مطالب مرتبط با کلیدواژه

تفکر انتقادی


۳۰۱.

راه کارهای تقویت تفکر انتقادی در آموزش تاریخ

کلیدواژه‌ها: آموزش تاریخ تاریخ تفکر انتقادی مناظره یادگیری مشارکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
در سال های اخیر مهارت تفکر انتقادی یکی از اجزای ضروری آموزش شده است. تفکر انتقادی در رشته آموزش تاریخ بسیار دارای اهمیت است. یکی از ویژگی های فرد آموزش دیده در حوزه تاریخ برخورداری از مهارت تفکر انتقادی است. حال پرسش این است که چگونه می توان، تفکر انتقادی را در آموزش تاریخ به کاربست. این پژوهش در صدد است با روش کتابخانه ای و با استعانت از تجربه زیسته معلمی در دانشگاه فرهنگیان، راه کارهایی برای تقویت مهارت تفکر انتقادی دانشجویان ارائه دهد. یافته های این نوشتار نشان می دهد، استفاده از روش های مناظره و مباحثه در کلاس و یادگیری مشارکتی همراه به چالش کشیدن برداشت های دانشجویان به وسیله استاد تأثیر شایان توجهی در تقویت مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان دارد. علاوه بر موارد مذکور، توجه به آموزش مستقیم تفکر انتقادی در دانشگاه و قرار دادن درسی مستقل با  این عنوان در برنامه درسی  دانشگاه می تواند، تأثیر شایان توجهی در بالندگی این تفکر داشته باشد.
۳۰۲.

بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد رسانه ای پرخاشگری فضای سایبری تفکر انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۶۴
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز می باشد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است و از آن جا که رابطه سه متغیر را بررسی می کند از نوع همبستگی نیز می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 می باشد که دویست نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه: پرسشنامه استاندارد محقق ساخته سواد رسانه ای (فلسفی، 1393)، پرسشنامه پرخاشگری فضای سایبری و پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی که شامل (میانگین، میانه، نما و انحراف استاندارد و ...) همچنین برای فرضیات تحقیق از آنالیز واریانس چند متغیر و ضریب همبستگی پیرسون R و رگرسیون تک متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره به طور کلی نشان داد که بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی درسطح 0/000 معنادار می باشد. همچنین بین مولفه های سواد رسانه ای( سنجش درک محتوای پیام، سنجش آگاهی ازاهداف پنهان پیام ها و سنجش تجزیه وتحلیل پیام ها) با پرخاشگری فضای سایبری وتفکرانتقادی درسطح P≤0/01 رابطه معناداری وجود دارد.
۳۰۳.

تأثیر بازی وارسازی در آموزش معکوس بر تفکر انتقادی دانشجویان رشته مربی کودک دانشگاه فنی حرفه ای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معکوس بازی وارسازی تفکر انتقادی یادگیری فعال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
هدف از پژوهش بررسی تأثیر استفاده از بازی وارسازی در کلاس درس معکوس بر تفکر انتقادی دانشجویان رشته مربی کودک دانشگاه فنی حرفه ای شهر یزد در بحران کووید 19 و مقایسه آن با روش کلاس درس معکوس معمول است. نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان رشته مربی کودک دانشکده فنی و حرفه ای دختران یزد به تعداد 150 نفر بودند و دانشجویان ترم دوم رشته مربی کودک دانشکده فنی و حرفه ای دختران یزد در درس اصول سرپرستی در مراکز پیش از دبستان به تعداد 56 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. قبل از شروع کار آموزش از هر دو گروه مورد پژوهش، پیش آزمون (با استفاده از پرسشنامه تفکر انتقادی) گرفته شد. در حین کار به گروه آزمایش، روش آموزش معکوس مبتنی بر بازی وارسازی و به گروه گواه روش آموزش معکوس معمول آموزش داده شد؛ و در پایان آموزش از هر دو گروه پس آزمون (با استفاده از پرسشنامه تفکر انتقادی) گرفته شد. پرسشنامه به کاررفته در پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس است و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغییره استفاده شده است. نتایج آزمون تحلیل کواریانس (078/657=F، 05/0p<) نشان فرض صفر رد شده است و متغییر مستقل در گروه آزمایش تفکر انتقادی دانشجویان را افزایش داده است. همچنین نتایج آزمون بر سه مولفه تفکر انتقادی نشان می دهد که در گروه آزمایش تفکر انتقادی دانشجویان به طور معنی داری نسبت به گروه دیگر افزایش پیدا کرده است(05/0p<).
۳۰۴.

