علی آدمی

علی آدمی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۱ مورد از کل ۵۱ مورد.
۴۱.

Understanding the Security Environment of the Islamic Republic of Iran based on a Systemic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Systemic Theory of Security Environment geographical barriers Self - restraint international structure defense Aggression

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۰۵
Understanding the "security environment" is one of the main pillars of countries' security strategy. Unless a country's "security environment" is defined, any security planing will be useless. The "security environment" is usually assessed in terms of threats to that environment, but Shiping Tang in his famous article entitled "systemic Theory of the Security Environment ", offers a new approach to defining the 'security environment'. According to it, the "security environment" is considered as a "system" that is formed by several factors. In this study, while introducing the main parts of Tang’s theory, it examines five indicators "permeability of geographical barriers", "power of State", "behave with self-restraint", "robust constraint behalf international structure (structural constraints)" and "dominance of defense" that he presents about the good security environment of a country, is discussed and while examining the above five indicators, it is concluded that the "security environment" of the Islamic Republic of Iran is good (or desirable) and the likelihood of war is low. The purpose of this study is to apply a system-oriented theory in order to understand the security environment of the Islamic Republic of Iran in order to manage the threats posed by that environment by understanding the "security environment". The necessity of research also stems from the use of a system-oriented approach that has received less attention, because the theoretical effort of researchers has been focused on using the traditional threat-identifying approach in order to understand the security environment of the Islamic Republic of Iran.
۴۲.

تبیین راهبرد امنیتی ایالات متحده آمریکا در قبال عربستان سعودی در دوران پساجنگ سرد

کلیدواژه‌ها: راهبرد امنیتی ایالات متحده آمریکا عربستان سعودی جنگ سرد 11 سپتامبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
این مقاله به بررسی راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی از جنگ سرد تا پس از 11 سپتامبر 2001 و متأثر از وقایع و قیامهای کنونی منطقه ی خاورمیانه میپردازد. آنچه به دوستی و همکاری و حتی نوعی اتحاد آمریکا با عربستان در این دوران مشهور است، خالی از تنشهای جدی نبوده است. انتظارات عربستان در مورد دریافت اسلحه و عدم حمایت آمریکا از اسراییل و انتظارات آمریکا مبنی بر رعایت حقوق بشر در عربستان و تأمین پایگاه های هوایی برای ارتش آمریکا از سوی سعودیها و نیز مسأل هی تأمین نفت از عواملی بوده است که روابط دوستی و همکاری را دچار بحرانهای شدید می کرده است. بر خلاف ظواهر، رابطه ی جنگ سردی آمریکا با عربستان در چارچوب ترکیبی از رئالیسم - ایده آلیسم، و ناگزیر از تضاد این ترکیب، غالباً دستخوش بحران بوده است. این رابطه از نگاه دو طرف، اتحادی بسیار ضروری، اما کاملاً هم، شکننده بوده است. مقاله ی حاضر در پی تقویت این فرضیه است که راهبرد امنیتی آمریکا در قبال عربستان سعودی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 با تغییراتی روبرو شد و از همکاری پرتنش به سیاست مهار-سرکوب تغییر جهت داد، اما این راهبرد طولانی نشد و نمیتوانست باشد. پس از فرونشستن غلیان احساسات ناشی از 11 سپتامبر، نظر به اهداف و منافعی که وضعیت آمریکا ایجاب میکرد از حالت تهاجمی به حالت تعدیل یافتهتری که پیشتر وجود داشت بازگشت.
۴۳.

