فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه درستی اصول مذاهب و جریانهای فکری رایج و نحوه مواجهه صحیح با این عقاید، یکی از مسائلی است که عین القضات در آثار خود به توضیح و تبیین آن می پردازد. وی با ارائه دلایل و مثالهای گوناگون، معتقد به صحت و درستی اصل و اساس عقایدی است که بر پایه آنها مذاهب و مکاتب مختلفی ایجاد شده است و به سالکان حقیقت توصیه می کند در برخورد با عقاید و نظرات گوناگون، سعه صدر بیشتری داشته و به جستجوی حقیقت آنها برآیند، تا اختلاف آراء و نزاعهای سطحی، برطرف و درکی درست از حقیقت مذاهب حاصل گردد. اگرچه عین القضات تا جای ممکن می کوشد دلایل و مثالهای متعددی بر مدعای خود بیان کند، اما بر مبنای روش عرفانی، درک حقیقت این مسئله را آن گونه که خود یافته است منوط به کشف و شهود می داند. نظریه عین القضات از دو جهت اهمیت دارد: اول، از لحاظ اخلاق پژوهش، شیوه درست برخورد با آراء و عقاید مختلف را بیان می کند، دوم، به لحاظ اجتماعی و کاربردی، می تواند نقش بسزایی در همزیستی مسالمت آمیز مذاهب و نحله های فکری مختلف ایفا کند.
تقابل اسماء و صفات الهی در عرفان ابن-عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل عمیقی از اصول و مبانی هستی شناسانه مراتب هستی در عرفان نظری به عمل آمده است که شاهکار این تحلیل و تبیین از آن ابن عربی است. دیدگاه ابن عربی دربارة هستی و بررسی چگونگی پیدایش کثرت و مراتب آن بر سه عنصر و سازه بنیاد گرفته است: نخست تجلی اسمائی، دوم مفهوم تجلی در نفس الهی، سوم مفهوم تناکح و تقابل اسماء.
بحث تقابل اسماء و صفات بر هر سه عنصر مبتنی است اما تحقق تقابل اسمائی در اعیان خارجی منوط به ناسازگاری ظاهری مظاهر اسماء و صفات در عالم عناصر است که همان امتداد تناکح اسماء در اعیان خارجی بر اساس تقابل مظاهر اسماء و صفات می باشد و ظهور کامل آن مربوط به عالم عناصر است، هرچند بر اساس تطابق عوالم و حکومت اسماء و صفات ریشة تقابل پدیده های هستی مربوط به اعیان ثابته در مرتبة واحدیت و تحت تأثیر تجلی اسمائی و صفاتی است و اقتضائات اسماء و صفات در مرتبة واحدیت مادة المواد همة تقابل های مراتب هستی، خصوصاً عالم ماده، است. بر اساس تقابل اسماء و صفات، همة پدیده ها و حوادث عالم ماده به صحنة هستی ظاهر می شوند. اسماء و صفات متقابله دائماً در ظهور و تجلی اند و حوادث خیر و شر و پدیده های متضاد و متقابلِ عالم ماده را محقق می سازند.
جایگاه هستی شناسانه ملائکه نسبت به انسان کامل
حوزههای تخصصی:
بی شک نظام هستی توسط وسایط و رسولانی از جانب حق تعالی اداره و تدبیر می شود؛ برخی از این رسولان ملائکه هستند و در سراسر هستی از ابتدای تعینات خلقی حضور دارند. حضور ایشان در اولین مرتبه هستی موجب قرب و جایگاه ویژه ای برای آنها شده است. انسان ها نیز با اینکه در آخرین مرتبه هستی، یعنی عالم ماده جای گرفته اند، قادرند با سلوک و ابزار معرفتی به مراتب بالا صعود کرده، خود را قرین عوالم علوی کنند. در این میان، انسا ن های کامل به دلیل برخورداری از جامعیت اسمایی، به عنوان عالم اکبر و واسطه فیض بر سایر مخلوقات شرافت می یابند و در کمالاتی سیر می کنند که حتی کرّوبین و مقربین از ملائکه، هیچ گاه به رتبه وجودی ایشان نائل نمی شوند. ازاین رو، ملائکه در اصل خلقت و ادامه حیات خود، به انسان کامل نیازمندند و دائم در محضر و خدمت او می باشند؛ چراکه ایشان شأنی از شئون انسان کامل هستند.
