یکی از مسائل مهم در عرصه دین پژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجسته ترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیو ه های رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوه های متفکران غربی است و آیا این شیو ه ها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائه شیوه های ایشان و بررسی اصالت آن ها و ارزیابی کارایی شان است. با مراجعه به آثار جوادی آملی و آثار برجسته متفکران غربی در زمینة علم و دین و بررسی آنها مشخص می شود که برخی از شیوه های جوادی آملی مبتنی بر فلسفه علم اسلامی و دسته دیگر مبتنی بر دیدگاه های دین شناسانه اسلامی است. ازاین رو، اصالت این شیوه ها اثبات گردیده و چون وی با ملاحظه ماهیت و ویژگی های علم و دین و با حفظ خصوصیات آن ها سازگاری شان را تبیین کرده، شیوه های وی در رفع تعارض کارایی دارد
فیزیک کوانتوم بر مبناى اصل عدم تعین و پیش بینى ناپذیرى در حوزه اتمى بنا شده است. پس از ظهور این فیزیک، برخى تلاش کردند تا برخى لوازم فلسفى و دینى را از این فیزیک استفاده کنند. بى پایه شدن اصالت واقع، از بین رفتن اعتبار اصل علیت و از بین رفتن اعتبار اصل سنخیت، از جمله لوازم فلسفى اى هستند که از این فیزیک گرفته شده اند. واضح است که این لوازم فلسفى بر برخى از اعتقادات دینى نیز اثرگذارند. علاوه بر این لوازم فلسفى، برخى نتیجه این فیزیک را بى اعتبار شدن برهان نظم و بعضى دیگر این فیزیک را راهى جدید براى اثبات خداوند دانسته اند. همچنین فیلسوفان مؤمن و خداباور نتایجى دینى نظیر اثبات اختیار آزاد و اثبات مشیت و قیومیت خداوند را از این فیزیک اخذ کرده اند. در این مقاله ضمن بررسى این لوازم، این نتیجه پذیرفته شده است که این فیزیک هیچ لازمه خاص فلسفى یا دینى اى ندارد.
هدف پژوهش حاضر بررسی تمایز علم دینی از علم غیر دینی در نگاه مخالفان است در این رابطه معتقدند که ملاک و معیاری بر این تمایز وجود ندارد. برای اثبات این مطلب سه مقوم فرضی علم، «موضوع روش غایت» را در مقام ثبوت و اثبات بررسی می کند. لذا در مقام ثبوت، دینی بودن را به هیچ معنایی نمی پذیرد، اما در مقام اثبات، بین مقام داوری و مقام گردآوری تفکیک می کنند و مدعی می شوند که تنها در مورد مقام گردآوری است که می توان سخن از علم دینی به میان آورد. نتیجه این شد که اولاً سخنان آنها معلول نوعی مغالطه است که از خلط بین مقام ثبوت و مقام اثبات نشأت گرفته است و ثانیاً برخی از مدعیات وی برخلاف سایر مبانی علم شناسی ایشان می باشد و ثالثا بخشی از مدعیاتش بدون دلیل و برخلاف واقعیت های تاریخ علم است.
تبیین هندسه علم در اندیشة قرآنی هدف اصلی پژوهش حاضر می باشد. روش مطالعه، توصیفی تحلیلی است که مطابق آن، اطّلاعات به دست آمده از کُتُب و منابع، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. یافته ها بیانگر آن است که از منظر قرآن کریم، هر نسبت و مواجهه ای با علم، به تکامل و تعالی شخصیّت منجر نمی شود. از میان نسبت های کشف شده از قبیل نسبت حمل، نسبت فهم، نسبت نقد و نسبت خلق، تنها نسبت خلق علم به عنوان نسبت برتر معرّفی شده است. مطابق آموزه های قرآنی، «علم» دارای ویژگی های ذاتی از قبیل تشکیک پذیری، بی مرزی، اصالت، قداست، جهت مندی و جاودانگی است که مجموعة این ویژگی ها در کنار هم، چارچوب و هندسة خاصّی به مقولة علم می بخشد و مرز آن را با پاره ای اصطلاحات نزدیک به علم مشخّص می سازد. بخش پایانی این مقاله نیز به آفات و موانعی اشاره می کند که دستیابی انسان به علم و یقین را با چالش روبه رو می سازد.