فرا تحلیل اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فلسفه به کودکان تفکر انتقادی فبک فرا تحلیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۳
تفکر انتقادی یک فرآیند فکری است که مبتنی بر نتیجه گیری، تصمیم گیری و ترسیم، داده های مرتبط ازجمله تجزیه وتحلیل، توضیح، فرضیه، استدلال و توسعه تفکر است پژوهش حاضر به روش فرا تحلیل و با ترکیب پژوهش های انجام شده در اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان انجام شده است. جامعه آماری فرا تحلیل حاضر پژوهش های در دسترس در رابطه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان در تفکر انتقادی در بانک های اطلاعاتی رایانه ای در دسترس موجود در ایران، از قبیل پایگاه علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (مگیران)، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) در بین سال های ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ و همچنین پایگاه های علمی خارجی Science Direct، PubMed و Google Scholar که در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ منتشر شده اند، می باشد. بر اساس ملاک ورود و خروج برای پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت ۲۵ اندازه اثر از ۲۳ مطالعه توسط نرم افزار CMA موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که، اندازه اثر خلاصه ی مدل تصادفی برابر با ۰/۱ بود که ازنظر آماری معنادار و بیانگر اثربخشی مثبت آموزش فلسفه به کودکان در پرورش مهارت تفکر انتقادی آنان می باشد.بنابرین پیشنهاد می شود که آموزش فلسفه برای کودکان در برنامه های آموزش رسمی قرار گیرد.
۳۰۵.

ارائه ی چهارچوبی برای طراحی بازی آموزشی دیجیتالی به منظور ارتقای تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی بازی آموزشی دیجیتالی طراحی آموزشی سازنده گرایی اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۰۴
تفکر انتقادی روشی برای حل مسائل، مبتنی بر استدلال های اقناعی، منطقی و عقلانی است که شامل بررسی، ارزیابی و انتخاب پاسخ صحیح برای یک کار معین و رد مستدل سایر راه حل های جایگزین است و امروزه بر لزوم توجه نظام آموزشی به ارتقای تفکر انتقادی از طرق مختلف توجه ویژه ای صورت می گیرد. در این راستا با توجه به روند رو به رشد گرایش به بازی های دیجیتالی، اهمیت طراحی بازی های آموزشی به شکل دیجیتالی با رویکرد تقویت تفکر انتقادی بیشتر شده است. بدین منظور در تحقیق حاضر به منظور ارتقای تفکر انتقادی به ارائه ی یک چهارچوب و مدل بر مبنای نظریه سازنده گرایی اجتماعی جهت طراحی بازی آموزشی دیجیتالی انجام شده است. بر اساس مرور پیشینه تحقیقاتی اجزای اصلی مدل موردنظر، شامل نیازسنجی، تعیین هدف، تحلیل یادگیرنده، مؤلفه های تفکر انتقادی، سطوح اجرای تفکر انتقادی، اصول بازی، عناصر بازی، ژانر بازی، حمایت های آموزشی، ارزشیابی از کیفیت بازی، ارزشیابی از یادگیرنده و بازخورد و شامل زیرمجموعه های فرعی به دست آمدند که به منظور اصلاح و تأیید مدل از روش اعتباریابی درونی استفاده شده است. در این مدل از ده نفر از متخصصان بازی های آموزشی برای اعتباریابی دعوت به عمل آمد. این اعتباریابی پس از سه دور با ضربب توافقی 84% مورد تایید متخصصین قرار گرفت. همچنین این مدل با بررسی مبسوط چهارچوب نظری به شکل دسته بندی شده و خلاصه شامل اجزای نیازسنجی، تعیین هدف، تحلیل یادگیرنده، مؤلفه های تفکر انتقادی، سطوح اجرای تفکر انتقادی، اصول بازی، عناصر بازی، ژانر بازی، حمایت های آموزشی، ارزشیابی از کیفیت بازی، ارزشیابی از یادگیرنده و بازخورد شد.
۳۰۶.