نسبت محمد خاتم (ص) با قرآن کریم از منظر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی(ره) همچون بسیاری از عرفا بر این نظر است که وجود قدسی حضرت ختمی مرتبت(ص) که اولین تعین حقیقت غیبی ذات اقدس اله در عالم کثرت است، دارای ولایت تکوینی و قیومی بر همه عوالم هستی بوده و فاتح و مفتاح وجود تمام کائنات است. به همین ترتیب، او را سمت مظهریت و مبدئیت برای قرآن کریم نیز هست؛ چه برای وجه آسمانی، قرآنی و تعیّن نیافته آن و چه برای وجه زمینی، فرقانی و تنزل یافته آن. از این منظر حضرت پیامبر(ص) ثقل اکبر است، اما در مقایسه قرآن کریم با مرتبه جسمانی حضرت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بدون لحاظ مقام جمعی ایشان، قرآن کریم ثقل اکبر است. البته طبق نظری دقیق، به دلیل اتحاد و اتصال پیوسته میان نفس و جسم ولی کامل(جسمی که رقیقه و مرتبه نازله نفس ملکوتی اوست)، وجود مطهر ایشان در هیچ مرتبه ای فروتر از قرآن نمی باشد.
تحلیل اخلاق مدارانه فضلیت مصاحبت در عرفان اسلامی؛ به ویژه در مثنوی (با نگاهی به حوزه انسان شناسی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مقولات انسان شناسی، مقوله اخلاق است که موجبات تکوین شخصیت و تعالی انسان را فراهم می آورد. مطالعه در زمینه اخلاق، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران عرصه های مختلف، به خصوص فلسفه و عرفان بوده است. یکی از حوزه های مطالعات مربوط به اخلاق، اخلاق کاربردی است که به تحلیل مقولاتی به عنوان فضیلت در عملکرد انسان می پردازد و به دلیل جایگاه آن در زوایای مختلف زندگی شخصی و اجتماعی، اهمیت می یابد. عمده ترین فضیلت اخلاقی در مقوله انسان شناسی(چه انسان شناسی اجتماعی و چه انسان شناسی الهی و عرفانی)، فضیلت اخلاقی مصاحبت و معاشرت است که در متون عرفان اسلامی، به ویژه در مثنوی، به عنوان یک اصل و قاعده کلی(جاذب و مجذوب) مطرح شده است. بنا بر این قاعده کلی، رابطه بین مصاحبان بر اساس کاربرد های فضیلت در اخلاق قابل تبیین است. نگارندگان مقاله حاضر می کوشند تا ابتدا به به تبیین مفاهیم کلی مرتبط با موضوع بپردازند. سپس ضمن ارائه تحلیلی نظریات مختلف اندیشمندان، فضیلت مصاحبت را از دیدگاه انسان شناسی اجتماعی و عرفان اسلامی، با نگاه عمیق تری به مثنوی معنوی مورد بررسی قرار دهند.
بررسی و نقد نظریه خطاناپذیری مشاهدات عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روش عرفان که مبتنی بر دریافت شهودی و علم حضوری است، رسالت مهم عرفان پژوهان و فیلسوفان علم، پرداختن به ماهیت «مشاهدات عرفانى» و پاسخ گویی به پرسش ها و ابهام های فراوان این «روش» دستیابی به حقیقت است. از جمله این مباحث، امکان خطا در مشاهدات عرفانى، و در صورت محتمل بودن خطا، بررسی «میزان»هاى صیانت از خطا در مشاهدات است.