تاثیر روابط اقتصادی – امنیتی هند-آمریکا بر روابط ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۵۱
روابط ایالات متحده-هند در دوران جنگ سرد، به دلیل رقابت دو بلوک شرق و غرب و سیاست عدم تعهد هند روابط سردی بود. فروپاشی شوروی نقطه عطفی در روابط دو کشور بود و هند را واداشت که تغییرات جدی انجام دهد و بستر مناسبی را برای نزدیکی دو کشور فراهم کرد. از طرفی با توجه به اوضاع اقتصادی آمریکا و روی کارآمدن دونالد ترامپ وشعارشکوفائی اقتصادی وی این کشور را در تلاش برای یافتن بازارهای جدید و تقویت همکاری با قدر تهای در حال ظهوری همچون هند دانسته اند، برای منافع ایران درخاورمیانه جایگاه متفاوت در روابط هند و آمریکا ترسیم شده است. آن دسته از بحث ها که هند را تابع آمریکا می دانند، معتقدند سیاست هند در قبال ایران تابعی از روابط ایران و آمریکا است. اما دسته دیگری از بحث ها معتقد به سیاست خارجی مستقل برای هند در قبال ایران هستند. در این مقاله به بررسی روابط هند و آمریکا و تأثیرآن بررابطه هند وایران درخاورمیانه پرداخته شده و موقعیت واقعی ایران در مناسبات هند وآمریکا تبیین شده است. نتیجه حاصل شده با توجه به منافع ملّی هندوستان و رویکرد صیانت از منافع ملی این کشور ونیز با توجه به مزیت های اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ایران، منافع اقتصادی وسیاسی ایران در سیاست خارجی هند تثبیت شده است. سؤال اصلی پژوهش آن است که روابط هند وآمریکا چه تأثیری برمنافع اقتصادی وسیاسی ایران درخاورمیانه دارد؟ یافته پژوهش حاکی از آن است که علی رغم تغییر در رویکرد سیاست خارجی هند، به دلیل توسعه روابط با ایالات متحده، جمهوری اسلامی به لحاظ
۴۴.

قابلیت بازدارندگی هسته ای ایران از چشم انداز نوواقع گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
با پایان جنگ سرد، تسلیحات هسته ای به عنوان عامل بازدارنده و مهار کننده جنگ مطرح شدند. دستیابی به چنین فناوری موجب تحول نیروی نظامی و تضمینی برای سیاست امنیتی دولت ها است. در این راستا جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به تجربه های عینی بدست آمده از جنگ تحمیلی عراق و افزایش تهدیدات منطقه ای و همچنین از جانب قدرت های بزرگ و نحوه  موضع گیری آنان در قبال موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران، سعی داشته تا از توان و قدرت تکنولوژیکی هسته ای برخوردار شود. کسب دانش صلح آمیز هسته ای توسط ایران و پیش بینی دیگر موفقیت های آن، نقش مهمی را در تغییر توازن قدرت در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به سود این کشور داشته است. البته نئورئالیسم به عنوان پارادایم غالب در روابط بین الملل تعریف خاصی از امنیت و تهدیدات امنیتی در نظام بین الملل دارد با توجه به همین تعریف خاص، بازدارندگی هسته ای جایگاهی ویژه در این رهیافت دارد از همین رو فهم این مطلب ضروری است که چگونه فناوری هسته ای ضمانت های امنیتی برای ایران را ایجاد می کند و ثبات و امنیت ملی کشور را ارتقا می دهد.
۴۵.

الزامات اقتصادی توسعه روابط ایران و عمان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۸۴
روابط جمهوری اسلامی ایران به لحاظ اقتصادی با کشورهای حوزه خلیج فارس به خصوص سلطنت عمان علی رغم توانمندی های بالقوه در سطح بالایی قرار نداشته است. عدم وجود هم تکمیلی های اقتصادی میان ایران و همسایگان باعث شده است فضای تعامل، تبدیل به رقابت و یا حتی تخاصم گردد. هدر رفت این توان بالقوه برای همکاری میان جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان می تواند پرزیان باشد. وجود همبستگی و همکاری اقتصادی میان دو دولت ایران و عمان، علاوه بر منافعی که می تواند برای دو طرف داشته باشد، در درازمدت می تواند الگوی خوبی برای دیگر همسایگان به جهت گسترش همکاری های اقتصادی و به تبع آن سیاسی و امنیتی باشد. این افزایش سطح همکاری ها که بر پایه همکاری های اقتصادی بنا می گردد، در درازمدت می تواند نویدبخش منطقه ای امن تر و کم تنش تر باشد. ایران و عمان با توجه به نیازهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود می بایست روابط خود را به خصوص در بخش اقتصادی ارتقاء دهند و از فرصت های توسعه ای پیش روی خود در جهت همکاری با یکدیگر بهره برند. این مقاله در نظر دارد تا مهم ترین پتانسیل های افزایش سطح همکاری های اقتصادی میان ایران و عمان را بازشناسد و کارکرد نظری و عملی افزایش سطح همکاری های اقتصادی میان دو کشور را توضیح دهد.
۴۶.