تحلیل محتوای پیام های در خانه بمانیم؛ نگاهی به مسئولیت اجتماعی در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت اجتماعی قرنطینه خانگی خطر جامعه کرونایی شده تفکر انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۴۴
بحران کرونا با ابعاد گسترده خود جامعه ایران را همچون سایر جوامع در تنگناهای مهلک کمتر شناخته و تجربه شده ای گرفتار کرد. پژوهش حاضر می کوشد با تحلیل محتوای پیام های در خانه بمانیم دریابد پیام ها به عنوان ابزاری ارتباطی، حاوی چه ویژگیهای فرهنگی اجتماعی بوده و برای القای کدام پیام به مخاطب بکاررفته اند؟ کرونا با چه ویژگی هایی معرفی شده؟ پیام ها، مسئولیت اجتماعی افراد را چه می دانند؟ و در نشان دادن موضوع خطر و ترغیب مخاطبان به اتخاذ عملکرد مسئولانه در قبال آن چگونه بوده اند؟در فاصله زمانی پنج ماه، کلیه پیام ها با موضوع مذکور گردآوری و در مجموع ۱۰۶پیام به شیوه تمام-شماری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد پیام ها حول دال مرکزی ماندن در خانه بعنوان مهمترین شیوه مقابله، آرایش یافته اند. سهم مضامین رعایت بهداشت در پیام های نوشتاری و نیز تصویری بسیار اندک است. نیمی از پیام ها در القای ابعاد واقعی خطر، تصویری از کرونا نشان نداده و به پیام نوشتاری بسنده کرده اند. به فاصله گیری فیزیکی به ویژه درخصوص اعضای مسن و نیز در معرض آسیب خانواده اشاره نشده و مسئولیت اجتماعی ترویج شده تنها در موارد معدودی ماندن در خانه دانسته شده است. لذا پیام ها در بازنمایی خطر و بالتبع ترغیب کنشگران به درک عقلانی وضعیت و تصمیم گیری مبتنی بر استقلال فکری و مسئولیت اجتماعی مشترک چندان موفق نبوده و نتوانسته اند مخاطبان را از سردرگمی در بزنگاه های کنش و یا تقلید و پیروی از دیگری رهانیده، بهره گیری از توانایی ارزیابی و داوری عقلانی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی اخلاقی را در این خصوص ترویج سازند.
۳۰۷.

تحلیل و نقد گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در نسبت با مفهوم تلقین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تلقین خودمختاری تفکر انتقادی اقتدار آموزه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۲۳
در مکتب تعلیم و تربیت لیبرال عامل تلقین با خلل در تفکر انتقادی و نقص در قوه عقلانیت منجر به از دست رفتن خودمختاری عقلانی و استقلال شخصیتی دانش آموز می شود. در این نگرش تعلیم و تربیت تلقینی با تکیه بر اقتدار معلم و مرجعیت نهاد آموزشی به دنبال القای آموزه های اخلاقی، سیاسی و دینی خاص به ذهن دانش آموز است. از اینرو تلقین مرز میان تعلیم و تربیت خوب و بد است. اما آیا تلقین یکسره منفی و نامناسب است؟ آیا تعلیم و تربیت لیبرال خود واجد ویژگی های تعلیم و تربیت تلقینی است؟ این پژوهش کیفی با روش تحلیل مفهومی به دنبال درک ماهیت تلقین در گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال است. ادعای پژوهش این است که گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در تلقینی خواندن اشکال دیگر تعلیم و تربیت موجه نیست. زیرا نخست این که تلقین در برخی از زمان ها و موضوعات آموزشی و عقیدتی مناسب و بلکه لازم است. دوم این که تحقق مولفه هایی مانند پرورش قوه عقلانیت و تفکر انتقادی و خودمختاری به شکل ایده آل و مطلق در تعلیم و تربیت امکان پذیر و حتی مناسب نیست. سوم این که تعلیم و تربیت لیبرال خود با پشتیبانی منابع قدرت و مرجعیت برنامه درسی پنهان به دنبال تلقین نوعی آموزه خاص عینی گرایی علمی در فرایند آموزش است و لذا انتقادات آن نسبت به سایر اشکال تعلیم و تربیت دارای نوعی ویژگی خودارجاعی است. بنابراین خالی کردن فضای تعلیم و تربیت از ارزش های اخلاقی و آموزه های مذهبی به بهانه تلقینی خواندن آن از سوی مدافعان لیبرال امری نادرست و مخاطره آمیز است.
۳۰۸.

