فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه آثار پائولو کوئلیو در رده عرفان هاى نوظهور جاى گرفته است. آثار او بیشتر در قالب رمان است و از این رو یافتن مبانى اندیشه اى او چندان ساده نیست؛ حال آنکه براى خوانندگان پرشمار او، درک اصول اندیشه هایش بسیار مهم است. آگاهى یافتن از این اصول، خود بهترین نقد براى این نوع عرفان هاى کاذب و وارداتى است. در این مقاله اصول معرفت شناسى در آثار او بررسى و نقد مى شود. پائولو کوئلیو معتقد است شناخت نه ممکن است و نه ضرورى. او در آثار خود به دنبال ترویج نسبیت گرایى است و پس از انکار امکان شناخت جهان و حقایق آن، کوشیده است پیروان خود را به پذیرش ایمان گرایى، تکثرگرایى و تجربه دینى تشویق کند. در این مجال کلمات و استدلال هاى او با رعایت امانت نقل، و به دقت نقد شده است.
دیدگاه عرفانی امام محمّد غزّالی و جلال الدّین مولوی در باب رؤیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش پژوهشی مقاله از نوع تحلیل محتواست. هدف مقاله مقایسه و بیان تمایز و تشابه دیدگاه غزالی و مولوی دربارهی امکان رؤیت خداوند است. هر دو در مسلک کلامی، اشعری، و معتقد به رؤیت خداوند هستند، امّا آنان درباره ی کیفیت، محل و ابزار رؤیت خداوند نگرش و تفسیر عرفانی هم دارند. دیدگاه کلامی غزّالی غالب بر دیدگاه عرفانی او، امّا دیدگاه عرفانی مولوی غالب بر دیدگاه کلامی اوست. غزّالی بعد از بحثهای فراوان کلامی و عرفانی، سرانجام همانند اشاعره، خداوند را نه در دنیا، بلکه در آخرت و فقط برای مؤمنان باچشم سَر قابل رؤیت میداند، امّا مولوی مقلد صرف کلام اشاعره نیست. او خداوند را در دنیا و آخرت با چشم دل قابل مشاهده، و چشم سَر را همیشه از دیدن خداوند ناتوان میداند. او چشم سَر را از حواس مشترک میان انسان و حیوان میداند که دیدن با آن، فضیلتی برای انسان به بار نمیآورد، امّا انسان حواس باطنی نیز دارد که مایهی کرامت انسانی است و رؤیت نیز با همان حواس باطنی ممکن خواهد بود.
نقدهای شیخ اشراق بر نظریه مشائیان درباره ادراک ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ادراک و بررسی زوایای مختلف آن در طول تاریخ، از جمله مباحث پرتقابل در فلسفه بوده است. یکی از جلوه های این موضوع، مسئله ادراک ذات است؛ تقریر مسئله بدین گونه است که در چه صورت یک موجود می تواند خود را ادراک کند؟
مشائیان قائل اند که هر موجودی که مجرد از ماده شود، عالم به ذات خویش است؛ در مقابل، از منظر شیخ اشراق فقط امری می تواند عالم به ذات خود باشد که نور لنفسه است. شیخ اشراق اظهار می کند با فرض قبول نظریه مشائیان، لازم است که هیولی عالم به ذات خود و عالم به تمام صور قائم به خود و با توجّه به ماهیت نداشتن هیولی هم چون واجب الوجود عالم به تمام اشیا باشد و از سوی دیگر واجب الوجود نیز هم چون هیولی، افتقار به صور داشته باشد. البته سهروردی تمام این نتایج و لوازم را باطل می داند.
در مقام دفاع از نظریه مشائیان، به عنوان نظریه مطبوع، اشکالات شیخ اشراق مردود شمرده می شود و منشأ آن به ضعف شیخ در فهم سخنان مشائیان برمی گردد؛ زیرا مشائیان هیولای مجرد را در خارج محقق نمی دانند (بلکه هیولی را قوه صرف می دانند که در خارج فعلیتی مستقل و ماسوای از صورت ندارد) و همین طور قائل نیستند که هیولی وجودی محض و بی ماهیت (هم چون خدا) است؛ در نتیجه، اشکالات شیخ اشراق وارد نیست.
