فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان، نظام اشاره ای است و کلمه، دال یا سویه ای آشکار است که در ذهن، مدلولی پنهان را برمی انگیزد؛ ازاین رو در شناسایی مدلول پنهان یک متن، عرضه دال یا نشانه های زبانی آن، بر مبانی و اصول سیمیولوژیک، به شناسایی کامل تر این سویه و مدلول ها می انجامد. در این مجال سوره «الغاشیه» به مثابه یکی از نمونه های بارز زبانی نظام مند و مشحون از نشانه هایی مانند تعابیر متضاد و موسیقای لفظی و معنوی آیات، شایسته عرضه بر مبانی سیمیولوژی یا نشانه شناسی (سمیولوژی semiology) است. در این جستار با شیوه توصیفی استنتاجی و به کارگیری فنون علم نشانه شناسی به بررسی ویژگی های این سوره در دو محور عمودی و افقی پرداخته و معلوم شده که این سوره از نظر محور عمودی؛ نام این سوره متنِ کوچکی است که متن طولانی را نوید می دهد و دربردارنده بیشترین دلالت های متنی است، هم چنین از جنبه های «ساخت قاموسی» «ترکیب دستوری» و بر محور «جانشینی یا جایگزینی» کاربرد یا استخدام یک تعبیر، سویه یا سویه های پنهانی دارد. هم چنین معلوم گشته که به کارگیری تکنیک های تکرار، جناس، مراعات نظیر و تضاد، علاوه بر آهنگین ساختن سوره، بر مفهوم موردنظر خویش تأکید می ورزد و سطح نحوی جمله ها تصاویر برون گرا و درون گرای آیات این سوره، واقعیت و احوال قیامت، بهشتیان و دوزخیان را به مخاطب القا می کند.
پیوند روح، نور و سکینه در قرآن و نقش آن ها در حیات اخلاقی انسان با تکیه بر ارزیابی دیدگاه علّامة طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
واکاوی مفهومی و دلالی واژگان قرآن کریم و نیز، کاربردشناسی و پیوند آن ها با یکدیگر از جمله عرصه هایی است که در حوزة قرآن پژوهی مورد توجّه اندیشه وران قرار گرفته است. در این میان، سه واژة روح، نور و سکینه و پیوند معنایی آن ها در آیات، محلّ تأمّل می نماید. این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از روش تحلیلی و از رهگذر کاربردشناسی این واژگان در آیات، به پیوند معنایی آن ها بپردازد و در همین راستا، دیدگاه مرحوم علّامة طباطبایی را مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. بررسی جایگاه نور، روح و سکینه در حیات اخلاقی انسان از دیگر مسائل مورد بررسی در این نوشتار می باشد.
بررسی تطبیقی رابطه مشیت و اراده الهی در تفسیر کبیر و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود آیات به ظاهر متفاوت در قرآن کریم پیرامون مسأله هدایت و ضلالت، و آیاتی که بیانگر عمومیت مشیت و اراده الهی و حاکمیت آن بر نظام آفرینش می باشد، آن را به یک دل مشغولی فکری و دینی میان متکلمان، و مفسران اسلامی تبدیل نموده و موجب پیدایش آرای متفاوتی در این خصوص شده است و این امر در تفاسیری که با صبغه کلامی به نگارش در آمده اند از نمود بیشتری برخوردار بوده است و در این میان، فخر رازی و علامه طباطبایی به عنوان نمایندگان دو مکتب تفسیری اشاعره و امامیه براساس مبانی، قواعد، و پیش دانسته های مبنایی، ابزاری و محتوایی تفسیری، مانند اعتقاد یا عدم اعتقاد، به نقش آیات قرآن در تفسیر یکدیگر، نقش سیاق آیات در فهم صحیح دیگر آیات، برخورداری قرآن از زبان خاص، حجیت سخنان اهل بیت علیهم السلام در تفسیر که به نص حدیث ثقلین همتای قرآن دانسته شدند، حجیت عقل در تفسیر قرآن و حسن و قبح عقلی، برداشت های متفاوتی پیرامون آیات مرتبط با مساله هدایت و ضلالت و رابطه آن با اراده و مشیت الهی داشته اند، به طوری که فخررازی با تکیه برمبانی کلامی اشعری وقوع همه حوادث عالم و صدور تمامی افعال انسان در زندگی فردی و اجتماعی، از جمله مسأله هدایت و ضلالت انسان، امری حتمی و جبری و تخلف از آن را محال دانسته، در حالی که علامه طباطبایی با استدلال به آیات قران و روایات معصومین علیهم السلام و دلایل عقلی ضمن اعتقاد به عمومیت مشیت و اراده الهی، نه تنها از آیات مربوطه استنباط جبر ننموده بلکه آیات مربوط به مشیت و اراده الهی را مبین و مؤید اختیار انسان نیز دانسته است. مقاله حاضر جستاری تطبیقی است از آیات تفسیر شده پیرامون موضوع فوق از دو مفسر مذکور، براساس تفسیر کبیر و المیزان تا وجوه اختلاف ادله و آرای تفسیری آنها باز نموده شود.
