الشاعر العراقی یحیی السماوی من أبرز شعراء المقاومة فی الأدب العربی الحدیث فقد دافع عن وطنه وناهض وناضل غیر مکترث بما تعرّض له من عذابٍ ومحنٍ ونفی وغربةٍ فی سبیل الوطن. بدأ مسیرته النضالیة منذ زمن حکومة البعث فی العراق، وقد شارک وساهم بصورةٍ ملفتةٍ فی فضح السیاسات الصدامیة الفاشلة وحمل السلاح فی الإنتفاضة الشعبیة عام 1991 م، ثمّ هبّ لمجابهة الإحتلال الإمریکی فکانت قصائدة ردّة فعل عارمةً وصرخةً صاخبةً تحذّر الشعب والحکومة العراقیة من خباثة خنازیر البنتاغون. فهذه الدراسة التی اعتمدت فی خطتها على المنهج الوصفی التحلیلی، تهدف إلى معالجة مفاهیم المقاومة فی شعر السماوی، ومن أهمّها: الحریة والإستقلال، ورفض ظلم الحکّام وانتقاد سیاساتهم، ومناهضة الإحتلال الإمریکی، والتندید بالحرب والإرهاب، والدعوة إلى صحوة الشعب، والثورة على الطغیان والاستبداد فی سبیل نیل حریة الوطن وحق الشعب فی تقریر المصیر فی المجتمع العربی. من أروع قصائده تلک التی یرثی فیها الشهداء الذین وقفوا فی وجه الظلم والاستبداد؛ وقصائده التی تناولت هذا المشهد الرهیب تتوزع بین الألم والأمل، والآهات والصمود.
با توجه به جایگاه رفیع دین مبین اسلام و حضور قدرتمند آن در تحولات منطقه ای و بین المللی در مواجهه هوشمندانه با چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نیازمند ترسیم چشم انداز جامعی است که آینده ای الهام بخش، فعال و مؤثّر را در جهت تحکیم و ارائه الگوی مردم سالاری دینی، ایجاد و توسعه جامعه اخلاقی، نوگرایی و پویایی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی براساس آموزه های اسلام ناب به همراه داشته باشد.
یکى از راه هاى قدرتمندى اسلام، وحدت و همدلى مسلمانان است و معرفى عالمانى که در اصلاح امت اسلامى کوشش هایى کرده، و تلاش خود را در این راه وجهه همت خود قرار داده اند، نقش بسزایى در تحقق این آرمان دارد. در عصر حاضر سکوت در برابر هجمه هاى فرهنگى و اعتقادى دشمنان، اسلام را از هر زمان دیگر آسیب پذیرتر مى سازد؛ چنان که در گذشته نیز در اثر بى کفایتى زمامداران حکومت هاى اسلامى و دامن زدن آنان به اختلافات فرقه اى، بسیارى از آثار ارزشمند اسلامى را از دست داده ایم و سال هاى درازى سرمایه هاى فکرى و هنرى خویش را صرف اختلافات بى اساس کرده ایم.
براى اسلام با همه غنا و دارایى بى نظیرش، هیچ گاه این موقعیت پیش نیامده که آرزوهاى خود را آن طور که شایسته است میان مسلمان محقق سازد. اکنون وقت آن است که نگاهى واقع بینانه تر و بى پیرایه تر به اسلام بیفکنیم و با بازگشتى دوباره به اخلاص و ایمان صدر اسلام، مشترکات مذاهب گوناگون اسلامى را در دستور کار خود قرار دهیم تا شاید اسلامى یکپارچه، قدرتمند و قوى را به ارمغان آوریم.
رسیدن به این هدف، عوامل گوناگونى را مى طلبد که معرفى عالمان و فرهیختگان کشورهاى اسلامى یکى از این عوامل است. در ادامه به معرفى یکى از عالمان مسلمان مى پردازیم که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و همدلى و بیدارى اسلامى ایفا کرده است.
چکیده
ایده اصلی نوشتار حاضر ترسیم و توصیف منش و کنش تعامل گرای ابن شهرآشوب با اهل سنت است. ابنشهرآشوب به عنوان اندیشمند و عالم بزرگ شیعی قرن ششم هجری بر اساس روش اعتدال گرایی و عقل محوری، راه تعامل و تعاون با اهل سنت را در پیش گرفته بود. او کسی بود که بی پروا و فارغ از هر عصبیتی به مجامع علمی اهل سنت وارد می شد و در محضر هر آن کس که می توانست از او بیاموزد زانوی تلمذ به زمین می زد. از این رو وی در علم رجال و حدیث در هرکجا که به روایت شخصی از اهل سنت اطمینان حاصل می نمود آن روایت را در طریق روایی خود قرار داده و نام رجال حدیثی اهل سنت را ذکر می نمود. در عرصه علوم قرآن و تفسیر و نیز در سایر علوم بهویژه فقه و اصول، ابن شهرآشوب همین مشرب را در پیش گرفته بود. نکته جالب
اینکه در علم کلام که میان شیعه و سنی علمی متمایز از سایر علوم شناخته می شود، ابنشهرآشوب باز هم از راه تعامل وارد شده و در مشهورترین کتابش «مناقب آل ابی طالب»، اساس ذکر فضایل معصومین را بر روایتهای معتبر اهل سنت قرار می دهد. گفتمان و منش تعامل گرای
ابنشهرآشوب بهویژه در خصوص مباحثات علمی و فکری چنان بود که احترام بسیار زیاد رجال بزرگ دینی اهل سنت را نسبت به خود برانگیخته و بزرگانی از اهل سنت در رسای شخصیت فرافرقه ای وی عبارات نغز و تأمل برانگیزی را به کار بردهاند.