این نوشته بر آن است که ضمن نقد نظریه «خطاناپذیری مشاهدات عرفانی» و با تحلیل و بررسی سخنان بزرگان این وادی، ضرورت وجود «میزان» را برای مشاهدات عرفانی، به اثبات برساند. روشن است که پس از اثبات ضرورت وجود میزان، شمارش و تبیین گستره کارامدی این میزان ها، دارای بحث هاى و فروع فراوان است که باید در جاى دیگرى بدان پرداخت.
فرایند ادراک شهودی و تبدیل آن به گزاره عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفة عرفان نظری به مثابه یکی از شاخه های فلسفة عرفان از مسائل متعددی چون مبانی معرفت شناختی عرفان نظری سخن می گوید. از رده های این مبانی چگونگی رخداد شهود هنگام مواجهه مشاهِد با واقعیت ها و حقایق و چگونگی تبدیل آن شهود به گزاره هنگام گزارش از آن حقایق است. این مقاله با این هدف نوشته را در دو ساحت، یکی ساحت فرایند ادراک شهودی و دیگری ساحت فرایند تبدیل شهود به گزاره، سامان داده است. در ساحت اول، پس از تبیین دامنة ادراک شهودی، به شرط های تعلق شهودی یعنی سه اصل مناسبت، ارتباط و تأثیرگذاری می پردازد و در ساحت دوم نیز پس از سخن از شاهد، به تقسیم مدرک حصولی به تصور و تصدیق و تفسیر آن دو برپایه تفکر عرفانی می پردازد و از چگونگی تبدیل معرفت تصوری به معرفت تصدیقی نیز سخن می گوید. آنگاه به اقسام تصدیق های عرفانی توجه می کند و به گزاره های توصیفی، تبیینی، تفسیری، استنباطی و تطبیقی می پردازد و با ذکر نمونه درصدد تحلیل هریک برمی آید.
بازخوانی صوفیان از روایات ائمة شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات صوفیانه نگاهی از لون دیگر به الهیات و دین است که در آن، باورها و پنداشت ها تغییر رنگ و معنا داده است. صوفیان مسلمان چون گیاه نورسته ای بودند که ازدامان اسلام برخاستند ولی با نگاهی دیگر به جهان پیرامون خود نگریستند و عوالم معنایی تازه ای ساختند. بی تردید این گیاه نورسته از آبشخور قرآن و سنت که در روایات پیامبر و بزرگان دین از جمله امامان شیعه مندرج بوده، بهره مند گشته است. سخنان، نامه ها و مناجات علی(ع) و سایر ائمة شیعه مضامین عارفانه ای را بیان کرده که با طبع صوفیان سازگار بوده است و مشایخ صوفی آن را دستمایه ای برای شرح و بسط عقاید خود قرارداده با تأویل سخنان ائمة شیعه مفاهیم تازه ای جستند و نظام عقیدتی و مسلکی خود را بنیاد نهادند. فرضیة این پژوهش بر این مبنا استوار گشته که تحول فکری صوفیان از طریق تأویل و دیگر یافت از متون و منابع شیعه صورت پذیرفته است.
این جستار در پی درستی و نادرستی عملکرد صوفیان در این زمینه نیست بلکه در پی ریشه یابی افکار و عقاید صوفیان و نحوة استفادة آنان از احادیث و اصول اعتقادی شیعه برای برساختن عقاید خود است. روش پژوهش براساس دیدگاه معرفت شناختی و هرمنوتیک سنت گرای گادامر و محدودة پژوهش بر مبنای اقوال مشایخ اولیة صوفیان مندرج در متون معتبر صوفیان بنانهاده شده است و از این رهگذر، فرضیة پژوهش آزموده می گردد.
عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، مطالعه موردی بر دومین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباب مسئله جبر و اختیار و همچنین تقریر دیدگاه مولوی در این مسئله مطالعات فراوانی صورت گرفته است. از مسائلی که مورد تحلیل این مطالعات قرار نگرفته، متغیرهای مؤثر بر دامنه اختیار نزد مولوی است. نویسنده در این مقاله می کوشد تا بر مبنای عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، تصویر روشنی از این عوامل ارائه دهد. محور استنادات نگارنده، حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از دفتر نخست مثنوی است. هدف مقاله جلب توجه نمودن خوانندگان به مسئله دامنه اختیار، عوامل مؤثر بر دامنه اختیار، نحوه تأثیر این عوامل بر دامنه اختیار و اشاره به رهنمودهای مولوی برای رهایی از دام عوامل محدودکننده دامنه اختیار است. از این رهگذر نشانه های فردی که اختیار خود را به نهایت گستردگی رسانده است، به خوانندگان یادآوری می شود.
معرفت شناسی دینی در اندیشة مولوی: برداشتی روش شناسانه از اولین حکایت مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی اثری گران سنگ است. انسان متفکر می تواند با تعمق در این کتاب علاوه بر مفاهیم بلند عرفانی، منابع سرشاری از حکمت و فلسفه و جهان بینی های مترقی بشری را جستجو کند. یکی از زوایای پنهان اندیشة مـــولوی، توجه دقــیق او به روش شناسی است که یکی از شاخه های اصلی معرفت شناسی به شمار می آید. هدف این مقاله ورود به موضوع روش شناسی در اندیشة مولوی است که به نظر می رسد تاکنون به آن پرداخته نشده است. برای نیل به این مقصود، اولین حکایت مثنوی در دفتر اول، با نگاهی متفاوت مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این بررسی مؤید یافته های پیش روست؛ نخست اینکه در نگاه مولوی، معرفت شناسی دینی از حیث روش جامع نگر است و تمامی شیوه های رایج شناخت را به رسمیت می شناسد. دوم اینکه، آنچه امروز شیوة علمی در روش شناسی نامیده می شــود، به دقت تمام در مثنوی معرفی و توصیف شده است. سوم، محدود کردن اعتبار روش های پژوهش در علوم انسانی به شیوة تجربی، نادرست بوده و راه صواب، به کارگیری روش عام و ترکیبی است. چهارم، رعایت اخلاق علمی در فرایند پژوهش یک ضـــرورت است. امانتداری و صداقت دو ویژگی مهم اخلاق علمی است و پنجم ایــنکه، اگرچه عقل و تجربه دو ابزار قدرتمند شناخت است و در نتیجه هر دو رویکرد خردگرایانه و علمی دارای جایگاهی رفیع و ارزشمند می باشد، امــــا درعین حال دارای محدودیـت های قابل تأملی در شناخت کامل انسان و جهان هستی است.
مرتبه احدیت، نقطة عطف عرفان امام خمینی (س) و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث ذات و تجلیات ذاتی حق تعالی از مباحث بنیادین در عرفان نظری است که آرای زیادی از آن متفرع می گردند. عرفا اتفاق نظر دارند که مرتبه ذات، غیب مغیبی است که فوق شهود شاهدان و ادراک مدرکان است و بنابر این مجال بحث و تبادل آراء در میان عرفا دربارة کنه ذات منتفی است. در میان مباحث مربوط به تجلیات ذاتی، مرتبه واحدیت، در عرفان نظری امام و ابن عربی و شارح او قیصری اشتراکات زیادی دارند و نقاط افتراق در مقابل اشتراک ناچیز است؛ اما در مورد مرتبه احدیت، وضع برعکس است و نقاط افتراق بر نقاط اشتراک غلبه دارد و اگر این مرتبه را نقطه عطف و منشأ بسیاری از نظرات اختصاصی امام بدانیم، سخن گزافی نگفته ایم. امام در مرتبه احدیت، مباحث بدیع و متمایزی را مطرح نموده اندکه معمولاً از چشم شارحان و محققان آثار امام مخفی مانده است و انگیزة تدوین این نوشتار مداقه در این ظرایف با استناد به آثارمکتوب ایشان است. تحقیق درباره دیدگاه امام در حوزه مرتبة احدیت و رابطة آن با اقسام وجود، امکان و وجوب، اسمای الهی، اسمای ذاتی، مفاتیح غیب، اسم مستأثر و مظاهرش، علم ذاتی الهی، وجوه پنجگانه قلب و اقسام فتوح سالک در قوس صعود، از اهداف این نوشتار است.