بررسی کاربرد واژگان عدالت و تمدن ونسبت آن ها با یکدیگر در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن احکام فقهی وحقوقی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
عدالت و تمدن به عنوان دو پدیده مرتبط با زندگی اجتماعی بشر، از موضوعات مورد توجه نخبگان جوامع از روزگاران کهن تا کنون بوده اند. با اینکه عدالت خواهی از خواسته های همگانی در جوامع بشری بوده و زمینه جنبش های اعتراضی در میان عموم مردم و تکاپوهای فکری در میان متفکران را موجب شده، اما تمدن خواهی و تمدن اندیشی به طور ویژه در میان نخبگان مطرح بوده است. مسأله پژوهش حاضر، بررسی کاربرد واژگان عدالت و تمدن و نسبت سنجی میان آن دو در قرآن است. دستاوردهای این پژوهش در چهار نکته به فشردگی عبارت اند از 1- میان دو واژه از نظر لغوی و اصطلاحی، نسبت عموم و خصوص مطلق و به عنوان دو پدیده اجتماعی، عموم و خصوص من وجه برقرار است. 2- در قرآن واژه عدالت به دلیل عامه فهمی آن پرکاربرد، و واژه تمدن به دلیل خاصه فهمی کم کاربرد است؛ هرچند مصادیق مفهوم تمدن به فراوانی کاربرد داشته است. 3- استفاده از قالب بیان حقوق انسان در آیات سه سال نخست بعثت، مایه آگاهی بخشی ژرف به مخاطبان درباره عدالت و نیز مفهوم ملازم آن یعنی تمدن شده است. 4- رابطه تمدن و عدالت در قرآن از گونه زایشی افزایشی است؛ به این معنا که پیدایش تمدن، زمینه زایش مراتبی از عدالت و عدالت گستری است که بر کیفیت تمدن مؤثر بوده و این تأثیر متقابل میان این دو پدیده اجتماعی در جوامع انسانی همیشگی است.
معناشناسی «فؤاد» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزههای تخصصی:
واژه «فؤاد» یکی از مهم ترین مفاهیم قرآنی است که نظر و تدبّر هر اندیشمند قرآنی را به خود جلب می کند. این واژه تاکنون به رغم تلاش های برخی لغویون، مفسرین و علما، با رویکرد معناشناسانه بررسی نشده است. کاربرد این واژه در قرآن کریم 16 مرتبه در 15 آیه هست. این پژوهش با روش معناشناسی که نگاه تحلیلی و دقیق به متن است، به تبیین معنای «فؤاد» و استخراج مؤلّفه های معنایی آن از قرآن کریم پرداخته است. بررسی آیاتی که واژه «فؤاد» در آن به کار رفته است این گونه نشان داد که این کلمه در کاربرد قرآنی بر محور جانشینی و تا حدودی تقابل، با مفهوم قلب و بر محور هم نشینی با مفاهیمی مثل تثبیت، هوی، ربط و... در یک حوزه معنایی قرار می گیرد. کشف مؤلّفه های معنایی «فؤاد» سبب تجلّی بیشتر معارف ناب قرآنی برای روشنی راه عبد خداوند متعال و نشان دادن جهان بینی خاص و نظام مند قرآن کریم است.