بررسی پیشینه کاوانه انواع ارتباط بین فراشناخت و تفکّر انتقادی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فراشناخت تفکر انتقادی پیشینه کاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۶۴
پژوهش حاضر که به روش مروری – کتابخانه ای به نگارش درآمده، تلاشی است که در گام اوّل، ابعاد دو سازه ی فراشناخت و تفکّر انتقادی را از دیدگاه متخصّصان تبیین کرده، و در گام دوم به بررسی انواع رابطه ی بین فراشناخت و تفکّر انتقادی بر اساس پژوهش های صورت گرفته پرداخته است. به منظور صرفه جویی در زمان و به روز بودن پژوهش های بررسی شده، صرفاً پژوهش های فارسی از سال 1396 تا 1401 و لاتین از سال 2016 تا 2022 مورداستفاده قرار گرفت. یافته های گام اوّل نشان داد برای هر یک از مقوله ها، بر اساس بنیان های نظری موجود، متخصّصان تعاریف، ایده ها، مؤلّفه ها، و راهبردهای متنوّعی را ارائه کرده اند. نتایج حاصل از بررسی های گام دوم نیز نشان داد بین فراشناخت و تفکّر انتقادی طیف پیوستاری از انواع رابطه شامل: جدایی و بی ارتباطی دو سازه از یکدیگر، نقش تقویتی یک طرفه بین سازه ها، نقش کاهشی یک طرفه بین آن ها، نقش پیش نیاز یا پیش بین یکی از سازه ها برای دیگری، نقش تقویتی دوطرفه و تعاملی، ارائه ی دو سازه در یک مدل، و ارائه ی دو سازه برای تبیین یا بررسی متغیّر دیگری برقرار است. در پایان نیز بر اساس یافته ها و ادبیات نظری، ابهامی در مورد رابطه ی واقعی بین فراشناخت و تفکّر انتقادی مطرح گردید، و بر مبنای همین ابهام، پیشنهاد شد که پژوهشگران با دقّت و حسّاسیت بیشتری با این دو مقوله برخورد کرده و با توجّه به شرایط پژوهش و ویژگی های جمعیت شناختی، نوع رابطه ی بین این سازه ها را مشخّص کنند.
۳۰۹.

اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودکارآمدی نگارش در دانش آموزان

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی خودکارآمدی نگارش دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۹۷
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودکارآمدی نگارش در دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دختران مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 24 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (12 نفر) و یک گروه کنترل (12 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه آموزشی از تفکر انتقادی دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس خودکارآمدی نگارش تحصیلی (SAWSES) میتچل و همکاران (2021) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد آموزش تفکر انتقادی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش خودکارآمدی نگارش تحصیلی داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش تفکر انتقادی می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای افزایش خودکارآمدی نگارش تحصیلی در مدارس به کاربرده شود.
۳۱۰.

تاثیر مهارت های تفکر انتقادی درتبیین امر به معروف و نهی از منکر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر به معروف نهی از منکر مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان گیلان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی مهارت های تفکر انتقادی در تبیین امر به معروف و نهی از منکر در دانش آموزان دوره دوم متوسطه گیلان بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان متوسطه، با فراوانی 1626 کلاس دخترانه و 1678 کلاس پسرانه بود. روش نمونه گیری از نوع احتمالی به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. نمونه آماری به حجم 262 نفر شامل 12 کلاس (6 کلاس تیمار و 6 کلاس کنترل) بود که از میان دانش آموزان پایه دهم به تصادف گزینش شدند. روش تحقیق از نوع آزمایشی با ابزار پرسش نامه مهارت های تفکر انتقادی (تست گلیزر واتسون) برای پیش آزمون انجام شد. یک هفته بعد از آموزش مهارت های تفکر انتقادی به گروه تیمار، از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. محتوای پس آزمون غیرمستقیم در باره امر به معروف و نهی از منکر بود. برای تحلیل، از آمار توصیفی و استنباطی پارامتریک مطابق با نوع سؤال و فرضیه استفاده شد. یافته ها نشان داد؛ آموزش مهارت های تفکر انتقادی برای افزایش توان تبیین دانش آموزان در امر به معروف و نهی از منکر مؤثر است.
۳۱۱.

