ همچنین اساتید دیگر نیز به ارائه دیدگاههای خود میپردازند که در ادامه خواهد آمد.
در این مقاله مشکل تخریب محیط زیست در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است و بخش نخست به جنبه نظری اختصاص دارد. علت اساسی تخریب محیط زیست و از میان رفتن منابع ارزشمند طبیعت که به نابودی محیط زندگی انسان انجامیده است، نگرش و رویکرد جدیدی است که انسان پس از دوران رشد علمی جدید و صنعتی شدن به طبیعت داشته است. علم جدید طبیعت را به مثابه ماده ای بی جان می داند که انسان قدرت و اجزاه هرگونه دخل و تصرف را در آن دارد و مشکل تجاوز به طبیعت از همین جا ناشی می شود، حال آن که در فرهنگ های سنتی شرق و به ویژه اسلام و در تصور و اندیشه شیعی و ایران زرتشتی قبل از اسلام طبیعت و دیعه ای الهی است که انسان موظف به رعایت احترام، قداست و حفظ تعادل در آن است. در بخش دوم آموزش؛ یعنی تعمیق رویکر معنوی و اخلاقی و بنیان نهادن قوانین مناسب مورد بحث قرار گرفته است .