از زمان نزول قرآن در موضوع وحى شبهه هایى مطرح و براساس معیارهاى درون دینى و برون دینى پاسخ هایى نیز ارائه شده است.
ارتباط میان انسان به عنوان مادّه سفلى با عالم عُلیا، نوع این ارتباط به لحاظ قالب الفاظ و قالب معنا، سنخ القاى آن بر پیامبران الهى و به صورت خاصّى بر پیامبر خاتم 9، تجربى بودن پدیده وحى و قابلیّت بسط و گسترش آن، معانى متعدّد وحى و یا کاربردهاى متعدّد از یکمعنى واحد براى وحى از جمله شبهاتى است که به صورت پرسشى مطرح، و تنى چند از اساتید دانشگاه پاسخ داده اند.
در خصوص پیامبر خاتم 9 الفاظ و معانى قرآن، هر دو از جانب خداوند بر قلب رسول اکرم 9 نازل شده و پیامبر 9 براى بازگو کردن عین الفاظ نازل شده شتاب مى کرده اند. در قرآن تصریحاتى به نزول لفظى و معنایى وجود دارد.
قول ثقیل، تحدّى قرآن نیز از مباحث مطرح شده مى باشد.
سریال مریم مقدس یکى از برنامههاى موفق صدا و سیما بود که توانستبا زبان هنر، محیط و تاریخ آغاز مسیحیت را به تصویر بکشد . از آنجا که دین مسیحیتیکى از بزرگترین ادیان جهان معاصر و داراى پیروان بسیار زیادى است، به طور طبیعى براى بسیارى از مخاطبان این سریال این پرسش مطرح مىشود که آیا مسیحیتى که امروزه صداى ناقوس کلیساهایش در اکثر فیلمها و سریالهاى غربى شنیده مىشود، همان مسیحیتى است که مسیح «مریم مقدس» به دنبال تاسیس آن بوده یا اینکه در طول تاریخ، تحولات و تغییراتى در عقاید و مسیر آن به وجود آمده است . در این نوشتار با استفاده از متون اصلى مسیحیت و منابع تاریخى تلاش خواهیم کرد به این پرسش پاسخ دهیم .
پس از اثبات وجود خدا و جهان آخرت و مواجهه با وجود انسان، پرسشی اساسی رخ می نماید و آن اینکه آیا عقل می تواند مستقلاً نسبت به لزوم هدایت الهی داوری کند. پیروان پیامبران الهی تاکنون ادله پرشماری بر ضرورت عقلی ارسال انبیا اقامه کرده اند. یکی از این ادله، ضرورت وحی بر اساس حکمت الهی و محدودیت حس و عقل برای راهیابی به سعادت دنیوی و اخروی است. در مقابل، کسانی درصدد مخالفت برآمده و اشکالاتی را برشمرده اند. هدف از این نوشتار این است که با روشی عقلی و تحلیلی، ضمن نقادی اشکالات پرشماری که به تازگی برخی از مخالفان ضرورت عقلی ارسال انبیا وارد کرده اند، از دلیل مزبور دفاع مجدد صورت گیرد تا معلوم شود هدایت الهی لازم است. یافته های وجدان و عقل بشری برای پاسخ به پرسش های فراوان بشر در بارة افعال مختلف و تأثیرات گوناگون آن بر جسم و روح او و دیگر موجودات و عوالم، بسیار محدود و ناقص اند. اخبار وحی به هر انسانی واصل شود مبنای محاجه در محکمة الهی قرار می گیرد وگرنه فقط عقل و فطرت مبنای محاسبه اند.
وجود امور خارق العاده امرى غیر قابل انکار است . هرچند خوارق عادت عموما در داشتن غایتى که همان اثبات امر غیر معتاد و یا نفى امر معتاد است، با هم مشترکند . اما وجوه افتراقى، آنها را از جهت نوع غایت و برخوردارى از مقبولیت الهى و عدم آن از هم جدا مىکند . این تنوع موجود در خوارق عادت امرى استبا پیشینهاى طولانى در مسیر زمان، که رغبت اهل اندیشه، خصوصا متکلمین را نسبتبه تحقیق درباره کیفیت و نحوه تحقق آنها جلب کرده است .
معجزه به عنوان مهمترین و اصیلترین امر خارق العاده، که روایتهاى تاریخى موثق وقوع آن را اثبات مىکند، یکى از این امور است .
کرامت، سحر، جادو و امورى از قبیل «تله پاتى» و «هیپنوتیزم» از خوارق عادت محسوب مىشود .
آنچه که بحث مورد نظر ما است، تعریف و تبیین این امور و نیز تفاوت آنها با معجزه است که از نظر مىگذرانیم .