یادآورى
یکى از راه هاى قدرتمندى اسلام، وحدت و همدلى مسلمانان است و معرفى عالمانى که در اصلاح امت اسلامى کوشش هایى کرده، و تلاش خود را در این راه وجهه همت خود قرار داده اند، نقش بسزایى در تحقق این آرمان دارد. در عصر حاضر سکوت در برابر هجمه هاى فرهنگى و اعتقادى دشمنان، اسلام را از هر زمان دیگر آسیب پذیرتر مى سازد؛ چنان که در گذشته نیز در اثر بى کفایتى زمامداران حکومت هاى اسلامى و دامن زدن آنان به اختلافات فرقه اى، بسیارى از آثار ارزشمند اسلامى را از دست داده ایم و سال هاى درازى سرمایه هاى فکرى و هنرى خویش را صرف اختلافات بى اساس کرده ایم.
براى اسلام با همه غنا و دارایى بى نظیرش، هیچ گاه این موقعیت پیش نیامده که آرزوهاى خود را آن طور که شایسته است میان مسلمان محقق سازد. اکنون وقت آن است که نگاهى واقع بینانه تر و بى پیرایه تر به اسلام بیفکنیم و با بازگشتى دوباره به اخلاص و ایمان صدر اسلام، مشترکات مذاهب گوناگون اسلامى را در دستور کار خود قرار دهیم تا شاید اسلامى یکپارچه، قدرتمند و قوى را به ارمغان آوریم.
رسیدن به این هدف، عوامل گوناگونى را مى طلبد که معرفى عالمان و فرهیختگان کشورهاى اسلامى یکى از این عوامل است. در ادامه به معرفى یکى از عالمان مسلمان مى پردازیم که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، دعوت مردم به وحدت و همدلى و بیدارى اسلامى ایفا کرده است
چکیده
مهم ترین وظیفه تاریخ نگار ثبت صحیح حوادث و پرهیز از داوری درباره آن است. مسعودی به عنوان بزرگ ترین مورخ زمان خویش، این ویژگی را در نوشته هایش رعایت نموده و در سر تا سر تاریخش مانند یک قاضی بی طرف، حوادث روزگار را ثبت کرده است. گرچه بیشتر نوشته های مسعودی اکنون در دسترس نیست، به ویژه کتاب «اخبار الزمان» او که از سی مجلد، تنها یک بخش آن با نام «مروج الذهب» در اختیار ماست، اما همین مختصر به انضمام کتاب دیگر او «التنبیه و الاشراف»، چنان محکم و با مهارت نوشته شده است که شایستگی و چیره دستی او را کاملاً به نمایش می گذارد. مسعودی در بخشی از این دو کتاب تلاش کرده حوادث زمان رسول خدا و وقایع پس از رحلت آن بزرگوار را منصفانه ثبت نماید و به گفته خود او «هر که بر این کتاب بنگرد بداند که در ضمن آن مذهبی را یاری ندادم و از گفته ای طرفداری نکردم»، به همین دلیل تعیین مذهب مسعودی ساده نیست و در میان مورخان بی شمار، تنها تعداد انگشتشماری به مذهب او تصریح نموده اند. این ویژگی مسعودی بی تردید از طبع سالم و تفکر غیرمغرضانه و بیتعصب ناشی است که می تواند او را به عنوان یک شخصیت تقریبی به جامعه اسلامی معرفی نماید. مقاله حاضر تلاش می کند با معرفی صحیح شخصیت مسعودی، گامی به سوی هم دلی و وحدت بین مذاهب اسلامی بردارد.
یکی از چهره های شاخص پیشگامان بیداری اسلامی و فریادگر احیای عظمت اسلام که شهره اسلام خواهیش از مرزهای جغرافیائی کشورش فراتر رفت؛ شهید سید قطب است تا آنجا که در بسیاری از کشورهای اسلامی مانند ایران، افغانستان، پاکستان، مصر، ترکیه و ... می توان تاثیرگذاری افکار و نظریات سید قطب را به وضوح مشاهده کرد. در دهه سی و چهل شمسی در ایران، ترجمه کتابهای سید قطب بود که خوراک فکری انقلابیون بویژه طلاب جوان در شناخت اهداف و روشهای استعماری و مارکسیستی فراهم می کرد. و در افغانستان مجاهدین افغان با خواندن آنها خشم شعله ور خود را بر پیکره کمونیسم خالی کردند.