افول قدرت نرم امریکا؛ شاخص ها و مؤلفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
امریکا  به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین اقتصاد پیشرفته در جهان معرفی شده است، اما در چند سال گذشته و با توجه به ناپایداری  وضعیت اقتصادی در جهان و به دنبال آن مواجهه امریکا با کسری بودجه و بدهی خارجی و همچنین ظهور اعتراضات مردمی در این کشور به شرایط نابرابر اقتصادی حاکم بر جامعه امریکا، اعمال سیاست خارجی یک جانبه گرایانه این کشور در جریان جنگ های عراق و افغانستان و نیز مداخله گری امریکا در بحران های خاورمیانه موجب شد تا برخی از نظریه پردازان، قدرت امریکا را در حوزه نرم به چالش کشیده و زمینه های افول آن را تبیین کنند. این نوشتار در پاسخ به این پرسش که شاخص ها و دلایل افول قدرت نرم امریکا چیست، بر اساس نظریه قدرت نرم جوزف نای این فرضیه را دنبال می کند که اگرچه امریکا از پتانسیل های بالقوه و بالفعل خود در اجرای سیاست هایش استفاده کرده و در پی افزایش نفوذش در شکل اقناع دولت ها و ملت های جهان است، اما اجرای سیاست های داخلی و خارجی ناسازگار با اولویت های ارزشی و فرهنگی مورد ادعای این کشور، قدرت اقناع کنندگی آن را رو به افول کشانده است. نگارندگان با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از آمار در صدد بررسی فرضیه مورد نظر می باشند.
۴۷.

صلح غایت انگارانه؛ تطبیقی هستی و انسان شناسانه بر نظریه صلح در اسلام و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۵
باتوجه به جایگاه صلح در زندگی بشری، مکاتب و نظریه های مختلف کوشیده اند تا ضمن تفسیر و تبیین مفهوم صلح، ضرورت و کاربرد آن را در زندگی بشری با توجه به مبانی انسان شناسی و هستی شناسی به تصویر بکشند. اسلام نیز به عنوان مکتب آسمانی و جهان شمول نگرشی غایت انگارانه و اصالت مدار به صلح دارد و آن را مساله ای اصیل و ریشه دار با فهم خاص انسان و هستی شناسانه قلمداد می کند؛ در صورتی که مکاتب غربی با مبنا قرار دادن اصالت جنگ یا حداکثر نگرش قدرت محورانه که در نهایت به جنگ می انجامد، فهمی متفاوت از هستی شناسی و انسان شناسی صلح ارائه می دهند. در این مقاله کوشش خواهد شد تا به این سوال پاسخ دهد که این مبانی از دیدگاه اسلام و غرب چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند و کدام فهم و ایده از نظام خلقت و انسان به صلح واقعی نزدیک تر و واقعی تر است تا این تفاوت در پاسخ به سوال آشکارتر شود که کلیت مکاتب غربی با نگرش اومانیستی و ابزارانگارانه و نه غایت انگارانه در خدمت قدرت و الزامات آن به نظریه پردازی پرداخته اند و مفهوم صلح با توجه به سوابق تاریخی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و یا در هدف و یا در عمل تنها مستمسکی برای اندیشه قدرت محور و نسبیت گرای غرب تئوریزه شده است.
۴۸.

