نویسنده در این نوشتار به تحلیل شرایط تاریخی پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پرداخته و دورهی شکوهمند نبوی را ترسیمی کوتاه نموده و رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام را به عنوان یک تراژدی غمبار تاریخی مطرح نموده و سپس دگردیسی تاریخی پس از رحلت آن پیامبر بزرگ را ترسیم نموده است. پیش بینی پیامبر در حاکمیت فاجران را تصویر کرده است که دقیقا پس از رحلت پیامبر، مفاسد گوناگونی از بالای هرم حاکمیت به سطح تودههای اجتماعی سرایت کرده و حاکمیت کانون مفاسدی گشته است که همه چیز را در معرض هجوم بی امان خود قرار داده است. حاکمیت بنی امیه، حاکمیت یک حزب خطرناک تاریخی است، بخششهای بی قاعده، بی توجهی به وضعیت تودههای اجتماعی، فساد دربار اموی، حاکمیت رعب و وحشت بر جامعه از جمله انحرافات سطح حاکمیت است. اما در سطح تودههای اجتماعی، انحراف در مفهوم اطاعت، انحراف در برداشت از کلمهی بیعت، فقدان ارتباط با رهبری دینی و مردمی، همه و همه دست به دست هم دادهاند و مردمی فاقد قدرت درک و تحلیل و ارزیابی را پدید آوردهاند، مردمی که به سرعت تحت تأثیر قرار گرفته و به بیراهه میروند. بیراهه روی در این اوضاع، یک قاعدهی تراژیک شده که حسین بن علی و یاران بزرگش رقم میخورد و عاشورا، بسان مدرسهی عزّت و شکوه دینی تجلی مینماید. شیوهی برخورد امام با چنان وضعیتی، نمیتواند نشستن در کرسی تدریس و یا خروج از عراق و یا شیوهی سکوت و انزوا باشد، بلکه بهترین و مناسبترین شیوه که همان اقدام انقلابی و مقدس است که در راه آن استقبال از شهادت، شیوهی مردان و زنانی مجاهد و نستوه میگردد و بدینسان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام میرسد.
ادب، حدّشناسى، قملرودانى و نگاهداشت جایگاه و حد خویشتن است که بر معرفت نفس و معرفت ربّ استوار مىباشد؛ چه این که ادب انسانِ خودآگاهِ خداآگاه؛ ادب معالله، ادب عندالله و حریم نگاهداشتن و شریعت محورى در فکر، قول و عمل است. در آینه کربلا و تابلوى عاشورا ادب انسانهاى کامل و متکامل، از امام و مأموم به صورت تمام عیار ترسیم و تصویر شده است. عاشورا در حقیقت، فرهنگستان ادب ولایى و توحیدى و ادبستان رحمانى و روحانى است و معلم و مربى، آن انسان کامل و امام زمان عاشورا؛ یعنى حسین بن على علیهالسلام و شاگردان ایشان از بنى هاشم (عباس بن على علیهالسلام ، قاسم بن الحسن علیهالسلام ، على اکبر، زینب کبرى علیهاالسلام و...) و غیر بنى هاشم (حرّ بن یزید ریاحى، زهیر بن قین، حبیب بن مظاهر، اُمّ وهب، جُون و...) بودهاند. هر کدام از آنان در مرتبه وجودى خود، ادب در برابر ولىّالله و حجةالله، ادب در برابر خداى متعال و ادب حضور عنداللّهى را مراعات کرده و حیات طیّبه و زندگى پایدار پاک را با واژه ادب تفسیر کردند. ناگفته نماند از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» آن سوى جبهه عاشورا؛ یعنى کاروان یزیدى جز حدّنشناسى و بىادبى در مقابل «ولىّ خدا» و شریعت الهى، ظهور دیگرى نداشت. پس ادب سرمایه کمال و سعادت انسانى و بحران فیض الهى و مَجْلاى عنایت و بارقه ربوبى است که عدهاى از عاشوراییان را به دیدار خدا کشاند. در این نوشتار، از ادب، نقش ادب در بیدارى، بینایى و گذر از خود به خدا و نیل به فیض لقاى رب از رهگذر دیدار امام و ولىّ خدا سخن رفته است.
عزاداری و گریه بر خامس آل عبا ، در روایت های فریقین مورد تأکید و توصیه قرار گرفته و پیشوایان دینی این امر را یکی از بهترین عبادت های الهی به شمار آورده اند. یکی از مشهورترین احادیث سوگواری، روایت ریّان بن شبیب از امام رضا(ع) است که بیان گر سخنان آن حضرت، پیرامون عظمت ماه محرم، حادثه عاشورا و فضل و ثوابِ گریه و عزاداری برای امام حسین(ع) است. این جستار، ضمن بررسی سندی و دلایلی روایت یاد شده، نشان می دهد که این روایت از نظر سند در حدّ صحیح و از لحاظ محتوایی فاقد اشکال دلالتی است. نظریه صحیح در تحلیل روایات ثواب عزاداری، پذیرش این روایات به طور مطلق است و نظریه جعلی بودن این گونه روایات به جهت استبعاد از ثواب بسیار آن و همچنین نظریه برخی مبنی بر تخصیص این روایت، به موردی که شرایط سخت باشد، قابل دفاع نیست.
در این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسهی کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبهی احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسألهی فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است.
برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام ، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند. بدین صورت حماسهی کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعهی رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایهی گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
در این اثر، به طور خلاصه چهار نظریه تحلیلى (تعبد، انقلاب، دفاع، اصلاح) درباره قیام عاشورا ارائه مى شود و از پرداختن به جزئیات واقعه پرهیز مى شود.
در تحلیل کلیت حرکت آن امام، موضوعاتى چون امکان پیدایى، زمینه هاى اجتماعى و فرهنگى و به طور عام، عقلانیت پنهان در واقعه کربلا مورد بررسى قرار مى گیرد.
اهمیت بحث حاضر در این است که از یک جهت با توجه به گستردگى اى که در مباحث کلامى و اعتقادى حال حاضر پدید آمده، به واقعه عاشورا نیز از جنبه استدلالى توجه نموده است و از سوى دیگر، از میان انگیزه هاى مختلفى که در آثار پیشروان و متاخرین وجود داشته، مهم ترین آنها استخراج شده، طبق شیوه کلامى، مورد بررسى قرار مى گیرد.