بررسی ساحت ذات احدیت از منظر عرفان نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرتبه ذات احدیت، نخستین تعین و تجلی ذات غیب الغیوب است که در آن، اسماء و اعیان، اتحاد مفهومی و مصداقی با یکدیگر و با ذات دارند. تلقی از ذات احدیت در لسان عرفا، معمولاً بدین شکل است که آن را مرتبه ظهور حضرت هویت و غیب الغیوب و باطن مقام واحدیت می دانند و این هر سه، مراتب ذات حق تعالی را در مقابل مراتب خارج که عبارت از جبروت، ملکوت و ملک است، شکل می دهند؛ البته اساساً چنین تغایری میان مراتب مذکور بنا به اعتبار است، زیرا این اصل در عرفان پذیرفته شده است که وجود یک حقیقت بیشتر ندارد. ذات احدیت، حقیقت به شرط لا از کثرات و ممکنات است و جایگاه اعتبار اسمای ذاتی الهی می باشد. بنابراین، مرتبه احدیت که خاستگاه تنزیه و عین الجمع است، هرچند اسماء و صفات را مکتوم می دارد، با این حال در قوس نزول، سرآغاز تجلیات و تعینات اسمائی می شود. در این میان، نحوه گشایش تجلیات ذاتی احدی به واسطه فرآیند «فتح مطلق» ترسیم می شود. از این مرتبه در لسان قرآن به «مقام أو أدنی» تعبیر شده است و گهگاه بر آن «بطن سابع» نیز اطلاق می شود.
مکانیسم زبان و عناصر روایی در بیان کرامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین سازوکار زبان و عناصر روایی در بیان کرامات اولیا از مباحث مهم در سبک شناسی زبان عرفان است. کرامات اولیا از آن جا که متعلق به جهانی پیچیده و وصف ناپذیرند، راوی در زبانی متفاوت با زبان عادی می کوشد تا در قالب نقل روایاتی به بازسازی عالم لایُدرَک و لایُفهمِ کرامات بپردازد و این دیگر به هنر وی بستگی دارد که تا چه اندازه بتواند به صحنه رؤیت شده شکل ببخشد. نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بحثی در باب مرز میان کرامات و خرافات و تفاوت باور به مسأله کرامات با خرافه پرستی و پرهیز از خلط میان این دو، ابتدا با ذکر شواهدی از مقامات عرفانی، به تحلیل پاره ای از شگردهای روایی و تأثیر آن در حقیقت مانندی کرامات بپردازد و سپس گرایش زبان این گونه روایات را از تمثیل به استعاره بازنمایی کند. برآیند این پژوهش آن است که راوی به نسبت هنر روایتگری خویش، می کوشد با بهره گیری از انواع شگردهای روایی، کرامات شگفت آور را باورپذیر و حقیقت مانند جلوه دهد؛ ولیکن این کوشش در ادوار بعد به موازات انحطاط تصوف و آشفتگی های سیاسی-اجتماعی، به سستی و ابتذال در زبان و محتوا می گراید؛ چنانکه تدریجاً از زبان ساده و تمثیلی مقامات عرفانی در ادوار آغازین تصوف فاصله گرفته و به زبانی بیمارگون و استعاری در ادوار بعد بدل می گردد؛ اما نه استعاره های لفظی و زبان رمزی و نمادین که ناشی از نارسایی زبان در بیان تجارب عرفانی است؛ بلکه کاربرد استعاره های مفهومی در سطحی گسترده در جهت اهداف و منافع گوناگون.