بررسی آراء سیوطی در اجمال و تبیین آیات قرآن کریم با محوریت اندیشه های علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث علوم قرآنی که توسط عالمان این علم مورد
توجه قرار گرفته موضوع مجمل و مبین در قرآن کریم است. جلال الدین سیوطی درکتاب الإتقان
فی علوم القرآن فصلی با عنوان « فی مجمله و مبینه » دارد و در آن فصل آیاتی که
از نظر او دارای اجمال هستند را برشمرده و معانی مختلف مترتب بر آن آیات را بیان
کرده است . او اسبابی مانند اشتراک لفظی ، حذف ، غرابت و... را برای اجمال برمی
شمارد و آیاتی را به عنوان مثال بیان می کند. به نظر می رسد در تفسیر المیزان، با
بررسی آیاتی که سیوطی آن ها را دارای اجمال برشمرده است، علامه طباطبایی در بیشتر موارد
، آن آیات را با توضیح و توجه به سیاق از شکل مجمل خارج کرده است. البته در برخی آیات
که طبق نظر سیوطی مجمل هستند ، علامه طباطبایی اظهار نظر صریح یا خاصی نداشته و تنها
به بیان وجوه مختلف معنایی آیه پرداخته است . این مقاله کوشیده است با بررسی اسباب
اجمال در آیاتی که در اتقان آمده و نیز پرداختن به روایات کتاب الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، دیدگاه
سیوطی درباره اسباب اجمال را مورد مطالعه قرار داده است و با مراجعه به کتب مختلف
علوم قرآنی و نیز تفسیر المیزان ، اجمال درآن آیات را تحلیل و بررسی نماید .
بررسی میدان معنایی اطاعت در نظام توحیدی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در معناشناسی نوین، کنش های زبانی و هویت ارزشی عناصر آن مبتنی بر روابط معنایی است که در ساخت میدان های معنایی ظهور می یابد. عنصر اطاعت و مشتقات آن از مهم ترین واژگان کانونی در قرآن کریم است و معناشناسی این واژه و ساختارهای زبانی آن سهم بزرگی در کشف جهان بینی قرآن کریم و نظام معنایی آن دارد. پژوهش پیش رو، نخست معنای اطاعت و تطور معنایی آن را در دو دورة پیش از نزول و عصر نزول قرآن با رویکرد درزمانی بررسی می کند و سپس با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد هم زمانی و تحلیل حوزه ای معنا، به واکاوی روابط این مادة زبانی وحی در سه سطح هم نشینی، جانشینی و تقابل معنایی با دیگر واژه های مرتبط قرآنی، در دو حوزة کلان نظام تشریعی و تکوینی قرآن کریم می پردازد. در جهان بینی قرآن کریم، اطاعت در نظام تشریعی در فضای ایمان و انقیاد نظری از خداوند تصویر شده است و هم سویی آن با اطاعت پذیری همه موجودات در نظام تکوین، در گرو انقیاد ماندگار و پروای پایدار از خداوند است. به طور کلی می توان گفت میدان معنایی مادة اطاعت در سطوح پیش گفته، تداعی بخش نظام دقیقی است که بر محور توحید در جهان هستی در دو بُعد تکوینی و تشریعی جریان دارد و سعادت انسان در زندگی فردی و نظام اجتماعی در پرتو بهره مندی از عنصر اطاعت پایدار می ماند؛ چنان که سرکشی از فرمان خدا موجب سقوط انسان در عذاب خوارکننده خواهد بود.
ضوابط «جری و تطبیق» صحیح آیات قرآنی
حوزههای تخصصی:
چیستی حقیقت ملکوت در قرآن کریم و تحلیل دیدگاه مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی ملکوت و مسائل مرتبط با آن، محل بحث مفسران و قرآن پژوهان بوده است. منشأ آن آیات 83 یس، 88 مومنون، 75 أنعام و 185 أعراف است که به صراحت از ملکوت سخن گفته است، همین امر سبب به وجود آمدن دیدگاه های گوناگونی درباره ملکوت شده است. مقاله حاضر در تلاش است«چیستی ملکوت» و مسائل مرتبط با آن را، نخست از منظر آیات قرآن بررسی نماید و سپس به تبیین و بررسی مهم ترین دیدگاه ها در این زمینه بپردازد. در تفسیر ملکوت سه دیدگاه در میان مفسران مطرح است، ملکوت جنبه عمومی شهود است، ملکوت امر باطنی است و ملکوت مقام قربِ مختص به اولیای الهی است. دیدگاه دوم، افزون بر ارائه تفسیری روشن، جامع و قابل حمل بر آیات ملکوت، با در نظر گرفتن معنای عینی برای واژه ملکوت از حمل آن بر معنای اعتباری جلوگیری نموده است. از نگاه این دیدگاه، ملکوت امری باطنی در نظام عرش الهی است که از آن به چهره انتساب اشیاء به خدای متعال به لحاظ ارتباط تدبیری میان آنها تعبیر می شود و با مفاهیم امر الهی، هدایت، امامت، یقین و عرش مرتبط است.