بررسی میزان پردازش مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخش بخوان و بیندیش های کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی بخوان و بیندیش تفکر فلسفی لیپمن دوره دوم ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۶۰
افزایش مهارت تفکر و فراخ اندیشی به همراه بالا بردن سطوح تفکر انتقادی، باید در همان نخستین سال های زندگی کودکان که شالوده نگرش آنها در آینده شکل می گیرد، آغاز شود. در نظام های آموزشی متمرکز، کتاب های درسی می تواند نقش مهمی در ارائه این نوع تفکر برای دانش آموزان ایفا کند. پژوهش حاضر، بر آن است بر اساس مؤلفه های تفکر فلسفی لیپمن، جایگاه تفکر انتقادی را در کتاب های فارسی ابتدایی مورد بررسی و تحلیل قراردهد. جامعه آماری در این پژوهش کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی سال تحصیلی 99-1400 و نمونه آماری «بخوان و بیندیش»های موجود در این کتاب ها است. پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا نگاشته شده است و با کدگذاری قیاسی، میزان توجه کتاب های نامبرده را به 19 گویه تفکر انتقادی مد نظر لیپمن مورد تحلیل قرارداده است. برای رسیدن به پایایی کدها، بخش هایی از محتوا توسط دو کدگذار، کدگذاری شد و روایی آن از روش کثرت گرایی و اعتماد سازی صورت گرفت. تحلیل یافته ها بر اساس نرم افزار SPSS انجام شد و نتایج حاصل نشان داد: مقدار سطرهای درگیر مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخوان و بیندیش های پایه چهارم بیشتر و در پایه ششم کمتر بوده است. مؤلفه توجه به شرایط استثنایی و نامتعارف در تمام پایه ها بالاترین سطح را داشته و مؤلفه تفسیر صحیح کلام و توجه به اهداف گوینده در ترجمه و تفسیر کلام، در تمام پایه ها مغفول مانده است. توزیع نامتوازن این مؤلفه ها در بخوان و بیندیش های فارسی دوره دوم ابتدایی و مغفول ماندن برخی از مؤلفه ها، نشان دهنده نیاز به توجه بیشتر مولفان کتاب های درسی به ابعاد تفکر فلسفی – انتقادی- لیپمن در بخش هایی از کتاب است که دقیقا به این منظور در کتاب های درسی گنجانده شده است.
۳۱۲.

اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه برای کودکان رویکرد یادگیری تلفیقی تفکر انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۸
رویکرد یادگیری تلفیقی اشاره به ترکیب روش های تدریس معمول سنتی در قالب چهره به چهره با تجهیزات مبتنی بر کاربرد فناوری دارد.هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی بر تفکر انتقادی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی بود. روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 در یکی از مدارس دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای منطقه 14 انتخاب سپس مدرسه ابتدایی دخترانه ابوذرغفاری انتخاب شد و از جامعه آماری 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (2 نفر) جایگماری شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون و گلاسر (1994) بود. گروه آزمایش طی 11 جلسه مورد مداخله آموزشی قرار گرفت و گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. در بخش آنلاین از پلتفرم مودل و در بخش آفلاین از چندرسانه ای ها و پویانمایی های آموزشی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای تفکر انتقادی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P<). یافته ها نشان داد اجرای برنامه فلسفه برای کودکان مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی بیشترین تأثیر را بر مؤلفه شناسایی مفروضات سپس مؤلفه استنتاج و پس ازآن مؤلفه ارزشیابی دلایل و مؤلفه استنباط و کمترین تأثیر را بر مؤلفه تعبیرو تفسیر داشته است.اجرای برنامه فلسفه برای کودکان مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی، می تواند به عنوان ابزار مداخله ای مناسب جهت بهبود مؤلفه های تفکر انتقادی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد.
۳۱۳.