بررسی و تحلیل نظریه ابن عربی در نفی جاودانگی عذاب دوزخیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های معادشناسی درباره کیفیت حیات اخروی، مسئله عذاب دوزخی است. ابن عربی بر این باور است که عذاب دوزخیان ابدی نیست. اگرچه قرآن بر جاودانگی عذاب دوزخی صراحت دارد و مفسران و حکما با دلایل عقلی و نقلی بر جاودانگی عذاب اهل جهنم استدلال کرده اند، محیالدین با تفسیر ویژه ای از متون دینی معتقد است ابدیتِ دوزخ ملازم با جاودانگی عذاب نیست. وی با تمسک به سبقت رحمت خدا بر غضب او، انس و عادت دوزخی به آتش، فقدان نص بر تعذیب ابدی دوزخی، حسن خلف وعید، بینیازی خدا از کیفر و انتقام، غلبه فطرت توحیدی بر عذاب، روایتی که بیانگر روییدن گیاه در جهنم است و با تأویل آیات عذاب، درصدد اثبات ادعای خویش است. در این پژوهش با استدلال به آیات قرآن و دیدگاه های متکلمان و حکما بر ابدیتِ عذاب دوزخیان، پندار ابن عربی مبتنی بر گوارا شدن عذاب اهل دوزخ و موقتی بودن عذاب بررسی میشود.
مسئله شر در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک در جهان پیرامون ما همواره شر و فساد و ناگواری های متعددی از قبیل جهل، فقر و ناتوانی و حوادثی همچون زلزله و سیل به چشم می خورد که هیچ گونه تردیدی در هستی و وجود آنها نمی توان داشت. چرایی و چگونگی راهیابی این گونه شرور در نظام آفرینش، ازجمله پرسش هایی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته؛ به گونه ای که پاسخ به آن از دغدغه های اساسی ادیان و مکاتب مختلف فلسفی به شمار می رود. در عرفان نظری، سابقه بحث از مسئله شر به محیی الدین ابن عربی در قرن هفتم برمی گردد. اصلی ترین پرسشی که در این تحقیق مطرح است اینکه، آیا شر در مکتب ابن عربی امری وجودی است یا عدمی؟ در صورت نخست، چگونه با خیر محض بودن مبدأ هستی سازگار است و خاستگاه آن چیست؟ ابن عربی از حیث وحدت شخصی وجود و نظام احسن، شر را به طور مطلق در نظام هستی به مفاد سلب بسیط تحصیلی منتفی دانسته است؛ ولی از حیث تعینات، امور عدمی را شر بالذات دانسته و در امور وجودی نوعی شر نسبی را در نظام تکوین و نوعی شرور ذاتی سلوکی را در نظام تشریع پذیرفته است.
«خودشناسی» در مثنوی؛ مبانی و طرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناختِ «هویت» آدمی، یعنی «کیستی و چیستی خود» از دل مشغولی های اصلی اندیشمندان از گذشته تاکنون بوده است و آنها همواره کوشیده اند از زاویه های مختلف علمی و با رویکردهای متفاوت چارچوبی نظری برای این مسئله ترسیم کنند. در عرفان اسلامی این بحث زیر عنوانِ «معرفت نفس» یا «خودشناسی» مجال طرح یافته است.
نوشتار حاضر با رویکردی عرفانی، مبانی هستی شناسی و انسان شناسی مولوی را در مواجهه با مسئله «خود شناسی» بررسی می کند.
در نگاه مولوی، شناخت «خود» واقعی و اصیل انسان، از راه تجربه های عادی مقدور و میسور نیست؛ بلکه این امر تنها با نوعی تجربه عرفانی و از رهگذر شکستن چارچوب آگاهیِ کاذب و شاکله های مفهومی متعارف صورت می پذیرد. بر اساس این رهیافت، شناخت حقیقی «خود» تنها از رهگذر «نفی خود» امکان پذیر است؛ حالتی که در آن، همة تمایزات «فاعل شناسا و متعلق شناسایی» از میان برمی خیزد و اراده و شعور نفسانی و عقل انسان در وجودی برتر استحاله می یابد. از نظر مولوی انسان در این حالت به «خودشناسی» و «خداشناسی» می رسد که بنا بر اصطلاحات عرفانی آن را «فناء فی الله» می نامد.