زبان و تفکّر؛ رویکردی قرآنی، تحلیلی معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقدّم یا تأخّر تفکّر و تحصیل معنا نسبت به زبان و گفتار و تأثیر هرکدام بر دیگری و کیفیت آن مهم ترین وجوه مسأله در رابطه زبان و تفکّر است. «تعیین کنندگی زبان برای تفکّر»، «تعیین کنندگی تفکّر برای زبان»، «استقلال زبان و تفکّر از هم» و «استقلال زبان و تفکّر در آغاز تکوین و وابستگی آنها به هم در تکامل» چهار نظریه مطرح در این باره اند. در این میان، معرفت قرآنی حاصل از تحقیق موضوعی و معناشناختی آیات مرتبط، علاوه بر غنابخشی به دستاوردهای بشری، به ویژه در تبیین کیفیّت تأثیر زبان بر ذهن، می تواند پشتوانه نظری تدوین برنامه های اجتماعی تربیتی گفتمان محور و مهم تر از همه در راستای اصلاح رویکرد به آموزش و ترویج قرآن کریم، در پاسخ به چرایی ماهیت زبانی آن، نقش آفرین باشد. آیاتی از قرآن کریم شناخت یا عدم شناخت به حقایقی را در تحقّق و چگونگی کنش هایی در «زبان بیانگر» تعیین کننده نشان می دهد؛ اما «زبان دریافتی»، با لحاظ همبستگی لفظ و معنا، «کارکردی توجیهی» بر ذهن انسان به دو نحو «ذکری» و «لهوی» دارد. ثمربخشی شناخت هایی نو، بسترسازی برای آیات غیرکلامی، محوریّت برای ارزیابی و تغییر تصوّرات و تصدیقات و سببیّت برای تثبیت شناخت ها و باورهای انسان پیامد کارکرد توجیهی زبان در بیان قرآن کریم است.
تحلیل و بررسی روایات تفسیری درباره عبدالله بن سلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه روایات صحابه و تابعان و آرای مفسران، ابن سلام از احبار یهود که اوایل هجرت مسلمان شد، در 17 فقره از آیات، مورد تجلیل واقع شده که در برخی شأن نزول و در برخی مصداق آن پنداشته شده است. لیکن این اقوال از جهات گوناگون همچون تعدّد آیات شأن نزول برای یک واقعه، مکی بودن بسیاری از آیات تجلیل و مدنی بودن ایمان ابن سلام با عنایت به مردود بودن این قسم از آیات مستثنا، نقل برخی روایات از سوی خود ابن سلام و تجلیل از او در کنار کعب الاحبار، محدود بودن روایات تفسیری اصحاب و فقدان روایات تجلیل از ابن سلام به نقل از معصومان، موجب سست شدن این اقوال گردیده است. از دیگرسو با استناد به گزارش های تاریخی که از تلاش حاکمیت برای فضیلت تراشی برای برخی عناصر همگام با خلفا همچون ابن سلام به منظور کاهش مقبولیت حضرت علی خبر می دهد، وضع این روایات پس از دوران پیامبر آشکار می گردد.
نقدی بر مقاله «نگاهی به تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برآمده از علم بی نهایت الهی است و برای آنکه بخواهد در ظرف دانش محدود انسان قرار گیرد، جهت زدودن ابهام ها، نیازمند به تفسیر است. برای تفسیر کلام الهی، دو شیوه تفسیر موضوعی و تفسیر ترتیبی وجود دارد. تفسیر اخیر خود به دو روش تفسیر بر اساس ترتیب آیات مصحف و ترتیب نزول آیات تقسیم می گردد. مقاله پیش رو در نقد مقاله «نگاهی به تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول» که به مخالفت با تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول برخاسته است نگارش شده است و بر این نکته تاکید دارد که هیچ منع و محدودیتی برای تفسیر بر اساس ترتیب نزول وجود ندارد؛ زیرا این سبک تفسیر، نوعی تفسیر موضوعی است که به کشف مهندسی ترتیبی قرآن که در همه زمان ها و مکان ها قابل اجرا است، می انجامد.