An Exploration into the Theoretical Logics of US Energy Policy (2017-2022)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: energy policy Hegemonism Liberal Internationalism Trump Biden

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۴۰
The United States’ foreign policy is influenced by specific theoretical logics that also shape its energy policies. These logics play a crucial role in understanding the country's approach to energy strategies. In this article, the authors analyze the alignment between the energy policies of the Trump and Biden administrations and the broader theoretical underpinnings of American international policy. The authors contend that the theoretical logics that drive US foreign policy has significant implications beyond foreign policy, affecting various domains, including energy. In this context, the article seeks to answer the main question, "What theoretical frameworks have shaped the energy policy of the United States from 2017-2023, during the Trump and Biden administrations?" It contends that Donald Trump’s energy policy was driven by a quest for hegemony predicated on the logic of supremacy. Conversely, Joe Biden’s energy policy embraced a multilateral orientation based on liberal internationalism and integrated environmental and climate concerns with America’s economic aspirations. The article is structured as follows: the introduction sets the context for the analysis, while the literature review examines the relevant theoretical literature. The conceptual framework section outlines the authors' theoretical approach. The subsequent sections analyze the energy policies of the Trump and Biden administrations, respectively. The authors then identify points of continuity between the two administrations before concluding.
۴۹.

تحلیل مقایسه ای الگوی رقابت و همکاری ایران و افغانستان در دوران دولت وحدت ملی و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی روابط سیاست خارجی ایران افغانستان بازیگران منطقه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۶۱
ایران به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان غربی افغانستان مناسبات عمیقی در سطوح مختلف با این کشور دارد. در طول دو دهه اخیر و با شکل گیری دولت وحدت ملی همواره مسیر روابط دو کشور متأثر از عوامل تأثیرگذار فردی همچون ادراک رهبران سیاسی، عوامل ملی نظیر: متغیرهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و فرهنگی و همچنین عوامل خارجی مانند حضور کشورهای مداخله گر منطقه و بین المللی و حضور گروه های تروریستی بوده است. به عبارتی دیگر مناسبات دو کشور ایران و افغانستان همواره بر رقابت و اصولاً تنش اما نه از جنس قهرآمیز و همکاری و تعمیق روابط در بُعد سیاسی و امنیتی بوده است. ایران تاکنون دولت طالبان را به رسمیت نشناخته و تلاش کرده است تا از طریق دیپلماسی منطقه ای و همکاری با کشورهای دیگر، به حل و فصل بحران های افغانستان کمک کند. این روابط پیچیده نشان دهنده ترکیبی از منافع مشترک و اختلافات عمیق است که دو کشور را به سمت همکاری و در عین حال رقابت سوق داده است. از این رو پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با توجه به متغیرهای چندسطحی مؤثر در روابط ایران و افغانستان، الگوی فهم روابط ایران و افغانستان در دولت وحدت ملی و دولت طالبان را بر چه اساسی می توان صورت بندی و تحلیل کرد؟ در پاسخ به پرسش اصلی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای متغیرهای داخلی و خارجی که در دوره های زمانی مختلف استقرار این دو دولت از اهمیت متفاوتی برخوردار بوده اند باعث گردیده الگوی ماهوی حاکم بر رقابت و همکاری ایران و افغانستان یک الگوی «چندوجهی»، «دینامیک» و «پیچیده» باشد. در این بین با توجه به در نظر داشت وجوه چندسطحی تفاوت این دو دوره، الگوی استخراجی دوره دولت وحدت ملی «میل به همکاری در پرتو موازنه قدرت منطقه ای» و الگوی رقابت و همکاری دوره طالبان «تشدید منازعه و تصاعد بحران در پرتو موازنه چندلایه منافع» صورت بندی شده است. چهارچوب نظری اتخاذی مقاله برای استخراج الگوی روابط دو کشور با اتکا به صورت بندی نوینی از نظریه رئالیسم نوکلاسیک بوده که به نویسندگان مقاله امکان ترکیبی از محدودیت ها و فرصت های بین المللی، سطح و میزان تهدیدهای خارجی و فرصت ها و محدودیت های داخلی رفتار سیاست خارجی بازیگران را می دهد. روش تحقیق مقاله با اتکا به داده های کیفی به شکل تحلیلی- تبیینی است.
۵۰.