نقش پیش بینی کننده سواد رسانه ای و تفکّر انتقادی بر میزان بزه دیدگی سایبری در دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد رسانه ای تفکر انتقادی بزه دیدگی سایبری دانشجویان دانشگاه پیام نور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۹۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کننده سواد رسانه ای و تفکر انتقادی بر میزان بزه دیدگی سایبری دانشجویان دانشگاه پیام نور اصفهان انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری را کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور اصفهان که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل مشغول بوده اند، تشکیل داده است. یافته ها: یافته ها نشان داد بین سواد رسانه ای و میزان بزه دیده گی و بین تفکّر انتقادی و میزان بزه دیدگی رابطه ی معنا دار وجود دارد. همچنین؛ سطح سواد رسانه ای دانشجویان متوسط ارزیابی گردید؛ بدین معنا که دانشجویانی که سواد رسانه ای بالاتری داشتند، میزان بزه دیدگی کمتری را تجربه نمودند و دانشجویانی که تفکّر انتقادی بالاتری داشتند نیز میزان بزه دیدگی کمتری را تجربه نمودند.نتایج: دانشجویانی که سواد رسانه ای داشته اند، نسبت به دانشجویانی که این مهارت ها را نداشته اند، در مهارت های استفاده از رسانه ها، تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای، توانایی و تولید پیام های رسانه ای و تفکّر انتقادی در استفاده از رسانه ها، در سطح بالاتری از مهارت سواد رسانه ای قرار داشتند.
۳۱۴.

اثربخشی تفکر انتقادی برروی صفات سه گانه تاریک(ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و خودشیفتگی) شخصیتی دانشجویان نخبه ی ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سه گانه تاریک شخصیت تفکر انتقادی ورزشکاران نخبه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۴
سه گانه تاریک شخصیت از مشکلات شناختی دانشجویان ورزشکار نخبه است که می تواند علاوه بر عملکرد ورزشی در تمرین و رقابت حتی بر زندگی شخصی فرد نیز اثر گذار باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات آموزش تفکر انتقادی بر بهبود سه گانه تاریک شخصیت دانشجویان ورزشکار نخبه انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری تحقیق پسر نخبه ورزشکار و به-صورت در دسترس 30 نفر (10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل) انتخاب شدند و به عنوان نمونه در تحقیق مشارکت کردند. در پیش آزمون تمامی ازمودنی ها پرسشنامه های تفکر انتقادی (هایپل (2005) و فیشر (1986) و سه گانه تاریک شخصیت (جنیسون و وبستر )را تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش در هشت جلسه ی 90 دقیقه ای مداخله تفکر انتقادی را دریافت کردند. نتایج نشان داد . نمرات رگه های شخصیتی ماکیاولیسم و جامعه ستیزی در گروه آزمایش به ترتیب 502/7 و 610/6 بوده است که مقایسه آنها با مقادیر گروه کنترل به ترتیب 498/11 و 323/12 بیانگر معنی دار بودن اثر مداخله آموزش تفکر انتقادی در بین ورزشکاران نخبه بوده است (992/31=F(1,25)، 001/0p< و 353/62=F(1,25)، 001/0p<). همجنین نتایج بیانگر این حقیقت است که اثر مداخله در کاهش خودشیفتگی در گروه ازمایش نسبت به گروه کنترل معنی دار نبوده است مقادیر خودشیفتگی در گروه آزمایش و کنترل به ترتیب برابر است با 435/20 و 298/20. ( 174/0=F(1,25)، 682/0p<). لذا می توان پیشنهاد داد برای افزایش عملکرد ورزشکاران نخبه دارای سه گانه تاریک شخصیتی از روش تفکر انتقادی استفاده شود.
۳۱۵.