بررسی تاثیر پیش فرض ها در فهم و راه های کنترل آن ها از منظر هرمنوتیک فلسفی و علوم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست یابی به فهمی درست یا مطلوب، از جمله دغدغه های هر مفسر یا نظریه تفسیری است. یکی از اموری که به عنوان مانعی جدی در دست یابی به این مهم تلقی شده، دخالت پیش فرض ها است. در این نوشتار که پژوهشی توصیفی و تحلیلی و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است، سعی شده است تا پس از بررسی ماهیت و انواع پیش فرض ها و نیز تأثیر پیش فرض ها در فهم و مخل یا ضروری بودن آن از نگاه اندیشمندان هرمنوتیک فلسفی و علوم اسلامی نظیر تفسیر و اصول فقه، به توصیف و تحلیل راه های ارائه شده در این علوم جهت جلوگیری یا کنترل پیش فرض ها و میزان موفقیت هر علم در این امر پرداخته شود. در نهایت نشان داده شده است که به کار گرفتن مزایای روش هرمنوتیکی نظیر گشودگی، دیالکتیک و دور هرمنوتیکی در کنار مزایای روش اصولی-تفسیری از جمله توجه به ظهور نوعی و قصد ظاهری و قراین و شواهد عامه ای همچون اصول لفظیه از یک سو و توجه به صلاحیت های روحی و اخلاقی مفسر از سوی دیگر، می تواند نقایص هر یک از این دو روش را بر طرف ساخته و تعامل مکمل گونه ای میان این دو علم برقرار سازد.
تحلیل تطبیقی رویکرد فریقین در مسئله رجعت بر اساس آیه 83 نمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیعه در اعتقادهای خود، به مسئله رجعت باور دارد، اما اهل سنت نسبت به آن بی اعتقاد است. متفکران شیعه برای اثبات این عقیده به ادله متعددی تمسک کرده اند، از جمله به متون دینی اعم از آیات قرآن و روایات معصومان ^ ، عقل و اجماع. این امور به انضمام واقعیت های تاریخی در اقوام گذشته ، امکان رجعت را اثبات می کند. در میان ادله نقلی، برخی آیات اثبات کننده این باور در آخرالزمان است. به نظر مفسران شیعه در رأس این آیات، آیه 83 سوره نمل قرار دارد که در عرف قرآن پژوهان شیعه به آیه اثبات کننده رجعت در زمان ظهور حضرت مهدی # مشهور است، اما در برابر، مفسران عامه به نقد دیدگاه عالمان شیعی پرداخته اند. در این تحقیق با رویکردی تحلیلی به بررسی موشکافانه دیدگاه مفسران فریقین در مدلول آیه فوق پرداخته و در ادامه نظر مفسران اهل سنت را به نقد کشیده است.
نشانه شناختی جایگزینی واج و تأثیر آن در ایفای معنا در متون تفسیری (مطالعه موردی تفسیر التبیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ طوسی در تفسیر التبیان، صاحب نظرات و آراء ویژه تفسیری و قرآنی است. این پژوهش بر آن است، تلاشها و اجتهادهای ایشان را در دریافت معناشناسی واج و نشانه شناختی تغییر صامت و مصوّت در ایفای معنا، به تصویر بکشد. برای این منظور، موارد قابل توجهی از استنباطها و فهم ظریف ایشان در این خصوص شناسایی، بررسی و تبیین، و یافته ها به روش توصیفی تحلیلی ارائه شده است. در این بررسی، مشخص گردید اندیشمندان و علمای اسلامی، نبوغ و ذکاوت فراوانی در این خصوص داشته اند و با وجود نوپیدا بودن علم «واج شناسی»، اما نشانه شناختیهای قابل توجهی در تفاسیر قرآن کریم در سده های اولیه اسلامی می توان یافت که تفسیر التبیان شیخ طوسی، مصداقی بارز و شاهدی محکم بر این مدعا است.
هرمنوتیک مدرن و نظریه تفسیری شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
در این نوشتار که با روش توصیفی مقایسه ای و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای تهیه شده است سعی گردیده در خصوص مهم ترین ارکان نظریه تفسیری، یعنی ماهیت، هدف، امکان و عوامل فهم، مقایسه ای میان دیدگاه مهم ترین صاحب نظران هرمنوتیک مدرن و شهید مطهری صورت گیرد. در این راستا توانستیم مهم ترین پرسش های نظریه تفسیری را به آثار به جای مانده از استاد عرضه کنیم و پاسخ مناسبی دریافت کنیم. با این کار اولاً نگاهی نسبتاً جامع و اجمالی از نظریه تفسیری شهید مطهری به دست آمد که این خود از نو آوری های این تحقیق به شمار می رود و ثانیاً با مقایسه این نظریه با نظریه های منسوب به هرمنوتیست های مدرن به این نتیجه رسیدیم که نظریه تفسیری ایشان با هرمنوتیک مدرن قرابت بیشتری دارد اما در عین برخورداری از نکات مثبت این نظریه ها یعنی اموری همچون تکثر معنایی و واقع بینی نسبت به ماهیت فهم، از معایبی که نوعاً این نظریه ها دارند نظیر بی اعتقادی به فهم درست و نادرست و در غلطیدن به وادی نسبیت منفی به دور است. با توجه به چند ویژگی مهم نظریه تفسیری شهید مطهری یعنی جامعیت، واقع نگری، تکثرگرایی معنایی، روش مندی، جزمیت گریزی و نسبیت پرهیزی این نظریه می تواند الگوی مفسران در تفسیر متون و به خصوص تفسیر متون شرعی و نصوص دینی باشد.