علم حضوری نفس از دیدگاه شیخ اشراق و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که نفس، در کلام شیخ اشراق، واجد دو جه علوی و سفلی ست، ضرورتاً، واجد دوگونه فعل است: فعلی که با عنوان «تدبیر جسم» شناخته می شود و فعلی که متضمن معرفت و سیر و سلوک عرفانی است؛ اما از آن حیث که نفس، به عالم نور تعلق دارد و از جنس نور است، بنا به تعریف نور، نخست «آشکار بر خود» است و دوم «آشکار کننده ی غیر خود». بنابراین، شیخ اشراق، در اثبات تجرد نفس، نخست از «ادراک مستمر نفس» یا «خودآگاهی نفس» سخن می گوید و سپس، از دیگر اقسام علم حضوری بحث می کند. تقدم این سنخ از علم حضوری بر دیگر انواع آن نشانگر ضرورت آن برای دیگر اقسام معرفت است. به طوری که شناخت نفس از مفارقات علوم و امورات جسمانی سفلی، حاصل شدت و ضعف در همین سنخ ضروری و متقدم علم حضوری است.
پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
عقل نظرى مهم ترین قوه نفس ناطقه است که اصلى ترین کارکردش از نظر فلاسفه، ادراک کلیات است. این کلیات دربردارنده صور و معانى، تصورات و تصدیقات، قضایاى صادق و کاذب، و نظرى و عملى، واجبات، ممکنات و ممتنعات، ظنیات، یقینیات و... است. عقل نظرى بدون نیاز به بدن و قواى بدنى، آن کلیات را به گونه اى ویژه و با علم حضورى از مبادى عالیه دریافت مى کند و نقشش در این دریافت، تنها انفعال و تأثر است؛ اما اینکه مبادى عقل نظرى چیست و مراتب آن کدام اند و آیا همه افراد مى توانند به همه مراتب آن نایل شوند و نیز عقل نظرى چه نقشى در تولید علم و اخلاق دارد و آیا مى تواند در حصول سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت نقشى داشته باشد و موانع این نقش کدام اند، پرسش هایى اند که پاسخشان از نظر ابن سینا و ملّاصدرا در این مقاله کانون بررسى و تحقیق قرار مى گیرد.
تحویل گرایی یا غیرتحویل گرایی در معرفت شناسی دلیل نقلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
تبیین وجودى و معرفتى قوه حافظه در فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مهم ترین قواى باطنى نفس، قوه حافظه نامیده مى شود. در مقاله پیش رو این قوه در دو قلمرو وجودى و معرفتى بررسى شده است. در قلمرو وجودى با وجود معقول بودن گرایش عمومى فلاسفه مسلمان بر رویکرد تقلیلى در باب قواى باطنى نفس، به جهت نگرش ممتازى که فلاسفه معاصر بر این قوه و کارکردهاى آن داشته اند، استقلال وجودى مقرون به صحت دانسته شده است. در قلمرو معرفتى با توجه به رویکرد همگون ملّاصدرا و فلاسفه معاصر مسلمان، هر دو کارکرد حفظ و استرجاع معانى حافظه، در حیطه حضور و تجرد قرار مى گیرد. در این قلمرو، احتمال انتساب فرایند استرجاع به خطاپذیرى، به واسطه نقص و عدم اشتداد برخى نفوس تبیین شده است.
در مسئله کیفیت مطابقت معانى حافظه، از رویکرد ملّاصدرا و به ویژه آیت اللّه مصباح در وضع تشکیک در ادراکات حضورى و جعل نظریه وحدت عاقل و معقول به سان نردبان تعالى نفس در درجات علم حضورى و وصول بر غایت انفعال استفاده شده است.
کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی با تکیه بر متون کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقصود از روش عقلی و روش نقلی در این نوشتار منبع بودن عقل و نقل در کسب معرفت است؛ اما عقل گذشته از منبع بودن، در روش نقلی نیز نقش آفرینی می کند. بدیهی است در روش نقلی، عقل نیز کارایی دارد، ولی نه به منزلة منبع بلکه به مثابه ابزاری در اختیار متن. کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی به معنای نقش آفرینی عقل در استنباط و دفاع از نقل است. نشان دادن نحوة به کارگیری عقل در استفاده کردن از متون وحیانی در کسب معرفت یکی از ضرورت های این تحقیق است که در کتب کلامی کمتر به این امر مهم پرداخته و بیشتر به تبیین نقش های کلی عقل اشاره شده است. هدف از این نوشتار تبیین نقش های مختلف عقل به منزلة ابزاری در اختیار نقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته می شود. به همین جهت به کتب کلامی جهت یافتن نمونه های مختلف به کار گیری عقل در بهره بردن از نقل مراجعه می شود. نقش استنباطی، نقش تبیینی دفاعی و نقش اعتباربخشی از جمله کارکردهایی اند که در نوشتة حاضر بدانها اشاره شده است.
رویکرد دو نظام سینوی و صدرایی در چالش مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی مسأله ی مطابقت بین ذهن و عین در دو حوزه ی سینوی و صدرایی پرداخته شده است. این بررسی در حوزه ی سینوی نشان می دهد اگر چه ابن سینا بر اساس مبانی فلسفه ی مشاء، به صحت فرآیند تجرید و انطباق ماهوی معتقد شده است، وی در نمط پایانی اشارات، با توسعه ی ادراکات در قسم غیر حصولی و شهودی، نفس را مؤلفه ای پویا و اشتدادپذیر لحاظ می کند. شیخ اذعان می نماید که تجرید فرآیندی ناکارآمد در تحصیل ادراکات شهودی است و نفس می تواند به واسطه ی اشتداد وجودی و معرفتی، از ابهام و عدم وضوح ادراکات خود کاسته، ادراکاتی مطابق با واقع را تحصیل نماید.
در روی کرد صدرایی، مسأله ی مطابقت انتظام بهتری یافته است. ملاصدرا صراحتاً به ناکارآمدی فرآیند تجرید اذعان می نماید. وی بر اساس نظریه ی حدوث جسمانی، ابهام و عدم انطباق احتمالی ادراکات را ناشی از خساست وجودی نفس می داند. ملاصدرا به واسطه ی نگرش متفاوتی که به علم و ماهیت آن دارد، اشتداد جوهری نفس را به سان نردبان تعالی معرفتی نفس لحاظ کرده، معتقد است به هر میزان نفس در فرآیند حرکت جوهری اشتداد بیشتری یابد، ادراکاتی واضح تر را تحصیل خواهد کرد.
خطاپذیری وجدانیات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی مبانی تجربه گرایی در علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تجربه گرایی» به عنوان اولین رویکرد در علوم انسانی، مورد توجه دانشمندان این عرصه قرار گرفت، و هنوز هم، باوجود نقدها و رقیب های جدی، روش غالب در تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی است. موافقان و مخالفان تجربه گرایی در علوم انسانی از شیوه ها و راهبردهای مختلفی برای اثبات نظر خویش و ابطال نظریات مخالف بهره برده اند: از تغییر در موضوع علوم انسانی، تا تحول در هدف آنها، تا دگرگونی در مبانی هستی شناختی یا معرفت شناختی آنها. به نظر می رسد نکته ای کلیدی که منتقدان تجربه گرایی در علوم انسانی از آن غفلت ورزیده اند، بررسی و تحلیل ماهیت موضوع علوم انسانی و لوازم روش شناختی آن است. توجه به این نکته می تواند برخی کاستی های تجربه گرایی را آشکار کند.
نقطهٔ عزیمت این مقاله را این اصل روش شناختی تشکیل می دهد که روش هر علم وابسته به موضوع آن است، و ماهیت موضوع است که نوع روش تحقیق مناسب را تعیین می کند. بر این اساس، سعی می شود تا ماهیت موضوع علوم انسانی، تحلیل، و عدم تناسب روش تجربی با آن نشان داده شود. راهبرد این نوشتار برای این کار، تحلیل منطقی مفاهیمی است که در موضوعات مسائل علوم انسانی به کار می روند تا نشان دهد این موضوعات شامل مفاهیمی از سنخ معقولات اولیٰ، معقولات ثانیهٔ منطقی، و اعتباریات محض اند و مطالعهٔ هر دسته از آنها نیازمند روشی ویژه و منحصربه فرد می باشد. از این رو، پیشنهاد نوشتار حاضر، آن است که روش تجربی هرچند در بررسی و مطالعهٔ برخی از موضوعات علوم انسانی، کارآیی محدود و مناسب خود را دارد، لکن نمی تواند به عنوان تنها روش مطلوب و مفید در این علوم مورد تأکید و توجه قرار گیرد؛ بلکه عمدهٔ مسائل علوم انسانی به روش هایی دیگر نیازمندند تا بتوانند همهٔ موضوعات خویش را بررسی کرده، به اهداف خود دست یابند.