فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۷۹۱ مورد.
منبع:
علوم حدیث ۱۳۷۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
پیوند ناگسستنی و همه سویه نهج البلاغه با قرآن کریم، از مسائل حائز اهمیت است. یکی از مظاهر این پیوند، اقتباس های قرآنی نهج البلاغه است. اهمیت بررسی این اقتباس ها به چند امر باز میگردد: نخست، گونا گونی اقتباس های قرآنی است. دوم، کارکردهای متفاوت این اقتباس هاست. در این نوشتار میکوشیم با رویکردی تحلیلی این اقتباس ها را بررسی کنیم. گونه های اقتباس قرآنی نهج البلاغه عبارت است از: اقتباس کامل، جزئی، متغیر، اشاره ای و نهایتاً استنباطی. پربسامدترین گونه، اقتباس جزئی است، و پیچیده ترین اقتباس، استنباطی است. کارکردهای اقتباس نیز متعدد است، گاه برای زیبایی افزایی است، گاهی دیگر برای توضیح و تفسیر و زمانی کارکردی دو سویه در سخن دارد، مانند اینکه کارکرد بلاغت افزایی با کارکرد استدلال در یک عبارت گره میخورد
راهکارهای فهم حدیث در کتاب الاربعون حدیثاً (اربعین) شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات تاریخ حدیث رواه و محدثان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات فقه الحدیث شرح الحدیث
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات فقه الحدیث حدیث شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث علوم حدیث رجال علما و منابع رجالی
حدیث در دایره المعارف اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دایره المعارف اسلام و مسلمانان، کتاب مرجعی در مورد اسلام است، و در مورد زندگی و اعتقادات مسلمانان. برای دانشجویان در هزاره جدید تنظیم شده است. کاری جهانی است که بازتاب دهنده تحقیقات عمیق و کارهایی است که چهره اسلام در طول تاریخی که برآن گذشته بیان می کند. این کتاب در دو جلد و 504 مقاله تنظیم شده، و متن حاضر، ترجمه مدخل حدیث این دایره المعارف می باشد. نویسنده این مقاله، عبدالقادر طیب است که از نویسندگان این کتاب است. وی از اساتید دانشگاه رادباند هلند بوده و هم اکنون در مرکز تحقیقات اسلام و زندگی عمومی، در آفریقا، مشغول به کار است. مجله حدیث اندیشه، مقاله را مبرا از نقد و بررسی نمی داند و پذیرای نکته سنجی های حدیث پژوهان گرامی است.
مقدمه ای بر صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی مجدد احادیث اسلامی
حوزههای تخصصی:
ترجمههای نهجالبلاغه
حوزههای تخصصی:
مقایسه اجمالی الموضوعات ابن جوزی با اللئالی سیوطی(در نقد احادیث مناقب امام علی (ع))
حوزههای تخصصی:
باب شکر کافی در سنجش با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم استوارترین سند برجای مانده از رسالت پیامبر اسلام است. از این رو هم بداهت عقل و هم صراحت نقل آن را مهم ترین معیار و مرجع در نقد سایر گزاره های دینی می داند. در این نوشتار سعی شده است با جستجوی شواهد قرآنی روایات «باب شکر» کافی شریف میزان سازگاری این روایات با آیات قرآن سنجیده شود. این پژوهش ضمن آنکه نشان می دهد که تمامی 30 روایت این باب با آیات کتاب خدا همساز هستند و از این طریق نمونه هایی ملموس و عینی از موافقت حدیث با قرآن را عرضه می دارد، شیوه ای جدید در عرضه روایات بر قرآن را نشان می دهد که با کنار هم نهادن آیات و ایجاد ملازمه میان آن ها انطباق روایات با آیات به دست می آید و این انطباق گاه تا حد جزئیات روایات پیش می رود.