ریشه شناسی تاریخی واژگان و اثر آن بر فهم مفردات قرآن کریم؛ مطالعه موردی ریشه «قسط»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث نظری شایان توجه در واژه پژوهی، التفات و اعتنا به مقوله «اشتراک لفظی» است. جستاری در میراث زبانی مسلمانان نشان می دهد بسیاری از لغت شناسان، به این مسأله توجه داشته و مباحث نظری آن را پیش برده اند. با این وجود گاه در مقام عمل، اشتراک لفظی نادیده انگاشته شده و برخی لغویان در تحلیلِ چندمعناییِ دو واژه بدون تبار مشترک، به سمت برقراری ارتباط میان تمامی معانی آن کلمات رفته اند و یا، آن واژگان را در شمار «اضداد» جای داده اند؛ رویکردی که لغزش های بسیاری در پی داشته، و به تکلف های فراوانی انجامیده است. نمونه ای از این دست، ریشه پرکاربرد «قسط» است که به دو صورت باب افعال «أقسط» و مصدر «القسط»، و نیز صورت اسمی «القاسط»، با دو معنای متفاوت در قرآن بازتاب یافته است. گاه واژه «قِسطاس» نیز از همین ریشه انگاشته می شود و مجموعِ بسامد هر سه در قرآن کریم، 29 مرتبه است. بسیاری از لغت شناسان با این پندار که واژگان فوق از بناء واحدی ساخت یافته اند، نوعی از ارتباط میانشان جسته اند. این نوشتار می کوشد با بهره گیری از روش «ریشه شناسی» و «معناشناسی دَرزمانی» در علم زبان شناسی تاریخی، ابتدا وام واژگی «قسطاس» و «القسط» که مبتنی بر یک الگوی تعریب شناخته شده است را نمایان سازد؛ آنگاه با مطالعه تطبیقی واژه «القاسط» و نظایر آن در دیگر زبان های سامی، معنای دقیق تری برای این واژه فرا روی نهد. در پایان، به این نتیجه دست یافتیم که واژگان فوق، سه تبار مختلف دارند و تلاقی این سه، نوعی اشتراک لفظی است.
دلالات الإمام الباطل فی القرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر علم الدلالة فرعا من فروع علم اللغة إلّا أنّ البعض یعتبرونه علما مستقلا یمکن من خلاله الحصول علی معانی المفردات والجمل فی النص أو العثور علی المکانة الخاصة للمفردات والتراکیب وفقا للنظام الدلالی التیوردت فیه. تهدف هذه المقالة تناول دلالة مفهوم «الإمام الباطل» فی القرآن الکریم وهذا ما یساعدنا علی معرفة مفهوم «الإمام الحق» معرفة شاملا وکما یقال :«تعرف الشیاء بأضدادها».وفی هذا الطریق نبحث عن المفاهیم التی ترتبط بمفهوم «الإمام الباطل» فی العلاقات الأفقیة والرأسیة والتی فی نفس الحقل الدلالی معه. رغم أنّ کلمة «الإمام» بمعنیالإمام الباطل لم تکرّر فی القرآنإلّا مرّتین إلّا أنّه من الممکن الحصول علی الکثیر من الحقول الدلالیة حول هذا المفهوم المحوری. عبر دراسة أجریناها فی هذا المجال، وجدنا أنّ مفهوم «الإمام الباطل» فی القرآن الکریم، فی العلاقة الأفقیة مع مفاهیم کالجعل والکفر والدعوة کما أنه فی العلاقة الرأسیة مع مفاهیم کالخلیفة والآیة والصراط وهو فی نفس الحقل الدلالی معها. والحصول علی الملامح الدلالیة للإمام الباطل یسببفی ظهور المعارف المستورة فی بطون الآیات ویظهر الفکر المنهجی للقرآن الکریم.