نقش سواد رسانه ای والدین در تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد رسانه ای تفکر انتقادی والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۱۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سواد رسانه ای و ویژگی های جمعیت شناختی والدین با تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا در سال تحصیلی 1400-1399 صورت گرفته است. در این پژوهش از روش همبستگی که یکی از روش های پژوهش توصیفی است، استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا و والدین آنهاست که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران، 684 دانش آموز دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا و والدین آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوردی داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سواد رسانه ای و پرسش نامه استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، خی دو و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین سواد رسانه ای والدین و تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معناداری هست. علاوه بر آن، بین سن و جنسیت والدین با تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معنادار وجود دارد؛ اما بین تحصیلات والدین و تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان شهرضا رابطه معنا داری نیست. نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که والدین پدر و والدین جوان تر در ایجاد نگاه نقادانه در فرزندان عملکرد بهتری دارند؛ همچنین سطح تحصیلات آکادمیک والدین تأثیری در تفکر انتقادی فرزندان ندارد.  
۳۱۶.

نقش واسطه ای تفکر انتقادی در رابطه بین معنویت و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روانی معنویت تفکر انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۹۶
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تفکر انتقادی در رابطه بین معنویت و سلامت روانی و نیز طرح پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. در ابتدا همبستگی بین متغیر ها بررسی و سپس برای بررسی نقش واسطه ای آزمون تحلیل مسیر انجام شد. 205 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد مجتمع دانشگاهی ولیعصرf در سال تحصیلی 1398−1399 در این پژوهش از نوع در دسترس شرکت داشتند و نیز از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم (ب)، پرسشنامه معنویت و پرسشنامه سلامت عمومی استفاده شد. همبستگی بین نتیجه پرسشنامه سلامت روانی با تفکر انتقادی (158/0−=r و 05/0>P) و زیرمقیاس های خودآگاهی (510/0−=r و 001/0>P )، اهمیت اعتقاد های معنوی در زندگی (419/0−=r و 001/0>P )، فعالیت های معنوی (498/0−=r و 001/0>P) و نیاز های معنوی (260/0−=r و 001/0>P) از معنویت رابطه منفی معنادار نشان داد. در نتایج تحلیل مسیر نقش واسطه ای تفکر انتقادی در رابطه بین معنویت با سلامت روانی تأیید شد؛ همچنین تفاوت بین زیر مقیاس های معنویت نشان می دهد بین انواع معنویت مواردی که در آنها دو زیرمقیاس خودآگاهی و اهمیت اعتقادهای معنوی در زندگی نقش بیشتری داشته باشد، با تفکر و به صورت خاص تفکر انتقادی همراهی بیشتری دارد و می تواند بر سلامت روانی مؤثر باشند که خود نشان دهنده تفاوت معنویت های گوناگون در سلامت روان است.
۳۱۷.

مطالعه اثر تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خودتنظیم با میانجی گری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی تفکر خلاق هوش هیجانی یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دوره دوم ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۴۴
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش مطالعه ی اثر تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خودتنظیم با میانجی گری هوش هیجانی بود. روش : روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کمی و از منظر روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی ناحیه 2 اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد آنان در حدود 13500 نفر بود و تعداد 374 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه تفکر انتقادی رجایی، پرسش نامه تفکر خلاق ولش و مک داوال ، پرسش نامه هوش هیجانی شات و همکاران و پرسش نامه یادگیری خودتنظیم بوفارد و همکاران بودند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بودند که همه شاخص های مطلق، تطبیقی و مقتصد مدل مطلوب هستند و تفکر انتقادی و تفکر خلاق می توانند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با درنظرگرفتن نقش میانجی هوش هیجانی روی یادگیری خودتنظیم تأثیر داشته باشند (p<0.05). نتیجه گیری: در نهایت پیشنهاد می شود توجه خانواده ها و مدارس به تقویت تفکر انتقادی و تفکر خلاق جلب شود. هم چنین، با توسعه هوش هیجانی در دانش آموزان تحت قالب برنامه های مدون و مستمر، در راستای افزایش یادگیری خودتنظیم آنان گام برداشت.
۳۱۸.

تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی دانش آموزان دختر

کلیدواژه‌ها: آموزش گروهی بهزیستی مدرسه تفکر انتقادی دانش آموزان راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۱
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی مدرسه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی (چهارم، پنجم و ششم) شهر باغبهادران انجام شد. روش: روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری همراه با گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و  60 دانش آموز از پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر باغبهادران بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ( هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. از مقیاس بهزیستی مدرسه کاپلان و ماهلر (1999)، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی خانجانی و همکاران (1393) و آموزش تفکر انتقادی فیشر (2005) هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس مکرر با طرح آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات مؤلفه های بهزیستی مدرسه (علاقه مندی به مدرسه و خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی) در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آموزش تفکر انتقادی و گروه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی افزایش پیدا کرده و رفتار مخرب کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی در مدارس توسط معلمان و مشاوران برای بهبود یا افزایش بهزیستی مدرسه دانش آموزان می توان استفاده کرد.
۳۱۹.

رابطه هوش معنوی با یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هوش معنوی آگاهی تفکر انتقادی یادگیری سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۴۷
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش معنوی با یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند بود. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 340 معلم شهر دماوند بودند که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 181 معلم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد هوش معنوی هیلدبرانت (2011) و یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه ها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی و ...) و استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد هوش معنوی (تفکر انتقادی و وجودی، تولید معنی شخصی، آگاهی، توسعه حالت آگاهی) به ترتیب به میزان 219/0، 251/0، 285/0 و 263/0 با میزان یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند رابطه دارد. همچنین بعد آگاهی بیشترین سهم و بعد تفکر انتقادی کمترین سهم را در تبیین و پیش بینی یادگیری معلمان دارا بود.
۳۲۰.

طراحی و آزمون مدل علّی یادگیری خود راهبر براساس خلاقیت هیجانی، گرایش به تفکر انتقادی و سرزندگی تحصیلی با میانجی گری انگیزه پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری خود راهبر خلاقیت هیجانی تفکر انتقادی سرزندگی تحصیلی انگیزه پیشرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
زمینه: اهمیت یادگیری خودراهبر در شرایط حاکم بر نظام آموزشی ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنبه های روانشناختی مختلفی میان دانش آموزانی که از طریق خودراهبر به یادگیری می پردازند، فعال و درگیر می شود. در ادبیات موجود در این زمینه یادگیری خودراهبر مورد توجه بوده ولی متغیرهای تأثیرگذاری مانند خلاقیت هیجانی، گرایش به تفکر اتنقادی، سرزندگی تحصیلی و انگیزه پیشرفت مورد غفلت واقع شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدل علی یادگیری خود راهبر بر اساس خلاقیت هیجانی، گرایش به تفکر انتقادی و سرزندگی تحصیلی با میانجی گری انگیزه پیشرفت بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. حجم نمونه در این پژوهش بر اساس فرمول کوکران برابر با 400 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای (نسبتی) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های آمادگی یادگیری خودراهبر (فیشر و همکاران، 2001)، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی (ریکتس، 2003)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006)، پرسشنامه خلاقیت هیجانی (آوریل، 1999) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت (هرمنس، 1970) میباشد. به منظور توصیف و تحلیل داده های خام از نرم افزار (SPSS-22) و به منظور تعیین برازش مدل مورد مطالعه، از نرم افزار تحلیل ساختارهای گشتاوری (AMOS-22) استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین خلاقیت هیجانی با یادگیری خود راهبر و انگیزه پیشرفت رابطه وجود دارد. همچنین بین تفکر انتقادی با یادگیری خود راهبر و انگیزه پیشرفت رابطه وجود دارد. بین سرزندگی تحصیلی یادگیری خود راهبر و انگیزه پیشرفت رابطه وجود دارد (0/05P>). بین انگیزه پیشرفت با یادگیری خود راهبر رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که گرایش به تفکر انتقادی از طریق انگیزه پیشرفت با یادگیری خود راهبر رابطه داردو سرزندگی تحصیلی از طریق انگیزه پیشرفت با یادگیری خود راهبر رابطه دارد (0/05P>). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، متغیرهای خلاقیت هیجانی، گرایش به تفکر انتقادی، سرزندگی تحصیلی و انگیزه پیشرفت اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر یادگیری خودراهبر دارند. این مدل نشان داد می تواند مدل مناسبی برای ارتقای یادگیری خودراهبر در میان دانش آموزان باشد و انجام مطالعات بیشتر با نمونه های بزرگ تر می تواند دیدگاه های بهتری ارائه نماید