واکاوی ابزارهای قدرت نرم در سیاست خارجی قطر و تاثیر آن بر روابط با ایران (2011-2023)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیپلماسی رسانه ای کمک های خارجی و برندسازی دولتی قطر الجزیره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۶۰
در دهه گذشته، قطر به عنوان بازیگری فعال در عرصه منطقه ای و بین المللی ظهور کرده و جایگاه ویژه ای در معادلات قدرت پیدا کرده است. یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی قطر، قدرت نرم بوده است. قطر از طریق ابزارهای مختلف قدرت نرم، از جمله رسانه، ورزش، فرهنگ و دیپلماسی، به دنبال ارتقای وجهه خود در سطح بین المللی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بوده است. ابزار قدرت نرم در بین سال های مورد مطالعه این پژوهش شامل سه مسیر اصلی بود؛ دیپلماسی رسانه ای تأثیرگذار و برندسازی دولتی و کمک های خارجی. سوال پژوهش؛ مهم ترین ابزارهای قدرت نرم در سیاست خارجی قطر در بین سال های2011-2023 چیست؟ فرضیه پژوهش؛ بر اساس یافته ها فرض بر آن است، قطر سعی نموده از دیپلماسی رسانه ای، کمک های خارجی و برندسازی دولتی بهره گیری نماید و با توجه به این سیاست در سال های گذشته توانسته است جایگاه ویژه ای در منطقه و نظام بین الملل به دست بیاورد. همچنین استفاده قطر از قدرت نرم تأثیر مثبتی بر روابط این کشور با ایران داشته است. رسانه های قطر مانند الجزیره به پلتفرمی برای گفتگوی بین ایران و کشورهای غربی تبدیل شده اند. روش پژوهش؛ روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات نیز عمدتاً از روش کتابخانه ای و مطالعه سایت ها استفاده شده است.
۵۱.

تاثیر متقابل توسعه و جهانی شدن در خاورمیانه: بررسی تطبیقی اردن و کویت (2024-1990)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه جهانی شدن اردن کویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۷۰
خاورمیانه مانند سایر مناطق جهان بر اساس ویژگی های برآمده از تاریخ، سنت، نظام ارزشی و البته ساختارهای سیاسی خاص خود ناگزیربه مواجهه با واقعیت جهانی شدن به مثابه یک فرایند تعامل میان بازیگران خرد و کلان در عرصه جهانی و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. به خصوص که بخش چشمگیر الزامات توسعه وسیاستگذاری کلان در منطقه ضرورتا با مسائل و موضوعات مربوط به واقعیت جهانی شدن متداخل و مرتبط بوده است. برآیند اثرگذاری نیروهای مختلف اجتماعی- سیاسی در داخل، تنظیم سیاست خارجی، تنوع بخشی به ظرفیت های اقتصادی و نهایتاً مدیریت پیامدهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی واجتماعی بخشی از سرفصل های مواجهه دولت های منطقه با واقعیت جهانی شدن در بعد از 1990 بوده است. کویت و اردن به عنوان دو پادشاهی از پیشگامان منطقه در مواجه عینی با فرایند جهانی شدن بودند. براین اساس، این پژوهش پاسخ به این پرسش است که تأثیرمتقابل توسعه و جهانی شدن دردوکشور کویت و اردن چگونه بوده است؟ نویسندگان مقاله با اتکا به روشی مقایسه ای و با تمرکزبر دو دولت کویت و اردن به عنوان نمونه معرف دوگروه از دولتهای نفتی و فاقد منابع طبیعی در منطقه ذیل چارچوب نظری لیبرال به عنوان برنهاد پدیده جهانی شدن به بررسی تاثیر متقابل پیگیری مسیر توسعه و سیاستگذاری کلان در دولت های مذکور در ارتباط و نسبت با جهانی شدن پرداختند. مقاله با اتکا به روشی تطبیقی و با استفاده از چارچوب نظری نئولبیرالیسم این فرضیه را به آزمون گذاشته اند که روندجهانی شدن و ورود آن به منطقه خاورمیانه موجب شده است که دو دولت کویت و اردن به دلیل برخورداری از حداقل ترین نهادهای حاکمیتی دموکراتیک مسیری از توسعه را بپیمایند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان