سر، ودیعه ای است نهاده در دل، که باید از نااهلان و نامحرمان، نهان داشته شود، در فرهنگ ما، به نگاه داشت راز، بسیار سفارش شده تا آنجا که رسیدن به مراد و مالا رستگاری را ، در گرو نهان داشت آن، برشمرده اند، هر چند تنگی سینه گنجایی راز را ندارد...
«سعدی در خندق طرابلس»، موضوع یکی از حکایتهای گلستان سعدی است که در باب دوم در اخلاق درویشان آمده است. نویسنده در این مقاله به بررسی این حکایت و طرابلس میپردازد که بنا به گفته سعدی وی در چنگ صلیبیان این ناحیه اسیر شده. البته نویسنده در نتیجهگیری، این داستان را مجازی و نمادین میپندارد که بر اساس آن ، اسارت به دست فرنگیان، گِل کشی در خندق و کارکردن همراه یهودیان را با زجر زندگی با زن بد ، برابر و حتی بهتر از آن شمرده است.
در این مقاله نویسنده با تکیه بر بیت «نه هر کس حق تواند گفت گستاخ/ سخن ملکیست سعدی را مسلم» ذهن و افکارسعدی ، تاریخ زندگی، تحصیل در نظامیه، آرمانخواهی و واقعگرایی او، توجه به ایران باستان و... را بر پایه آثارش بررسی میکند.
«نفثه المصدور» را «شهاب الدین محمد خرندزی نسوی» پس از تازش مغولان به ایران و کشته شدن «جلال الدین خوارزم شاه» با نثری شاعرانه می نویسد و در آن به شرح دردها و در به دریهای خود می پردازد.
این کتاب دارای سبکی سه گانه: ساده، فنی و مصنوع و سرشار از آرایه های درهم پیچیده و چند لایه شعری است. آرایه ها و ابزارهای آفرینش شعر را در این کتاب بر اساس کاربرد و بسامد - می توان به سه گروه تقسیم کرد:
الف: بدیع لفظی: اوج آرایی، جناس، سجع، موازنه
ب: بدیع معنوی، ایهام، تناسب (مراعات النظیر) استخدام، تضاد، پارادوکس، تلمیح، ارسال المثل
پ: بیان: مجاز، تشبیه، استعاره، کنایه
در این مقاله به اجمال برای هر یک از آرایه ها، نمونه هایی از هر دست آمده است.