امام خمینی و احادیث عرفانی؛ روایت و درایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهة عرفانی امام خمینی، تحت الشعاع وجهة سیاسی ممتاز و جایگاه فقهی برجستة ایشان، از نگاه اغلب مردم و گاه خواص و اهل معرفت مغفول مانده است. گرچه عرفان عملی و بعد معنوی، در سیرة سراسر پرماجرای آن حضرت بر آحاد دلدادگانش نمایان بود، به عرفان نظری و علمی او، و مبانی و اصول آن کم تر پرداخته شده است و البته این به معنای انکار تلاش های درخور و نکته بینی های اندیشه ورانی چند در این حوزة خطیر نیست. از آن جا که چشمه های ناب عرفان در نگاه امام جز از بلندای کوهسار قرآن و عترت (ع) نمی جوشد، در این نوشتار با تورقی گذرا در آثار گوناگون ایشان به اهتمام وی به احادیث معصومین (ع) به منزلة یکی از اصلی ترین مبانی عرفان الهی و اسلامی پرداخته و چگونگی روایت (نقل) و درایت (فهم) آن ها را در سخنان و آثار امام مورد بررسی قرار داده ایم
نظریة «وحدت متعالی ادیان» و ارزیابی انتساب آن به عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
«وحدت متعالی ادیان» بر آن است که ادیان دارای دو بُعد ظاهری و باطنی اند و اگرچه در ظاهر متعددند، در باطن واحدند. اختلاف در ظاهر ادیان لازم و ضروری است، اما در باطن اختلافی نیست. ادیان زندة دنیا همگی از حقانیت برخوردارند و هر دینی تا زمانی که بدان عمل می شود نسخ نشده و راهی است به سوی حقیقت. قایلان به این نظریه، یعنی سنت گرایان، مدعی اند عارفان نیز بر همین عقیده اند و برای اثبات ادعای خود، شواهدی از گفته های آنان ارائه می کنند. نوشتار حاضر با رویکرد انتقادی نسبت به دیدگاه سنت گرایی، درصدد است با نگاهی جامع به مبانی و نظام فکری هر دو گروه، انتساب اندیشة «وحدت متعالی ادیان» به عارفان را ارزیابی نموده، دیدگاه عارفان را تبیین کند و تحلیل صحیحی از سوءبرداشت ها ارائه نماید.
بررسی تطبیقی وحدت انسان و جهان در فیزیک و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر عرفا «خلق» به معنای عرفی آن، وجود حقیقی ندارد و هر آن چه در عرصه گیتی مشاهده می شود، جز تجلی ذات احدی خداوند نیست. همه موجودات «نمود» ند و «بود» حقیقی منحصر در ذات الهی است. به تعبیر دینی هر آن چه در سرای وجود جلوه گری می کند «وجه الله» است. از دیگر سوی، انسان خلیفةالله است و به دلیل جامعیت اسماء الهی و تام بودن مظهریت حق، می تواند سلطه علمی و فعلی بر عالم هستی داشته باشد. از نگاه فیزیک نوین نیز، در بنیاد جهان، یکپارچگی شگفت انگیزی حاکم است و انسان به عنوان تنها ناظر آگاه وبا نگاهی عمیق تر یک «سهیم»، نقش کلیدی و تعیین کننده ای در تبیین و حتی تکوین جهان ایفا می کند، به گونه ای که تصور وجود جهان بدون انسان محال است. در این نوشتار وحدت بنیادین اجزاء جهان و رابطه انسان با جهان هستی در حوزه عرفان و فیزیک به گونه ای تطبیقی طرح و بررسی می شود.