گونه شناسی روایات امام حسن مجتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به استناد بسیاری از آیات و روایات، ائمه اطهار تنها کسانی هستند که پس از خدا و پیامبر آگاهی کامل به معارف قرآن و مراد و مقصود آیات آن دارند. ائمه با توجه به نیاز بشر، به تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم پرداخته اند. با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه گونه شناسی روایات در تفسیر قرآن کریم از یک سو و کثرت روایات تفسیری اهل بیت از سوی دیگر، در این مقاله، با توجه به اینکه تاکنون روایات امام حسن در تفسیر گونه شناسی نشده، تنها روایات تفسیری امام حسن تحلیل و بررسی شده است. هرچند روایات تفسیری حضرت نسبت به امامان دیگر اندک است، همین روایات اندک دست مایه خوبی برای کشف نگاه امام حسن به چگونگی تفسیر است. بر اساس این پژوهش، مهم ترین گونه های تفسیری روایات امام حسن عبارت است از: ذکر سبب نزول، بیان معنی مفردات، بیان بطون آیات، تبیین آیات از راه بیان مصادیق، تبیین آیات الاحکام، ذکر جزئیات داستان های قرآن کریم، استناد و استشهاد به آیات، عمل به آیه با عمل به مفاد آن، علم قرائت، فضایل و خواص قرائت سوره ها و آیات. روش امام حسن در تفسیر قرآن کریم عبارت است از: تفسیر قرآن با سنت، استناد به قواعد زبان عرب. مبانی قرآن شناختی امام حسن در تفسیر قرآن کریم عبارت است از: هدایتگری قرآن و صیانت قرآن از تحریف.
بررسی حجیت ظواهر قرآن (در پرتو آموزه های نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان اتکا و اطمینان به ظواهر قرآن و نقش روایات در این مهم، از مبانی زبان شناختی قرآن کریم است و همواره حجم درخوری از مباحث اصولی و هرمنوتیکی را به خود اختصاص داده و می دهد. در این مقاله در صدد هستیم موضوع مذکور را نه صرفاً با رویکرد اصولی یا هرمنوتیکی، بلکه در پرتو آموزه های نهج البلاغه بررسی کنیم. در آموزه های امیرمومنان علی علیه السلام با دو دسته از بیانات مواجه هستیم. دسته اول شواهدی که ممکن است از آنها حجیت ظواهر قرآن و استقلال آنها در فهم و استنباط برداشت شود و دسته دوم شواهدی که در آنها ذو وجوه بودن قرآن یا نیازمندی به اهل بیت علیهم السلام در فهم مطرح و ممکن است از آنها عدم حجیت ظواهر قرآن و عدم استقلال آیات در فهم و تفسیر برداشت شود. با بررسی هر دو دسته از شواهد و ارائه تقریرات و نقدهای مطروحه، چنین به نظر می رسد نه از شواهد دسته اول که ناظر به استقلال و معیاریت قرآن در فهم و حجیت آنند، می توان به پذیرش حجیت ظواهر قرآن رأی داد و نه از شواهد دسته دوم که ناظر به ذو وجوه بودن قرآن و نیازمندی فهم آن به اهل بیت علیهم السلام و قیومیت آنان است، می توان نفی حجیت ظواهر قرآن را نتیجه گرفت. هر چند دست کم می توان گفت که شواهد دسته اول ناظر به حجیت فهم در نصوص و محکمات و شواهد دسته دوم ناظر به ضرورت رجوع به روایات درباره مجملات و متشابهات هستند. نویسنده بر این باور است که ظواهر قرآن پس از فحص و یاس از قرائن ( نه الزاماً قرائن روایی) حجیت دارند و می توان به آن معنا اتکا کرد که تفصیل آن در این تحقیق خواهد آمد.
اجتهاد در تفسیر بخاری با اثرپذیری فراوان از ابوعبیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب صحیح بخاری از کتاب های پایه و مورد رجوع مسلمانان است که روایات تفسیری در بخشی از آن گردآوری و «کتاب التفسیر» نامیده شده است. با آنکه از یک کتاب حدیثی صرف و نگارش یافته در سده های نخستین، نباید چشم داشتی جز رویکردی ویژه به حدیث مسند داشت، بخش کتاب التفسیر آن، جلوه گاه گونه ای از تفسیر عقلی (ادبی ـ بلاغی) و نه کاملاً اثری است. بریدن سند روایات، بهره گیری فراوان از سخنِ مفسران مجتهد، گردآوری روایات تفسیری در یک جا و نام گذاری آن ها و برگزیدن روایات سره از دیگر روایات، مواردی است که اجتهاد در این تفسیر را پررنگ تر می سازد. بخاری در این تفسیر، ذیل تفسیر واژگان و مفردات قرآنی، نام مفسر آن را نیز یاد می کند اما گاهی از مفسر آن ها نامی نمی برد که گمان می رود تفسیر از خود ایشان باشد، در حالی که چند سده بعد شارحانِ صحیح بخاری، بیشتر آن ها را به ابوعبیده معمر بن مثنی تیمی نسبت داده اند؛ از این رو، هنگام جست وجو از انگیزه و چرایی یاد نکردن نام ابوعبیده، دو علت اصلی شایسته یاد کردن و درنگ است: یکی رفتار بر اساسِ شیوه متقدمان در نام نبردن از صاحب مطالب و دیگری جلوگیری از افزایش حجم این تفسیر.